یکشنبه، مهر ۱۳، ۱۳۹۳

مصاحبه دیسایت با یک داعشی جدا شده

جدا شده از داعش :اسم سازمانیش احمد ابو حمزه است. ۲٨ سال دارد و از شهر هاساکای سوریه می آید. از خدمت در ارتش بشار اسد آغاز کرده و بعد به ارتش سوریه ی آزاد پیوسته است. سرانجام یکی از فرماندهان دولت اسلامی شد و در فوریه ۲۰۱۴ از چنگ آنان هم گریخت. ما او را درترکیه پیدا کردیم. از طریق ارتش آزاد سوریه از هوئیت او اطمینان حاصل کردیم. حرف های او را بدون انکه بتوانیم همه اش راتأیید کنیم به چاپ می رسانیم تا به شما امکان دیدن گوشه ای از زندگی یک سرباز داعش را بدهیم.
دیسایت: ابوحمزه! چطور به دولت اسلامی پیوستید؟ 
احمد ابوحمزه: اهل هاساکا هستم و پیشتر درجه دار ارتش سوریه به سرکردگی اسد دیکتاتور بودم.
سایت: از آنجا گریختید؟
حمزه: بله، به ارتش آزاد سوریه پیوستم.
سایت: این ارتش عمدتأ از اهل سنت تشکیل شده، شما هم به این دسته تعلق دارید؟
حمزه: بله، من از خانواده‌ی شدیدأ معتقد و سنتی می‌آیم. اما نزدیکیم با اندیشه‌های فوندامنتالیستی وقتی شروع شد که با جبهه‌ی النصره که علیه اسد می‌جنگیدند آشنا شدم.
سایت: چطور شد که به داعش پیوستید؟
حمزه: آن‌ها ملا و امام جماعت به میان رزمندگان ارتش آزادیبخش می‌فرستادند. این که چرا من و دوستانم به داعش پیوستیم، دلایل گوناگونی دارد. اول از همه این که دولت در تبعید هیچ کمکی به ارتش آزاد نمی‌کرد و فقط درکار پرکردن جیب خود بود، از آن گذشته ما به طرز تفکر داعش علاقه‌مند بودیم. فکر می‌کردیم رزمندگان واقعی همین سنی‌های معتقد هستند وبس.
سایت: چه وقت به دولت اسلامی برآمده از داعش پیوستید؟
حمزه: در تابستان ۲۰۱٣.
سایت: چه مقامی داشتید؟
حمزه: امیر ارتش، مسئول شمال ایالت هاساکا.
سایت: باید دوره‌ای هم می‌دیدید؟
حمزه: نه. باید با یک روحانی گفتگو و ومباحثه می‌کردم. و او اعلام کرد که من احتیاجی به یاد گیری اصول و فقه ندارم.
سایت: شما هم در مصلوب کردن و یا سربریدن افراد دست داشتید؟ یا فرمانی در این زمینه صادر کردید؟
حمزه: نه. نه خودم و نه گردانم. از گردان من چهار پنج نفر بعد از جداییم از داعش با آنها ماندند و در همه ی جنایات شرکت کردند. فقط بدترین ها در کنار داعش می مانند.
سایت: اما شما هم جزوشان بودید.
حمزه: بله ... سکوت
سایت: و دیگران جدا نشدند؟
حمزه:بله
سایت: وقتی یک شهر به دست دولت اسلامی می افتد، چه رفتاری پیش می گیرد؟
حمزه: با همان قدرت ترور پیش می‌روند. آنقدر سر ودست می‌برند تا دیگر کسی جرأت نفس کشیدن نداشته باشد.
سایت: یعنی تلاشی برای به دست آودن دل مردم نمی‌کنند؟
حمزه: چرا، سعی می‌کنند چهره ی دوستانه‌ای هم از خود نشان دهند. آذوقه تقسیم می‌کنند و قول حفظ امنیت را می‌دهند. دست کسی را که دزدی کند می‌برند، حتی اگر یک دانه تخم مرغ برداشته باشد.
سایت: چرا این همه جوان مسلمان از اروپا و امریکا به داعش می پیوندند؟
حمزه: ما براین باوریم که پایان جهان و روز رستاخیز در شام اتفاق خواهد افتاد. یعنی در محدوده ی جغرافیایی سوریه ی بزرگ. بنابراین جهاد در آنجا مقدس تر از هر جای دیگری مثلأ افغانستان به حساب می آید. خدا به امت شام وعده ی رستگاری داده. به همین دلیل جوانان مسلمان که از فشار بر برادرانشان خبر دارند، جهاد در این دیار را افتخاری بزرگ می شناسند. هر چند که بسیاری از این جوانان بیمار روانی و یا صاف و ساده بسیار فقیر هستند. و طرز تفکر و ذهنیتشان برای جهاد بسیار مشکل ساز می شود.
سایت: وظیفه ی شما در دولت اسلامی چه بود؟
حمزه: من وظیفه ی ریختن برنامه ی استراتژیک علیه ارتش کردها را به عهده داشتم. و ما توانستیم ۱۴ قرارگاه را از دستشان خارج کنیم.
سایت: می توانید ساختار دولت اسلامی را توضیح بدهید؟
حمزه: یکی از بالاترین ضوابط و قواعدشان این بود که حتمأ قاضی و امیران عراقی را به کار گیرند.
سایت: اما شما که سوری هستید.
حمزه: بله، اما حتی در سوریه هم باید عراقی ها بر سر کار باشند. بعنوان یک امیر سوری باید یک تا دو عراقی را در کنار خود داشته باشی تا مراقبت باشند. بعنوان معاون یا رهبر. بسیاری از رهبران یا امیران دولت اسلامی پیشتر در رده های بالای ارتش عراق خدمت می کردند. جنگجویان عادی دولت اسلامی آنها را نمی‌بینند. فقط والیان شناخته شده‌اند که آنها هم ارتباطی با سران لشکر ندارند. ما فقط از والیان دستور می‌گرفتیم. اگر یکی از این رهبران رده بالا می‌خواست دستوری صادر کند همیشه با چهل پنجاه محافظ می‌آمد و بعد هم فوری ناپدید می‌شد.
سایت: چرا از یک عده آدم ناشناس پیروی کردید؟
حمزه: چون فکر می‌کردم سلفیست‌ و معتقد به سنت هستند. اما در عمل دورو دارند. از یک طرف می‌خواهند شریعت را برقرار کنند و از سوی دیگر در درون خود به کشتار، گروگان گیری افراد بیگناه ودزدی دست می‌زنند. این ها در اسلام قدغن است. خلافت‌شان دروغیست.
سایت: پس سران دولت اسلامی دقیقأ برخلاف شریعت رفتار می‌کنند؟
حمزه: خارجی‌ها چون فکر می‌کنند که در دولت اسلامی شریعت اجرا می‌شود، به آنها می‌پیوندند، اما وقتی به مقصد می‌رسند، یک مغز شویی دو هفته ای در انتظارشان است. می‌روند به اردوگاه تا اطاعت چشم و گوش بسته را بیاموزند. این جوانان گمان دارند که هیچ امیری فرمان غلط به آنان نمی‌دهد. اگر به آنان بگویند کسی کافر است و باید خونش را ریخت، باور می‌کنند.
سایت: و هر کس کافر باشد باید به قتل برسد؟
حمزه: بله
سایت: چه دلیلی برای درست نشان دادن سربریدن و به صلیب کشیدن در ملاء عام دارند؟
حمزه: قران می‌گوید که دشمنان اسلام باید شدیدأ مجازات شوند. به همین دلیل دولت اسلامی قصد جان هر که را کند، او را دشمن می‌نامد. تازگی وقتی خواستند خبرنگار امریکایی استون سوتلف را گردن بزنند، نگفتند که خبرنگار است. اعلام شد که او جاسوس و یهودی ست. به این ترتیب ریختن خونش مباح است و هیچ اشکالی ندارد.
سایت: پشت سر این همه خشونت هدفی هم هست؟
حمزه: می‌خواهند مردم را به وحشت بیاندازند تا هیچکس جرأت مخالفت با دولت اسلامی را به خود ندهد. همین حالا هم شاهدش هستیم: همه می‌دانند که دستگاه خلافت هر بلایی بخواهد سر مردم می‌آورد. از مصادره تا کشتار. دلیل خشونت بی حد و مرز همین است و بس.
سایت: هنوز هم به استراتژی ترور اعتقاد دارید؟
حمزه: طبیعتأ نه.
سایت: رفتار داعش بر اساس اسلام است؟
حمزه: داعش نماینده‌ی اسلام نیست. به همان اندازه که ایران نیست. و آنچه امریکا در افغانستان کرد هم مسیحیت را نمایندگی نمی‌کند.
سایت: یک مسلمان خوب باید برای چه هدفی بجنگد؟
حمزه: قران می‌گوید که ما باید با کفاری که منکر خدا می‌شوند، که ایمان ما را به مسخره می‌گیرند وبه ما تعرض می کنند، بجنگیم. نبرد وقتی خاتمه می‌یابد که کفار یا تسلیم شوند و یا نابود گردند. مرگ البته فقط برای مردان است و شامل کودکان و زنان نمی‌شود.
سایت: شما خودتان به نام الله آدم کشتید؟
حمزه: من در نبرد با نیروهای شبه نظامی دیکتاتور سوریه اسد دست به کشتار زدم. چون آنان افراد غیر نظامی را می‌کشتند. از وقتی به داعش پیوستم، کسی را به قتل نرسانده‌ام. بلکه زندگی افراد زیادی را هم نجات دادم و به رزمندگانی که قصد فرار داشتند کمک رساندم.
سایت: اهداف دراز مدت خلیفه ابوبکر بغدادی چیست؟
حمزه: او جهاد سلفی‌ها را با اهدافی خیلی بالاتر از آنچه اسامه بن لادن تصورش را می‌کرد، می‌خواهد. القاعده آرزوی سقوط سلسله‌ی امیران سعودی را داشت. هدف دوم رژیم ملایان در ایران بود. القاعده سیستم دفاعی در برابر مهاجم را داشت. آنها مدافع اسلام در سرزمین‌های اسلامی بودند.
سایت: اما برج‌های دوقلو را درامریکا نابود کردند؟
حمزه: امریکایی‌ها اما شروع کردند. آنها رهبر القاعده را در افغانستان محبوس نمودند، فقط به این دلیل که دیگر در نبرد با شوروی به کارشان نمی‌آمد. به همین دلیل القاعده به امریکا حمله کرد. اما دست به کشتار مسلمانان نزد. داعش اما به فکر دفاع نیست. رویای خلافت در سر دارد. مهم ترین هدف کسب قدرت است.
سایت: و هدف بعدی؟
حمزه: می‌خواهند حکومت خود را در شمال سوریه و عراق به پا کنند. به همین دلیل ساختار حکومت را بر وزارتخانه‌ها می‌گذارند. حالا دیگر با بوکو حرام در نیجریه، انصار بیت المقدس در مصر، انصار الشریعه در الجزایر ارتباط برقرار کرده‌اند. و طبیعتأ با چندین گروه در لبنان. اما حالا بیشترین تمرکزشان روی خلافت است و در جستجوی حامیان مسلمان هستند.
سایت: غربیها باید نگران باشند؟
حمزه: هنوز داعش برنامه‌ای برای حمله به امریکا و ترکیه ندارد، چون خلافت باید اول پایه‌های خود را محکم کند. اما اگر به آنها حمله شود، تشکیلات امریکا را در خاورمیانه منهدم می‌سازند. فعلأ می‌خواهند کنترل باقی دنیای عرب را به دست گیرند.
سایت: و بعد
حمزه: و بازگشت به اندلس، قسطنطنیه. بعد هم که باقی دنیا.
سایت: پس داعش می‌خواهد به غرب مسلط شود؟
حمزه: طبیعتأ! این را همیشه گفته‌اند: کاخ سفید و رم را می‌خواهند.
سایت: کدام یک از این اهداف را درست می‌دانید؟
حمزه: هیچ کدام. چون اعمالشان بر اساس دلایلی نادرست بنا شده. بنابراین نتایجی نادرست هم به همراه دارد.
سایت: یعنی خلیفه البغدادی در اشتباه است؟
حمزه: همه‌ی حرف‌هایی که البغدادی می‌زند درست است، اما در عمل بر خلاف آنچه می‌گوید رفتار می‌کند. او در ابتدا خود را خلیفه‌ی همه مسلمین خواند، اما دولت اسلامی به کشتار مسلمین دست زده واو کاری برایشان نمی‌کند.
سایت: چه وقت از آنها بریدید؟
حمزه: فوریه ی ۲۰۱۴
سایت: دلیل خاصی برای این کار داشتید؟
حمزه: از آنجا شروع شد که یکی از دوستانم را دستگیر کردند.
سایت: دقیقا کی بود؟
حمزه: در اکتبر ۲۰۱٣. دوستم در پست نگهبانی راکا دستگیر شد. من به سراغ امیر رفتم و از او دلیلش را پرسیدم. به خدا سوگند خورد که همچین کاری صورت نگرفته است. من باور کردم. اما آشنایانم می‌دانستند که او دستگیر شده و اسم آن پست نگهبانی را دقیقأ به من اطلاع دادند. من بدون اطلاع امیر به زندان آنجا رفته و دوستم را پیدا کردم. بعد بازگشتم، سراغ امیر رفته و از او پرسیدم که چرا دروغ گفته. سعی کرد یک طوری سرو ته قضیه را هم بیاورد و چیزهایی درباره ی دفاع از دین گفت. پاسخ دادم: که مذهب من این طور نیست. و از همان جا دستگیرم شد که آنها چه کسانی هستند. یک مشت دروغگوی متقلب.
سایت: پس مشکل شما اعتقادات بود و خشونت برایتان مشکلی ایجاد نمی کرد؟
حمزه: مورد دیگری هم پیش آمد. ما سرگرم جنگ با کردها بودیم. سه نفرشان را کشتیم و شش نفر اسیر گرفتیم. یک دختر و پنج مرد. من آنها را به مقر خودمان آوردم و دوباره به میدان جنگ بازگشتم. وقتی که دوباره به قرارگاه بازگشتم، افرادم گفتند که دیگر داعشی‌ها آنها را به قتل رسانده‌اند. جنازه‌ها را هم دفن نکرده بودند، بلکه انداخته بودند جلوی سگ‌ها. اینجا دیگر خیلی عصبانی شدم
این برخلاف اسلام است. رفتم سراغ قاضی و گفتم که چیزی از دین سرش نمی‌شود. باید به زندانی احترام گذاشت. به او گفتم که یک احمق بی شرف است.
حمزه: به شما چه پاسخی داد؟
سایت: به اشتباهش اعتراف کرد ولی گفت که زیاد هم موضوع مهمی نیست. به اوگفتم یعنی چه که خیلی مهم نیست؟ این ها آدمند و نه گوسفند.
سایت: و به چه دلیل از دستشان فرار کردید؟
حمزه:چون داعش به نبرد با دیگر رزمندگان از جمله النصره و ارتش آزاد سوریه ... پرداخت. کسی که به داعش نمی‌پیوست، باید به قتل می‌رسید. فهمیدم که وقت فرار رسیده، وگرنه مرا هم می کشند.
سایت: عملی کردن نقشه ی فرار دشوار بود؟
حمزه: صادقانه بگویم که از شهرت خوبی که در ارتش آزاد سوریه دارم، استفاده کردم و همچنین همرزمان داعش که به آنان اعتماد داشتم به کمکم آمدند. هنوز هم با آنان ارتباطم را قطع نکرده‌ام. یکی از همانها به من خبر داد که قصد جانم را دارند. به کمک دیگران برایم پول و خودرو تهیه کرد تا فرار کنم.
سایت: خلافت را چطور ترسیم می‌کنید؟
حمزه: دو گروه وجود دارند. یکی رزمندگان ساده و صادق، که غالبأ از خارج می‌آیند. آنها فکر می‌کنند که دارند در راه الله قدم برمی‌دارند. اینها هشتاد درصد از سپاهیان هستند و همه در رده‌های پایین خدمت می‌کنند. بیست درصد باقیمانده به دنبال قدرتند و تقریبأهمه درجات بالایی چون امیر و قاضی دارند.
سایت: چرا وقتی اهدافتان با داعش تفاوت داشت، به آنها پیوستید؟
حمزه: برای این که در حقیقت نمی‌خواستم چیزی ببینم. فکر می‌کردم که می‌توانیم به کمک همدیگر رژیم سوریه و عراق را ساقط کنیم. اما در عمل دیدم که داعش با رزمندگان خوب النصره و دیگر گروه های اسلامی در نبرد است.
سایت: پس حکومت‌ها چه؟
حمزه: برایشان ارجحیتی ندارد. اول می‌خواستند یک خلافت قوی داشته باشند که حالا دارند. اما از این موضوع رژیم های حاکم سود بردند. حالا می‌توانند به غرب بگویند که اینها انقلابیون نبودند که ما سرکوب می‌کردیم، بلکه فقط سلفی‌هایی بودند که سر مردم را از تن جدا می‌کنند.
سایت: روحانیون دولت اسلامی چه نظری درباره ی این خشونت ها دارند؟
حمزه: داعش خودش را تنها نماینده ی مسلمانان واقعی می‌داند که وظیفه‌اش نبرد علیه باقی دنیاست، چون بقیه در هر صورت کافرند. آنها این طور فکر می‌کنند.
سایت: شما خودتان در این باره چطور فکر می‌کنید؟ باید بر ضد کفار جنگید؟
حمزه: نه. اسلام به ما می‌آموزد که غیر مسلمانان را با زبانی دوستانه به دین اسلام دعوت کنیم. اگر به ما گوش نکردند، دیگر خود دانند.
سایت: وقتی که تصمیم به جدایی از آنان گرفتید، وحشت هم داشتید؟
حمزه: نه. پیش ازفرار به چند نفر از همقطاران کمک کرده بودم تا به آلمان و یا بلغارستان بگریزند. وقتی به من هم شک کردند، دوهفته‌ای به زندان افتادم. پس از آزادی توانستم راهی پیدا کنم و از دستشان فرار کنم. چند نفر از رهبران با من تماس گرفته و خواسته اند تا بازگردم.
سایت: به این موضوع فکر می‌کنید؟
حمزه: نه. می‌دانم که اگر بازگردم، حتمأ کشته خواهم شد. اطلاعات زیادی دارم. می‌دانم که برای ساختن سلاح شیمیایی برنامه ریزی کرده‌اند. می‌خواهند هواپیماهای به گروگان گرفته شده را تعمیر کنند. روی پرتاب راکتهایی که محتوی گاز شیمیایی ست کار می‌کنند.
سایت: فکر می‌کنید اگر رزمندگان دولت اسلامی از عراق به کشورهای خود بازگردند، چه پیش خواهد آمد؟ یعنی ترور را به همه ی دنیا صادر می‌کنند؟
حمزه: به عقیده‌ی من بسیاری از آنان که باز می‌گردند، مخالفین و دشمنان داعشند. اروپا باید با آغوش باز این جوانان را بپذیرد و کمکشان کند تا دوباره خود را پیدا کنند.
سایت: با همه ی اعمالی که انجام داده اند؟ حتی شیخ ماهر ابوعبیدا والی صحرا هم چند ماه پیش از داعش جدا شد.
حمزه: داعش آینده ای ندارد. راه خلاف به جایی نمی‌رسد. اما آنها حالا امکانات مالی و منابع زیادی در اختیار دارند. من نمی‌دانم، چه وقت تمام خواهد شد. داعش حالا ایزدی‌ها را چون مسیحیان به قتل می‌رساند. زن ها را به اسیری می‌گیرد و حتی از خون مسلمانانی که به آنها نمی‌پیوندند، هم نمی‌گذرد. امسال بیش از همه مسلمین را کشت. بسیاری از رزمندگان داعش که خود مظلوم بوده اند، حالا از ظالمان هستند. من امیدوارم که دنیا حالا از اسلام تصویر بدی در ذهن نسازد.
سایت: داعش بر اعتقادات شما تأثیر گذاشت؟
حمزه: نه. من بازهم به همان خدا که با آن بزرگ شدم، اعتقاد دارم. اما خود را گناهکار می‌دانم. چون ما انقلابی شروع کردیم. در آغاز مسالمت آمیز و بعد مسلحانه. اما نتوانستیم اسد رابه زانو در آوریم. من هم سرزمینم را از دست دادم و هم دوستانم را.
سایت: از مرگ می‌ترسید؟
حمزه: از مرگ نه، ولی از آنچه پس از آن خواهد آمد چرا.
سایت: چه خواهد آمد؟
حمزه: بهشت برای مومنین ست. و پیامبران به پیشوازشان می‌آیند. ابراهیم، ادریس، یعقوب،سلیمان، موسی،عیسی و محمد. جهنم اما سهم ایمان نیاوردگان ست، گناهکاران، قاتلین، سارقین و متجاوزین.
سایت: حالا کجا زندگی می‌کنید؟
حمزه: در ترکیه. همسرم با من ست. اما برادرم اسیر کردهاست. والدینم هنوز در سوریه هستند و داعش تهدید کرده که آنان را به قتل می‌رساند. من براستی نگرانشان هستم. اما پولم برای آوردنشان به ترکیه کفایت نمی‌کند.
سایت:شما ۲٨ ساله هستید، در ترکیه چکار می‌کنید؟
حمزه: بیکارم. من شغلی جز نظامی گری ندارم. شاید به اروپا بروم. همسرم حامله ست. برای پسرم آرزوی زندگی بهتری دارم.
مصاحبه گر: فریتس شاپ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر