جمعه، آبان ۰۹، ۱۳۹۳

افشاي يكي از شكنجه گران توسط زندانيان سياسي زندان گوهردشت كرج به اسم داود امینی پور


آژانس ايران خبر
آژانس ايران خبر 93/7/21 :« افشاي يكي از شكنجه گران در زندان گوهردشت كرج توسط جمعي از زندانيان سياسي با جزئيات كه به‌طور سيستماتيك مشغول شكنجه و اذيت و آزار زندانيان سياسي سالن ۱۲ بند ۴ و ساير زندانيان در زندان گوهردشت كرج است.

داود اميني‌پور رئيس بند يا سگ هار؟

رئيس جديد بند ۶ زندان رجايي شهر به نام داود اميني‌پور كه قبلاً نيز رئيس بند ۱ بوده و به‌علت تخلفات عديده از جمله توزيع قرص‌هاي روانگردان و مواد مخدر به‌ويژه از نوع شيشه و نيز ايجاد مشكلات فراوان
براي زندانيان از جمله شكستن دندان و بيني چند زنداني براي نمونه آقايان مسعود كسمايي، عليرضا مرادي، … … و در پي شكايات مكرر خانواده‌هاي زندانيان بالاخره از اداره بند ۱ منفصل ولي متأسفانه به اداره بند ۶ گمارده شده است.
وي فردي است تنومند كه ادعاي رزمي كار بودن مي‌كند و مدام اداي آنان را در مي‌آورد؟! ولي بر خلاف هيكل گنده‌اش بسيار كودن است. اين جانور درنده براي ادا و اطوارهاي خود از زندانيان به‌جاي كيسه بوكس استفاده مي‌نمايد و همواره پس از بهانه جوييهاي بي‌اساس آنان را با كمك پاسداربند گودرزي با باد حملات وحشيانه گرفته و لت و پار مي‌كند. او كه به انواع فسق و فجور آلوده است بسيار پول پرست نيز هست و مدام در حال سركيسه كردن و اخاذي از زندانيان مي‌باشد. اگر كسي به او باج ندهد فوراً برايش پاپوش درست كرده و او را به يكي از سلولهاي انفرادي در بند ۵ و سپس به بند عمومي انتقال مي‌دهد.
در بند ۵ زنداني نگون بخت سروكارش با جانور وحشي ديگري به نام اكبر كاوياني مي‌افتد كه مسئول سلولهاي انفرادي است. يعني همان كسي كه در تابستان امسال در تاريخ ۱۵\۴\۱۳۹۳ بيني آقاي مصطفي اسكندري از زندانيان سياسي سالن ۱۲ را شكست ولي به‌رغم گزارش پزشكي قانوني و پيگيري مصرانه، هنوز شكايت وي راه به جايي نبرده است؟!
خاطرنشان مي‌شود كه آقاي اسكندري در پي سردادن شعار «مرگ بر ديكتاتور» پس از بازرسي وحشيانه اتاقش توسط يك كارمند بي‌سروپاي اداره بازرسي زندان به نام باي به سلول انفرادي منتقل شده بود و در حالي كه دست‌بند و پابند شده بود مورد حمله وحشيانه كاوياني مزدور قرار گرفت. اين‌گونه زندانيان پس از اتمام دوره انفرادي و انتقال به بند عمومي به علت تراكم جمعيت كيفري و پربودن سالنها، در بند جديد بايستي ماهها در كنار دستشويي و توالت بخوابند تا رفته رفته با جابه‌جايي ادواري زندانيان بخت‌برگشته ديگر، بتواند در گوشه‌يي از راهرو سكني گزيند و فارغ از بوي گند دستشويي و توالت، شبها كمي استراحت نمايد ولي هم‌چنان در طول روز به علت نداشتن جاي ثابت سرگردان و آواره باشد!؟ در هر بند نيز زندانيان وحشي و سرسپرده‌اي هستند كه با اشارتي دمار از روزگار زنداني مغضوب در مي‌آورند تا اصطلاحا اخته و گوش به فرمان شود. مهدي صحرايي در بند ۶، عليرضا احمدي در بند ۵، آيدين شريعتمداري در بند۴ از زمره همين زندانيان هستند.
داود اميني اين فرد بي‌سواد كه از نهضت سوادآموزي فارغ‌التحصيل شده!؟ در ابتدا به‌عنوان كارگر برقكار به استخدام موقت درآمد ولي رفته رفته با نشان‌دادن خوي وحشيگرانه خويش مورد توجه مسئولان زندان قرار گرفت. با خوش‌خدمتي و خوش‌رقصي براي آنان در كنار اجراي بي‌چون و چراي دستورات غيرقانوني مقامات به‌ويژه در باب شكنجه و تنبيه سخت بدني به استخدام رسمي درآمد و به جمع پاسدار بندهاي زندان پيوست. به يمن همين رفتار خشن و استفاده بي‌پروا از ركيك‌ترين فحشهاي ناموسي و…. به پاسدار شيفت ارتقا يافت و اينك چند سالي است كه از سوي رئيس زندان به سمت رئيس بند!؟ گمارده شده است.
اينك همان قدر كه زندانيان بند ۱ خوشحال هستند كه از شر وحشي‌ترين جانور موجود در زندان رجايي شهر خلاصي يافته‌اند و مي‌توانند نفس بكشند ما زندانيان بند ۶ عزا گرفته‌ايم كه ايكاش هم‌چون گذشته زندانيان سياسي در بندهاي مختلف زندان پراكنده بودند تا ما نيز به بركت وجود آنان، اذيت و آزار كمتري را از سوي مسئولان و زندانبانان شاهد باشيم.
جمع كثيري از زندانيان بند ۶ زندان رجايي شهر
مهر ماه ۱۳۹۳».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر