شنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۹۳

سحر بهشتی: پدرم رفت و از بند ظلم و استبداد آزاد شد؛ تا آخرین لحظه نام ستار ورد زبانش بود




خبرگزاری قاصدان آزادی : خواهر ستار بهشتی که روز هفتم اسفند 93 پدرش را از دست داده، حاضر نیست در این مصیبت، تسلیت و تسلا بشنود. وي ميگويد :به من تسلیت نگویید، تبریک بگویید. پدرم از بند ظلم و استبداد آزاد شد.
سحر بهشتی :
به من تسلیت نگویید، به من تبریک بگویید. تبریک بگویید از این جهت که پدرم آزاد شد از بند ظلم‌ها، آزاد شد از تمام استبدادها، آزاد شد از داغ و رنج نبودن ستار، آزاد شد چرا که هر لحظه نام ستار ورد زبانش بود تا آخرین لحظه، آزاد شد از دنیا. به من تبریک بگویید لطفا. من تسلیت را قبول ندارم، چرا که هر آدمی که از ظلمی نجات پیدا می‌کند، بهش تبريك می‌گویند.
تبریک می‌گوییم بهت پدر! تو دوباره متولد شدی.
وي در مورد مشكلاتي كه براي دفن پدرش از طرف رژيم سفاك آخوندي ايجاد شده است ميگويد:
بابا همین امروز ۷ اسفند فوت شدند. ساعت ۸ صبح به ما خبر دادند. من از شش ماه قبل مزار کنار آقا ستار را برای بابا رزرو کرده بودم، اما متاسفانه به محض اینکه فهمیدند بابا مرده، برگشتند گفتند که باید تنها و تنها یا روی مزار ستار دفنش کنید یا هیچ کجای دنیا پدرتان جایی ندارد و نمی‌توانید هیچ کجا دفنش کنید.
آرزوی قلبی مامان بود که روی مزار ستار دفن بشود. می‌خواست اینطوری به آرامش ابدی برسد، اما نگذاشتند. خیلی خب؛ باشه، عیبی ندارد.
پدر من تا قبل از کشته شدن ستار صحیح و سالم بود. هیچ مشکلی نداشت. اما به محض اینکه سوم آقا ستار شد، بابا سکته کردند و دچار فراموشی شدند. گویی مغزشان در زمان مرگ ستار باقی مانده بود. ایشان در آخر عمرشان خیلی شکسته و فرتوت شده بود. پدری که آن هیکل را داشت، یک پوست و استخوان شده بود؛ فرتوت و پیر و شکسته. اما تا آخرین لحظه اسم ستار روی زبانش بود.
خانم سحر بهشتي در مورد مراسم ختم پدرشان و زمان آن گفت :
پنجشنبه‌ای که می‌آید، یعنی چهاردهم اسفند. ما تنها همین یک مراسم را داریم و می‌خواهیم مراسم بابا را سر مزارش برگزار کنیم؛ پنجشنبه از ساعت ۲ تا ۴ بعد از ظهر، در امامزاده محمدتقی رباط کریم، سر مزار ستار بهشتی.


Freedom Messenger - Ghasedane Azadi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر