«
موردي
داشتيم که براي ساکت کردن نوزاد چهارماهه خودش به او متادون ميداده و در
کنار نوزاد شيشه مصرف ميکردند که بچه دچار حملههاي شديدي شده بود. هر
کاري ميکرديم که بچه را از مادر بگيريم و او را درمان کنيم قبول نميکرد.
بعدا که با او صحبت کرديم
به ما گفت بچه پنج ميليون تومان مشتري داشته است و اگر آن را به
ما تحويل ميداد، مشتري بچه از دست ميرفته اما به خاطر حال بد کودک مجبور
شد و او را به ما داد.» اين را يکي از مددکاران اجتماعي «دروازه غار» تهران
ميگويد. محلهاي که خريد و فروش و اجاره کودکان در آنجا امري رايج است.
اين مساله شامل دختران نوجوان افغان نيز ميشود. در همان محلهها بود که
نوزاد دختربچه 14 ساله افغان را سه ميليون تومان فروختند. در برخي موارد
خود والدين به دليل فقر اقتصادي دست به فروش نوزاد ميزنند و البته بعد از
مدتي پشيمان ميشوند. در يک نمونه پروندهاي هم در دادگاه تشکيل شده بود.
... مادر کودک ميگويد: «... به خاطر مشکلات مالي نميتوانستم هزينه
بيمارستان را بدهم. ..لذا فرزندمان را با دريافت ۵ ميليون تومان فروختيم.
.... حالا از کارمان پشيمان شدهايم و ميخواهيم فرزندمان را پس بگيريم و
خودمان بزرگش کنيم.» اما پاسخ ...خريدار اين است: «ادعاي مادر کودک
درست است اما اين پسر پس از چند سال به ما وابسته شده و ما را به عنوان
پدر و مادر اصلي خود ميشناسد. ....» در واقع وقتي که پاي نياز و فقر
اقتصادي در ميان باشد عاطفه رنگ و بوي چنداني ندارد. راحله دختر بچه
۱۳سالهايست که مادرش به دليل فروش موادمخدر در زندان است و برادرش سرپرستي
او را برعهده دارد. برادري که به هيچ وجه نميخواهد او را تحويل موسسات
خيريه بدهد بلکه در عوض ميخواهد او را به فروش برساند. از اين-روست که
ميگويد:¬« مشتري دارد، او را تا دو و نيم ميليون تومان ميخرند. براي چه
تحويل شما بدهم؟ دو ميليون بده بچه را ببر هر جا که خواستي.»
موردي
داشتيم که براي ساکت کردن نوزاد چهارماهه خودش به او متادون ميداده و در
کنار نوزاد شيشه مصرف ميکردند که بچه دچار حملههاي شديدي شده بود. هر
کاري ميکرديم که بچه را از مادر بگيريم و او را درمان کنيم قبول نميکرد.
بعدا که با او صحبت کرديم پرداخت خرج بيمارستان، پيش¬قسط خريد نوزاد-¬ پرستاز يکي از بيمارستانهاي تهران درباره قيمت نوزادان ميگويد که نوزادان در بيمارستانهاي تهران با قيمتهايي بين ۳ تا ۱۰ ميليون تومان به خريد و فروش ميرسند. ...»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر