دوشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۹۵

#ایران#iran# برگی از خاطرات خالد حردانی زندانی بند ۴ در سالن ۱۲ زندان گوهردشت در راستای وخامت وضعیت جسمانی زندانی عقیدتی نسیم نقاش زرگران

برگی از خاطرات خالد حردانی زندانی بند ۴ در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر در راستای وخامت وضعیت جسمانی زندانی عقیدتی نسیم نقاش زرگران
 2.5.2016

خبرگزاری بام– تقدیم با احترام و عشق از پشت دیوارهای زندان به مادری که فرزندش فقط و فقط به خاطر باور و وفاداری به مسیح پشت میله های زندان است. نسیم نقاش زرگران؛ او اینک بیمار است و محروم از درمان و من باور دارم که او همچنان قلبش را به مسیح سپرده است، هیچ قدرتی نمی تواند او و باورهایش را شکست دهد، زیرا که خدا در کنار اوست.

من به مردی که درآسمان است ایمان و اعتقاد دارم. اشک هایت غروب را محزن می سازد، مادر” من باور دارم هر قطره بارانی که از آسمان می بارد چشمان آدمی در این جهان در حال اشک ریختن است. گل می روید ساقه های وحشی رشد می کنند و نور ستاره ها با نور پر فروغ و فروزان شمع ها پیوند عاشقانه می خورند. من باور دارم که او در ظلمت یک شب در نیایش با خدای پدر برای فرزند در بندش اشک می ریزد. من باور دارم که در تاریک ترین نقطه همان شب و در اوج ظلمت و سیاهی سرزمینم چشمان پر از اشک سحر انگیز اوست که روشنایی و عشق را به این شهر خواهد بخشید من باوردارم، بله، من باور دارم… “شاپرک”

پاورقی خاطرات خالد حردانی

نوشین ارشادی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر