دوشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۹۳

گزارشي از ” وضعيت نوازندگان موسيقي در خيابانهاي تهران” و مصاحبه با يكي از نوازندگان


روحاني
كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها 27 مرداد 93: این روزها  اگر در سطح شهر تهران بچرخیم مطمئناً افرادی را می بینیم که در خیابان های اصلی شهر،پیاده روها و ایستگاههای مترو در حال زدن ساز یا خواندن هستند. به طور مثال این عکس ضميمه مربوط به نوجوان 15 ساله ای است که خرجش را از طریق موسیقی در می آورد.
جملاتي  از بزرگان در مورد موسیقی:
نغمه و وزن موسیقی تأثیر فوق العاده ای در روح انسان دارد و اگر درست به کار رود می تواند زیبایی را در رویاهای روح جایگزین کند. (افلاطون)
موسیقی نوعی دیسپلین و وسیله ایجاد نظم و حس مشترک است. موسیقی قادر است آدمیان را مهربان تر و اخلاقی تر و معقول تر نماید. (مارتین لوتر)
موسیقی کشوری است که روح من در آن حرکت می کند در آن جا هر چیز گل های زیبا می دهد و هیچ علف هرزه ای در آن نمی روید اما کمتر هستند اشخاصی که بفهمند در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است. (بتهون)
ایرانیان در دوره ی باستان برای موسیقی خط داشته اند 365 حرف «علامت» که با آن می توانستند، همه گونه اصوات را ثبت کنند. (حافظ عارف)
و حالا نظر ملاها در مورد موسیقی:
موسیقى بزرگ‏ترین و بیشترین آسیب را به روح انسان وارد مى‏سازد و او را از پروردگار دور مى‏سازد، بنابراین شما که نگران روح خود هستید، باید از شنیدن موسیقى خوددارى نمایید.
تاریخچه موسیقی در غرب
ریشه های اصلی موسیقی در ایران و یونان بوده است و غربی ها طبق روایت های تاریخی موسیقی جدی و هنری وتقریباً مدون خود را از سده چهارم میلادی شروع کردند و قدیسی موسیقی را از طریق کلیسا به اهمیت ویژه رساند. موسیقی این دوره اغلب مذهبی و محدود به آثار خاصی در ارتباط با حکایت ها و دستور العمل های کتاب مقدس (انجیل) و خواندن سروده های آن بوده است. البته پیش از قرن چهارم میلادی هیچ گونه اطلاع صحیحی از وضع موسیقی در دست نیست، تنها از کتاب هایی که از آن زمان بیادگار مانده به خصوص در نوشته های پیروان مسیح نام آوازی که مربوط به روایات مسیح پیش از حرکت و صعود به کوه زیتون است ذکر شده است.
مصاحبه با يكي از نوازندگان در خيابانهاي تهران
اهمیت این موضوع و مشکلات این قشر از جامعه، باعث شد تا گزارشی با این جوان که با دوستانش در ایستگاه های مترو گیتار می زند و می خواند ترتیب بدهیم.
چند ساله موسیقی رو شروع کردی؟
از 10 سالگی رفتم سراغ موسیقی. الان 15 ساله دارم می زنم و می خونم. چند تا آلبوم آماده کردم ولی بهم مجوز ندادند.
چرا معروف نشدی؟
(با خنده تلخ) خیلی سختی کشیدم پای موسیقی خیلی. توی کشوری که نه تنها از موسیقی حمایت نمیشه بلکه سرکوب هم میشه معروف شدن به استعداد و این چیزا نیست. خیلی از دوستام رو می شناسم که از خیلی از خوانندگان معروف بهتر دارن میخونند و می زنن ولی به خاطر نداشتن توانایی مالی و پارتی کارشون توی جشن ها و مراسماست.
از کارت راضی هستی؟
100 درصد.کسی که آبروشو میذاره و میاد این طور توی کوچه خیابونا ساز میزنه و میخونه حتما از کارش راضیه. عشقمه علاقمه. نمیتونم به هیچ قیمتی ازش جدا شم.
به نظرت موسیقی توی ایران با بقیه کشورها چه فرقی داره؟
 نظره شخصیه من اینه که توی ایران هنرمندای زیادی هستن که تو گوشه کناره شهر دارن فعالیت میکنن. ایرانیا باهوشن، موسیقی رو می فهمن. با حس می زنن و می خونن. با این همه محدودیتا و سرکوبا استعدادای زیادی رو شده و تونستن توی ایران حتی دیگر کشورا معروف بشن.کشورای دیگه به موسیقی خیلی اهمیت میدن. قابل مقایسه نیست اصلا. وقتی خواننده های داخلی واسه گرفتنه مجوز باید کلی این ورو اون ور برن تا آیا بتونن یه کنسرتی برگزار کنن و از این طریق مخارجه خودشونو در بیارن نشون میده اوضاعه مملکتمونو. من دوستی دارم که علم موسیقیش عالیه ولی داره مسافر کشی می کنه. تو ایران به هنر کلا اهمیت نمیدن.
به فکر از ایران رفتن هستی؟
والا راستشو بگم اولاش می گفتم نه من باید بجنگمو بتونم اینجا استعدادامو رو کنمو موفق بشم. ولی خیلی جنگیدمو نشد.3 تا از دوستام از ایران رفتنو واسه خودشون اسمو رسمی در کردنو به منم خیلی می گن بیا.
شاید تصمیم عوض شه و برم. چون دوست دارم توی موسیقیم توی هنرم پیشرفت کنمو از زندگیم لذت ببرم.
در آخر حرفی داری؟
(با خنده) ما موزیسینا حرفامونو با سازمونو صدامون می زنیم. نه حرفه خاصی نیست. فقط آرزو می کنم یه روزی موسیقی توی ایرانم از خیابونا و پیاده روها و زیرزمینا جمع بشه و به صورت آکادمی و علمی دربیاد و استعدادای جوونای هنرمند ایرونی رو بشه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر