سه‌شنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۹۳

بیانیه زندانیان سیاسی زندان زجایی شهر



 
رجایی
بام- زندانیان سیاسی زندان رجایی‌شهر کرج(روزیکشنبه۳اسفند) در بیانیه‌ای با مضمون اینکه چرا اعدام می کنند اعلام کردند که،صرف این که گفته شود با اعدام مخالف هستیم، مسأله ای حل نمی شود و باید در عمل مخالفت کنیم .
خبرگزاری بام،ارگان بنیاد اکبر محمدی؛ این زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج با بیان اینکه فقط اعلام مخالفت با اعدام مساله‌ای رو حل نمی‌کند خواستار اتحادهمه ی تشکل ها، اپوزسیون ها و نیروهای مؤثر اجتماعی در پشت سر خرده جنبش های اجتماعی مثل فرهنگیان، زنان، دانشجویان، کارگران، پرستاران، حامیان محیط زیست و فعالان حقوق بشری  شدند.
متن کامل بیانیه به‌شرح زیر می‌باشد:

می دانید چرا هر روز چند نفر را به طناب دار می سپارندو به این لحاظ و نسبت به جمعیت، ایران در جهان رتبه اول را کسب کرده است ؟ آیا جز خانواده های قربانیان، هیچ کس دیگر، کار جدی انجام داده است میدانید چرا شکنجه در زندانها امری معمول است و صدور احکام زندان فله ای است ؟
میدانید چرا آزادی بیان، میتینگ، حق اعتصاب، آزادی انتخاب، حق تشکیل حزب و آزادی حق دخالت در تعیيين سرنوشت وجود ندارد؟ و چرا دراويش مدنی سرکوب می شوند؟
می دانید چرا، روحانیون حاکم بر ایران با پیگیری برنامه های بلند پروازانه هسته ای، تجاوز و دخالت در امور کشورهای منطقه و حمایت از تروریزم، موجب شده اند تا ایران منزوی شود و سخت ترین تحریم های بین المللی علیه ایران وضع شود ؟
میدانید چرا میلیون ها کارگر، مزد بگیر و طبقات دیگر، زیر خط فقر زندگی می کنند و اعتراضات آنها به جایی نمی رسد؟
میدانید چرا، حجاب اجباری است و بر صورت دختران و زنان اسید می پاشند و به نيمى از جامعه ستم مضاعف می کنند؟ وتبعیض جنسیتی، مذهبی، قومی و سیاسی بیداد می کند ؟
می دانید چرا، حقوق مادی و معنوی فرهنگیان و معلمان را به رسمیت نشناخته و به خواستهای آنها بی توجهی مى کنند و اقوام یا ملییت های ایرانی حق تدریس به زبان مادری در محیط های آموزشی ندارند؟
می دانید چرا، جنبش دانشجویی به شدت سرکوب شده و دانشجویان و اساتید، در فضایی کاملاً امنیتی و کنترل شده قرار گرفته اند ؟ و زندانیان سیاسی عقیدتی آزاد نمی شوند؟
می دانید چرا پرستاران که دارای سخت ترین شرایط کاری هستند، از حقوق اولیه خود محروم هستند و با وجود اعتراضات، اما به خواسته های خود نمی رسند ؟
میدانید چرا، حکومت با بی توجهی کامل، محیط زیست را از بین برده و خوزستان را به بیابان خشک و لم یزرع تبدیل می کند؟ و دریاچه ی ارومیه را خشک کرده است ؟
می دانید چرا حکومت، رانت خواری، فقر، فساد، تبعیض، نا امنی های اجتماعی و دزدی های چند هزار میلیاردی را بر مردم ایران تحمیل کرده و مردم را به خاک سیاه نشانده است ؟
برای این که همه ی ما درد را می شناسیم و هر کدام، ما نيز مدتها نوشته ایم اما حس همدردی نداریم، برای این که اپوزسیون های ما، هر یک به حرف و راه خود دلخوش است و علیه دیگری تبلیغ می کند . هیچ یک دیگری را قبول ندارد و هر یک به تنهایی خود راآلترناتيو آینده ی نا معلوم می داند . هر گروه و سازمان و حزب، فقط اطراف خودش را می بیند و بس !
برای این که هنوز یاد نگرفته ایم با هم بودن را تجربه کنیم و از خواسته های مشترک دفاع نماییم .
برای این که تشکل نداریم و هر گروه، از حمایت گروه یا صنف یا طبقه ی دیگر بی بهره است . به جای این که همگی از اعتراضات دانشجویی یا کارگری یا فرهنگیان یا پرستاران یا مدافعان محیط زیست یا مطالبات زنان حمایت و یا هر یک از دیگری پشتیبانی نمائیم، فقط به خواسته ها و شعارهای گروهی یاحزبى یا صنفی خود دلخوش هستیم و حس مشترک در ما مرده است . مشکل اصلی در ما است و نه در آحاد شهروندان .
برای این که هر گاه گروهی پا به میدان مبارزه می گذارد، سایر گروه ها به جای پشتیبانی از او، فقط بلداند نق بزنند، ایراد بگیرند و تخریب کنند . زیرا فرهنگ اجتماعی ما بسیار بی مایه و ضعیف است . فقط نیروی سرکوب عامل این ناتوانی تاریخی ما نیست . ما خود، عامل اصلی این شکست ها هستیم، اگر چه همواره فرافکنی کرده ایم .
اگر بهترین مانيفست هارا داشته باشیم که داریم و بدترین ها بر ما حاکم باشند که هستند، اما جنبش اجتماعی قدرتمند وجود نداشته باشد که پشتوانه ی عملی برای تحقق خواسته ها از طریق فشار بر حکومت و به عقب راندن آن باشد، که وجود ندارد؛ باید در انتظار شرایط بسیار بدتری باشیم و هفته های بعد، به جای ۲۰ و ۳۰ نفر، ۴۰ و ۵۰ نفر اعدام کنند، صرف این که گفته شود با اعدام مخالف هستیم، مسأله ای حل نمی شود، باید در عمل مخالفت کنیم .
اگر می خواهیم سرنوشت خود را تغیر دهیم، سپس می بایست همه ی تشکل ها، اپوزسیون ها و نیروهای مؤثر اجتماعی در پشت سر خرده جنبش های اجتماعی مثل فرهنگیان، زنان، دانشجویان، کارگران، پرستاران، حامیان محیط زیست و فعالان حقوق بشری قرار بگیرند و با این عمل خود، زمینه ی به وجود آوردن جنبش اجتماعی قدرتمند به مشابه ی تضمین کننده ی عینی خواسته های صنفی، اجتماعی و سیاسی را فراهم سازند . در فصل تشدید اعتصابات و اعتراضات جنبش ها فرا رسیده، آیا همچنان قرار است در بی تفاوتی، اختلاف اندازی، بی مسئولیتی، خود محوری و اندیشه های نا کجا آبادی و در توهمات خود رهبر بینی و خود محور بینی باقی بمانیم وعملأ نظاره گر باشیم یا قرار است وارد میدان مبارزه شویم ؟ آینده نشان خواهد داد .
خالد حردانی
افشین حیرتیان
شاهرخ زمانی
حشمت اللّه طبرزدی
۳ اسفند ماه ۱۳۹۳ – زندان رجایی شهر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر