پنجشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۹۳

فرود موج بنياد گرايی

iran 277e8آنچه كه بر ميهنم سايه افكنده است ،بختك نظامي است، كه هست و نيست ملتي را نشانه رفته است، سرزمينم را برحوتي كرده است، رودها و رودخانه ها ودرياچه ها را خشك كرده است.، سرمايه هاي ملي رابر باد داده و مي دهد ،. و روح وفرهنگ جامع را به انحتاط مي كشاند.

٣عاملِ سركوب، سرمايه،واضمحلال انديشه را در همه عرصه ها به موازات به پيش مي برد،و جهان ذهني إيراني را در محدوده قدرت خويش مهار مي كند.
چنين ديو مهيبي را تاريخ ميهنم به ياد ندارد،
نيروي افسار گسيخته سياسي خارج از كشور، در زير علم هر نماينده حراف رژيم ( به هر شكل و شمايلي ) سينه مي زند،و همسو با او به جنگ هر كس كه با او در نبرد است ، مي رود.
نشانه هاي زوال چينين نيروهاي ميرايي نه در شكل و شمايل شعار ها كه در عملكردي است كه همسو با نظام جبار دارد.
ميهني آغشته به خون، كه جوانانش به رقص بر طناب دار خو كرده اند بدون آنكه ذره اي از گوشت تن رژيم ولايي كنده باشند.
آنسان كه اين جوانان ميهن غرق به خون و درد هستند كه گويي تماشايش نيز بر تماشائيان عادي شده است.
آمار هاي روزانه و ماهيانهِ اين جنايات به گونه اي شده است كه ديگر حساسيتي بر نمي انگيزد.
ارقام فساد و رانت خواري چنان نجومي شده است كه كلمه "عادي " براي آن پيش پا افتاده است.
با اين همه تا مي خواهد به اين رژيم از سوي يگانه هماورد آن ،شير دلان خلق گزندي برسد ،به ميدان ميآيند و از به كشته دادن جوانان گله مي كنند.
به صحبت هاي محمود دولت آبادي در مصاحبه با صداي أمريكا كه در مورد سيمين بهبهاني گوش ميكردم ،كه حتي به شعرهاي ميان مايه اين شاعر كه تنها بوي ميهن دوستي ونه مبارزه با اين رژيم جبار در آن مستتر بود انذار مي دهد :كه سيمين مواظب جوانان باش.
ولي از گفتن همين إنذار به رژيم هراس دارد،
تاريخ سياسي ما در اين صد سال اخير اين همه روشنفكر اخته به خود نديده است.اين همه سياسي در لباس چپ ،اخته نديده است.
بزدلان سياسي براي زنده بودن سياسي خود از جان ومال ملتي نشخوار مي. كنند،تا فرايند اين زندگي انگلي زير پوش انقلابي گري به سر آيد.
اين روزها در هر لباسي ،سنت ساليانه يكبار دور هم جمع شدن را به نحو أحسن أجرا ميكنند، و پيشا پيش هم أعلام ميكنند كه قرار نيست از دل اين ديدار سنتي ساليانه چيزي بيرون بيايد، و با خوشبختي تمام أعلام ميكنند كه ما حتي بيانيه و يا قطعنامه پاياني هم نداريم! و بدينسان دوره ميكنند شب را و روز را و هنوز را...
با اين همه آن قصام قصيم در مصاحبه با "ماست بهبهاني"چنان از مقايسه نشست هاي شورا با اين سنت ساليانه دم مي زند كه گويي با تيري ماه را نشانه رفته است. بدون آنكه زحمت خواندن نوشته متولي اين كار را "نوري اعلاء " را از قبل به خود داده باشد، تا براي دعوت خود به اين ديدار سنتي و سخنراني در آن فرش قرمز پهن نكند! باش تا صبح دولتت بدمد.
تاريخ امروز را فردا خواندن غنيمت است،
ما در درون رنج درد غوطه ميخوريم ،بدون آنكه بدانيم بر ما چه رفته است،
مقاومتي با پيكري خونين نه تنها ملتي كه منطقه اي را بر دوش گرفته است تا بار رسالت تاريخي خود را به سر منزل مقصود برساند ، آن زمان كه مقاومت فرياد بر مي داشت كه بنياد گرايي بسا هزاران بار از بمب أتم مخرب تر است در جلوي چشم جهانيان در كوچه ها و خيابانهاي جهان خون ميريزد و جولان ميدهد، و به پيش مي رود.
اين بهاي سنگيني است كه جهان با نه تنها نديده گرفتن كه با زير فشار بردن نادي آن پرداخت مي كند،
بنياد گرايي با آخرين توش وتوان خود از اعماق ترين لايه هاي جامعه سرباز گيري مي كند،
براي نابودي چنين اهرميني به آگاه ترين ها نياز است ،به آلتر ناتيوي كه توانايي چنگ در چنگ بودن با اين ديو بيرون آمده از قعر تاريخ را داشته باشد.
نيرويي كه ميهن را و جهان را زيبا مي خواهد.
درود بر آگاه ترين و زيبا ترين فرزندان خلق ،كه بي مهبا بر دل تاريكي ها هجوم مي بردند.
درود بر رهبري كه آينده را چونان كه گويي بر او در گذشته اتفاق افتاده است را مي بيند.
ناصر آباداني ( دريادل)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر