دوشنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۹۴

حسين يعقوبي: ضربه استراتژیک بر "عمق استراتژیک نظام "


تحولات جاری در یمن و نقش انکارناپذیر رژیم غاصب ولایت‌فقیه در حمایت همه‌جانبه مالی، نظامی و لجستیک از جریان بنیادگرا و تروریستی حوثی بار دیگر ضرورت پاسخ به این سؤال را دوچندان می‌کند که اساساً در شرایطی که رژیم آخوندی غرق در بحران‌های مرگبار داخلی و بین‌المللی بوده و درنتیجه تحریم‌های فلج‌کننده، فی‌المثل حتی توان پرداخت کامل حقوق کارمندان دولتی را ندارد، حاتم‌بخشی‌های نجومی این رژیم در حمایت ازاین‌گونه جریانات و دمیدن در تنور این سنخ ماجراجویی‌های خطرناک از سر چه نیازی است!

برای پاسخ به سؤال فوق، نگاهی گذرا به ماهیت نظام ولایت‌فقیه به‌طور عام و موقعیت کنونی آن به‌طور خاص ضروری می‌نماید. امروز دیگر بر هیچ‌کس پوشیده نیست که نظام ولایت‌فقیه چه به لحاظ ساختاری و چه ازنظر تاریخی وصله نچسبی است در دنیای متمدن معاصر که توان حل هیچ‌یک از نیازهای جامعه جوان و نواندیش ایران را نداشته است. نتیجه این تعارض ذاتی رژیم با کل جامعه، از دست دادن مشروعیت کامل سیاسی رژیم به‌سرعت باد بود. ازاین‌روست که رژیم آخوندی برای حفظ موجودیت خود از همان آغاز روی کار آمدن، سرکوب مطالبات مردم را به بی‌رحمانه‌ترین شکل در دستور کار خود قرارداد و درنتیجه به یکی از منفورترین رژیم‌های سرکوبگر جهان تبدیل گردید. تنفر عمومی مردم از هر آنچه نشانی از اندیشه پلید آخوندی دارد، سرنوشت تیره‌وتاری را در تقدیر کلیت نظام آخوندی قرارداد که از نتایج منطقی آن شکاف، سرخوردگی و انفعال در بخش‌های اجرایی دستگاه سرکوب رژیم است. چراکه به گواهی تاریخ، بی آیندگی نظام‌های سرکوبگر حتی شقی‌ترین شکنجه گران را برای در امان ماندن از خشم انقلابی مردم به فکر و راه گریز وادار می‌سازد.
پروژه ساخت بمب اتم و دخالت‌های فزاینده رژیم در منطقه و دودودم تبلیغاتی اندر باب گسترش دامنه نفوذ " انقلاب اسلامی " در اقصی نقاط جهان مقدم بر هر چیز با دو هدف حیاتی برای رژیم دنبال می‌گردد:
الف – حفظ نیروهای سرکوبگر و وارفته رژیم و اطمینان خاطر دادن به آن‌ها با القاء این فکر که " جمهوری اسلامی ایران " قدرت برتر، پایدار و باثبات منطقه بوده و اینکه جای هیچ‌گونه نگرانی از آینده نیست.
ب - راهکار و ابزار شانتاژ باهدف گروگان گرفتن جامعه جهانی و قدرت‌های خارجی ذینفع و اثرگذار در سرنوشت حکومت آخوندی برای چانه‌زنی و بندوبست با آنان جهت خنثی کردن و دفع تهدید اصلی نظام که همانا مردم و مقاومت سازمان‌یافته آن است.
مواضع و لاف زدن‌های بالاترین کارگزاران و سران دستگاه سرکوب رژیم مؤید نکات فوق است.
پاسدار سلامی جانشین سرکرده کل سپاه پاسداران، برای روحیه دادن به نیروهای وارفته بسیج به قدرت‌نمایی کاذب توسل جسته و از رژیم غرق در بحران آخوندی تصویر یک نظام باثبات با هژمونی منطقه‌ای ارائه می‌دهد: " هر نقطه‌ای از منافع دشمنان را با انبوه موشک‌ها منهدم می‌کنیم. چتر سیاسی و امنیتی انقلاب اسلامی بر یمن گسترده شده است تفکر انقلاب اسلامی در منطقه استراتژیک شرق مدیترانه حاکم شده است، امروز تفکر انقلابی نشأت‌گرفته از انقلاب اسلامی در شرق مدیترانه، در یک میدان مؤثر استراتژیک و سوق‌الجیشی جهانی حاکم است “. (سایت اینترنتی بسیج ۶ فروردین ۹۴)
آخوند سعیدی نماینده خامنه‌ای در سپاه ضد مردمی نیز اندر باب قدرت منطقه‌ای نظام آخوندی در ۲۰ اسفند ۹۳ در تلویزیون رژیم داد سخن سر داده و گفت: " یک روزی مرزهای ما شلمچه بود، حاج عمران بود، مهران بود، امروز مرز ما ساحل مدیترانه است، امروز یمن دارد شعار اسلامی و انقلابی می‌دهد “.
بدیهی است همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد این قبیل قدرت‌نمایی‌های پوشالی رژیم، به‌جز بسیجی‌های ابله نظام، کسی را نمی‌فریبد و تنها سوژه‌های مناسب جوک و به سخره گرفتن آخوندها است. چراکه سیاست گسترش هژمونی این رژیم حتی در عراق که دودستی و در سینی طلایی از طرف آمریکا تقدیمشان شد، به شکست انجامیده و " سپهسالار " هفت‌خطشان قاسم سلیمانی نیز با خفت و خواری به آخور ولایت رانده شد.
اما رژیم آخوندی که هرگز تا به این حد در چنبره بحران‌های داخلی و بین‌المللی گیر نکرده نبود، درصدد برآمد تا با به‌کارگیری و حمایت همه‌جانبه از جریان بنیادگرا و تروریستی حوثی که به گواهی اسناد موجود خود از دست پروردگان دستگاه ولایت است، از موضع قدرت، بحران یمن را به پارامتری در چانه‌زنی‌های بین‌المللی و احیاناً در مذاکرات اتمی وارد کرده تا به روال معمول به امتیازاتی دست یابد. در این رابطه عوامل رژیم با تبلیغات و قدرت‌نمایی مشمئزکننده‌ای ازجمله در تلویزیون اعلام کردند که: "جنبش انصار الله نیروهای جدیدی به جنوب یمن اعزام کرده تا پس از تعز شهر عدن را نیز به کنترل خود درآورد“. (تلویزیون رژیم ۴ فروردین ۹۴)
این حسابرسی رژیم اما با تهاجمات برق‌آسا و به‌موقع نیروهای ائتلاف عربی درهم‌پیچیده شد و رژیم را همچون گذشته و وقتی‌که با قاطعیت مواجه می‌گردد به‌غلط کردم گفتن وا‌داشت.
 موضع‌گیری جواد ظریف وزیر خارجه رژیم که به خاطر " خونریزی و کشتار مردم " اشک تمساح می‌ریخت و با ابراز نگرانی تأکید می‌کرد که " لازم است که هر چه سریع‌تر اقدامات نظامی پایان پیدا بکند و گفتگو برای راه‌حل شروع بشود" (تلویزیون آخوندی ۶ فروردین ۹۴) بار دیگر سراسیمگی و وحشت خمینی دجال از ارتش آزادی‌بخش ملی ایران در مقطع پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را در ذهن تداعی کرد که چگونه سران " ابرقدرت پوشالی جمهوری آخوندی " در مواجهه با یک سیاست قاطع قالب تهی کرده و به دریوزگی سیاسی متوسل می‌شوند.
کاش کشورهای مماشات گر از این رویکرد رژیم آخوندی درس لازم را گرفته و بر فراخوان مقاومت ایران صحه گذارند که تنها با اتخاذ یک سیاست قاطع می‌توان دنیا را از شر رژیم آخوندی خلاص کرد.
۹ فروردین ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر