وقتی به عضویت باشگاه شیلات درآمد تمرینات را با شدت بیشتری ادامه میداد و همیشه میگفت بالاخره روزی به قله موفقیت و تیم ملی خواهم رسید. انگیزه زیادی داشت و هیچوقت خسته نمیشد. قایقرانی کایاک رشته بسیار سختی است و انرژی زیادی را از ورزشکار میگیرد.»
وی ادامه داد: «شادی پس از پیوستن به تیم هیأت قایقرانی در مسابقات کایاک و همچنین دراگونبت استانی و کشوری شرکت کرد و چند مقام قهرمانی کسب کرد. سقف آرزوهای او رسیدن به تیم ملی بود و همه اعضای خانواده تلاش میکردیم تا او را در راه رسیدن به این آرزو همراهی کنیم. اردیبهشت امسال آخرین جشن تولدی بود که برای او گرفتیم. طی این سالها یک بار دچار حادثه شده بود. در تمرینات، قایق شادی واژگون شد اما او توانسته بود خود را نجات بدهد. از آنجا که در تمرینات باید همیشه جلیقه نجات به تن کنند و دو قایق به همراه مربی و غریق نجات بر کار آنها نظارت کنند، کمتر پیش میآمد که قایقرانان دچار سانحه شوند.»
لیدا با یادآوری روز حادثه گفت: «چند روزی بود که شادی و همتیمیهایش برای حضور در رقابتهای انتخابی قهرمانی کشور اردوی 10 روزهای را در باشگاه ملوان برپا کرده بودند. در این اردو 10 قایقران حضور داشتند و هر روز در تالاب انزلی تمرین میکردند. آن روز صبح زود شادی برای حضور در تمرینات به باشگاه ملوان رفت. قرار بود دو روز دیگر تیم برای مسابقات انتخابی به تهران اعزام شود. شادی تصمیم داشت در مسافتهای 200 متر، 500 متر و هزار متر این رقابتها شرکت کند. ساعت 8 صبح همه اعضای تیم در کنار تالاب حاضر شدند و نیمساعت بعد سوار بر قایقهای کایاک به آب زدند. جریان آب در آن روز برخلاف روزهای قبل بسیار تند بود و در این شدت زیاد آب تمرین کردن بسیار دشوار بود.»
او گفت: «شادی 200 متر از دیگر اعضای تیم فاصله داشت و به گفته شاهدان حادثه وقتی میخواست دور بزند قایق او واژگون شد و شادی به داخل آب افتاد. آب خیلی سرد بود و شادی با فریاد از همتیمیها و همچنین سرنشینان تنها قایق موتوری که در آب بود درخواست کمک کرد اما متأسفانه کسی به کمک او نرفت.»
لیدا ادامه داد: «همتیمیهای او میگفتند چون آب سرد بود نتوانستند داخلآب بروند. متأسفانه در حالی که باید دو قایق موتوری و همچنین دو مربی و نجاتغریق در زمان تمرینات حضور داشته باشند تنها یک سرباز داخل قایق موتوری بود که او هم نتوانسته بود کاری برای نجات خواهرم انجام دهد. شادی مقابل دیدگان همتیمیهایش غرق شد و کسی هم به او کمک نکرد. شدت جریان آب زیاد بود و او را با خودش برد.»
او افزود: «ساعتی بعد وقتی حادثه را به ما اطلاع دادند همگی سراسیمه به تالاب انزلی رفتیم. امدادگران به همراه آتشنشانی مشغول جستوجو برای پیدا کردن نشانهای از خواهرم در آب بودند اما هیچ اثری از او نبود. مادرم کنار تالاب شیون میکرد و برادر بزرگم خودش را به آب زد تا شاید بتواند خواهرمان را پیدا کند. 10 روز از روزی که خواهرم غرق شد گذشت ولی همه جستوجوها و تلاش غواصان بینتیجه بود. روزهای سختی بر ما گذشت و هر روز همراه پدر و مادرم کنار تالاب میرفتیم و اشک میریختیم. مادرم نام شادی را فریاد میزد. در خانه هر زمان مادرم شادی را صدا میزد انگار او بلافاصله پاسخ میداد و مادرم امیدوار بود که باز هم صدای شادی را بشنود.»
لیدا در ادامه توضیحات خود گفت: «سرانجام بعد از 10 روز یکی از صیادان جنازه خواهرم را که روی آب آمده بود، پیدا کرد. زمانی که خواهرم غرق شد مسئولان تیم ادعا کردند به او جلیقه نجات داده بودند ولی او آن را پشت قایق قرار داده و نپوشیده بود. آنها در حالی این مسأله را مطرح میکنند که نمیتوان جلیقه یا هر وسیله دیگری را پشت قایق کایاک قرار داد و اگر هم خواهرم حاضر به پوشیدن جلیقه نجات نشده بود آنها نباید اجازه تمرین به او میدادند.»
صبح روز 28 آبانماه در حالی در میان سوگ و اندوه اهالی بندر انزلی پیکر شادی سرخیل دختر قهرمان قایقرانی به خاک سپرده شد که سؤالات زیادی برای خانواده او بیپاسخ مانده است.
لیدا سرخیل با بیان اینکه خانواده ما به دنبال پاسخی مناسب از سوی مسئولان درباره علت این حادثه هستند، گفت: «امیدوارم دیگر شاهد چنین حوادث تلخی در آینده نباشیم.»
شايان ذكر است ، جسد شادي سرخيل سرانجام بعد از 246 ساعت از مرداب انزلي بيرون كشيده شد. اين در حالي بود كه مادر او 10 روز پي در پي و ساعتها به آب خيره ميشد تا اثري از دخترش پيدا كند. و در اين ميان با فرياد و شيون مادرانه نام دخترش را صدا ميزد ».

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر