مهر
ماه فرا رسید و مدرسهها بازگشایی شد. آخوند روحانی هم از فرصت پیش آمده
استفاده کرد و در روز اول مهر در بازگشایی یکی از مدارس سخنرانی کرد، او
گفت:
”پرسش این است شما دانشآموزان عزیزی که سرمایه اصلی کشور ما هستید به نظر شما بعد از انجام توافق هستهیی با شش قدرت بزرگ دنیا، چه فرصتهای تازهیی پیش روی ما گشوده شده. فرصتهای جدید چی است، .. حل مشکلات ما، مشکلات محیط زیست ما، مشکلات آب ما، مشکلات خاک ما، مشکلات اشتغال جامعه ما، جوانهای ما، به هر حال ما فکر میکنیم بعد از پایان تحریم در ماههای آینده فرصت پیش روی ما چی هست و چگونه باید به بهترین وجه از این فرصت استفاده کنیم ”(تلویزیون رژیم ۱/۷/۹۴)
در این روزها که دزدیهای چندین و چند میلیاردی آخوندها و کارگزارانشان برملا میشود، کودکان مناطق محروم در چادر و کپر درس میخوانند. ؛ کلاس درس دانشآموزان آبادان در گرمای آنجا، کانتینرهای آهنی است یا در سقز در منطقهیی با هفتاد روستا، حتی یک مدرسه هم نیست و در سیستان و بلوچستان، 100هزار دانشآموز، معلم ندارند و هزاران دختر و پسر دانشآموز در خراسان شمالی در آستانه ترک تحصیلند. در برخی مناطق چهارمحال و بختیاری بهخاطر نبودن معلمان زن، دختران امکان درس خواندن ندارند و هر سال دستکم یکچهارم دانشآموزان ایران ناچار به ترک تحصیل میشوند و عدهیی از آنها به کودکان کار اضافه میشوند.
مهرهای به نام سلیم کدخدا، معاون فرماندار رژیم در نیکشهر در سیستان و بلوچستان اذعان میکند که در این شهر ۱۳۴ هزار نفری، شش هزار و ۱۷۹ نفر بازمانده از تحصیل وجود دارد و اضافه میکند که صدها دانشآموز دختر و پسر بهوسیله خودروهای وانت بار از سطح روستاها به مراکز بخشها و دهستانها جابهجا میشوند و بیش از ۲۰۰ مدرسه کپری، کانکس کلاس پیش ساخته آهنی، خشتی گلی و فرسوده در شهرستان نیکشهر وجود دارد که فاقد حداقلهای استاندارد آموزشی مثل برق، آب و حصارکشی هستند.
آخوند روحانی بهجای پاسخ به این سؤال که چرا وضعیت مردم ایران در سایه شوم حاکمیت آخوندها به این جا رسیده، وقیحانه سؤال میکند که از زهر اتمی چه استفادهیی میشود کرد و میخواهد اینطور عنوان کند که زهر، دوای همه این دردهاست. حالا جا دارد که در مقابل سؤال روحانی شیاد که از شدت وقاحت بهیک طنز تلخ تبدیل شده، این سؤال را مطرح کرد که آیا این دجالیت از طریق طرح سؤال آن هم خطاب به کودکان 7ـ8ساله میتواند وحشت کشنده سردمداران باندهای رژیم را کاهش بدهد؟ وحشت از خطر بپاخاستن لشگر عظیم فرهنگیان، دانشجویان و فارغالتحصیلان بیکار و گرسنه که تمامیت رژیم را فراگرفته است. آیا این وعدههای سر خرمن، هیچ کودک دبستانی را میتواند فریب بدهد؟.
”پرسش این است شما دانشآموزان عزیزی که سرمایه اصلی کشور ما هستید به نظر شما بعد از انجام توافق هستهیی با شش قدرت بزرگ دنیا، چه فرصتهای تازهیی پیش روی ما گشوده شده. فرصتهای جدید چی است، .. حل مشکلات ما، مشکلات محیط زیست ما، مشکلات آب ما، مشکلات خاک ما، مشکلات اشتغال جامعه ما، جوانهای ما، به هر حال ما فکر میکنیم بعد از پایان تحریم در ماههای آینده فرصت پیش روی ما چی هست و چگونه باید به بهترین وجه از این فرصت استفاده کنیم ”(تلویزیون رژیم ۱/۷/۹۴)
در این روزها که دزدیهای چندین و چند میلیاردی آخوندها و کارگزارانشان برملا میشود، کودکان مناطق محروم در چادر و کپر درس میخوانند. ؛ کلاس درس دانشآموزان آبادان در گرمای آنجا، کانتینرهای آهنی است یا در سقز در منطقهیی با هفتاد روستا، حتی یک مدرسه هم نیست و در سیستان و بلوچستان، 100هزار دانشآموز، معلم ندارند و هزاران دختر و پسر دانشآموز در خراسان شمالی در آستانه ترک تحصیلند. در برخی مناطق چهارمحال و بختیاری بهخاطر نبودن معلمان زن، دختران امکان درس خواندن ندارند و هر سال دستکم یکچهارم دانشآموزان ایران ناچار به ترک تحصیل میشوند و عدهیی از آنها به کودکان کار اضافه میشوند.
مهرهای به نام سلیم کدخدا، معاون فرماندار رژیم در نیکشهر در سیستان و بلوچستان اذعان میکند که در این شهر ۱۳۴ هزار نفری، شش هزار و ۱۷۹ نفر بازمانده از تحصیل وجود دارد و اضافه میکند که صدها دانشآموز دختر و پسر بهوسیله خودروهای وانت بار از سطح روستاها به مراکز بخشها و دهستانها جابهجا میشوند و بیش از ۲۰۰ مدرسه کپری، کانکس کلاس پیش ساخته آهنی، خشتی گلی و فرسوده در شهرستان نیکشهر وجود دارد که فاقد حداقلهای استاندارد آموزشی مثل برق، آب و حصارکشی هستند.
آخوند روحانی بهجای پاسخ به این سؤال که چرا وضعیت مردم ایران در سایه شوم حاکمیت آخوندها به این جا رسیده، وقیحانه سؤال میکند که از زهر اتمی چه استفادهیی میشود کرد و میخواهد اینطور عنوان کند که زهر، دوای همه این دردهاست. حالا جا دارد که در مقابل سؤال روحانی شیاد که از شدت وقاحت بهیک طنز تلخ تبدیل شده، این سؤال را مطرح کرد که آیا این دجالیت از طریق طرح سؤال آن هم خطاب به کودکان 7ـ8ساله میتواند وحشت کشنده سردمداران باندهای رژیم را کاهش بدهد؟ وحشت از خطر بپاخاستن لشگر عظیم فرهنگیان، دانشجویان و فارغالتحصیلان بیکار و گرسنه که تمامیت رژیم را فراگرفته است. آیا این وعدههای سر خرمن، هیچ کودک دبستانی را میتواند فریب بدهد؟.
http://www.mojahedin.org/home/fa
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر