نسرین هزاره مقدم
اعتراضات معلمان در ماههای منتهی به آخر سال و به خصوص دهم اسفند ، توانست صدای بخش عظیمی از نیروی کار آگاه ایران یعنی معلمان را به گوش همه مقامات مسئول و دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان برساند. این صدا به خوبی در فضای جامعه ای که درگیر ناامیدی و استیصال است، پیچید. بگذریم از این که خیلی ها از جمله رسانه ملی، تمایلی به شنیدن این صدا نداشتند و رفتارشان در قبال این حرکت اعتراضی مانند خیلی از اعتراضات قانونی دیگر، بی توجهی عمدی، کم اهمیت جلوه دادن و سکوت بود.
حضور وسیع معلمان از طیف های مختلف، نویدبخش انسجام مدنی، امید به کنش های فراگیر بعدی و طلیعه فصلی روشن برای آینده آموزش ایران شد. اکنون وزنه بدنه آگاه و به صحنه آمده سنگین تر از همیشه شده است و بدون تردید، افتخار این حرکت ستودنی از آن معلمانی است که در شهرهای دور و نزدیک با کمک گرفتن از ابزارهای ارتباطی و فضای مجازی و با وجود محدودیت ها، ازخوزستان تا کردستان و زاهدان به این اعتراضات پیوستند و ثابت کردند که بدنه معترض معلمان دامنه گسترده ای دارد و این گستردگی بیش از آن چیزی است که تصور می شود. این گستردگی یعنی حضور فعال و در صحنه، فقط مختص به فعالان و یا افراد عضو تشکل های خاص نیست، بلکه طیف وسیعی از معلمان سراسر کشور به درستی به این نتیجه رسیده اند که به جای نشستن و انتظار طولانی و اغلب بی حاصل، باید در تعیین سرنوشت خودشان شریک باشند. سرنوشت جمعی بدون مشارکت جمعی و خارج از میدان عمل جمعی، هرگز به درستی رقم نخواهد خورد.
حال بحث این است که این نیروی گسترده و حاضر در میدان، چگونه می تواند سازماندهی و جذب تشکل ها شوند. راهکارهای جذب حداکثری نیروها چیست؟ به عبارتی، ساختارهای موجود تاچه حد دارای ظرفیت گسترش در ابعاد گوناگون هستند، تا کجا می توانند متحد شوند و چگونه می توانند در قالب یک تشکل سراسری درآیند؟
بهتر است به جای نقد انتزاعی تشکل های فعلی و به طور مشخص کانون صنفی معلمان که در شرایط فعلی، به حق بسیار خوب هم عمل کرده است، به نوعی منطق ایجابی برگردیم. شاید درست تر این باشد که بگوییم در اوضاع کنونی، گسترش و اصلاح ساختار تشکل های همراستا و هم محور فعلی مثل کانون های صنفی در قالب یک ساختار اتحادیه ای، می تواند به عنوان مسیر پیش رو بررسی گردد، مسیری که به اتحاد، همگرایی و کنش حداکثری معلمان می انجامد.
یک اتحادیه آموزشی می تواند زیرساخت مناسبی برای گسترش کمی و کیفی تشکل های معلمان باشد. زیرساختی که با گذشت زمان می تواند به یک نهاد نمایندگی تمام عیار و استاندارد و منطبق با معیارها و موازین جهانی بدل شود. در واقع به جای وجود تشکل های صنفی مستقل اما همراستا و هماهنگ در استانهای مختلف کشور که در در حالت شورایی با هم ارتباط دارند و اهداف و کنش های اغلب مشترکی دارند، می توان به یک تشکل سراسری یعنی اتحادیه اندیشید تا هماهنگی، مشارکت پذیری سراسری و جذب حداکثری نیروها افزایش یابد. همانطور که مشخص است، هیچ محدودیتی از لحظ تئوریک برای ایجاد اتحادیه ها وجود ندارد. میشود هم زمان چند اتحادیه سراسری آموزشی در کشور داشت.
اما خصوصیات اصلی اتحادیه آموزشی چیست؟ چه خلاهایی را می تواند پرکند؟
در پایان باید بگوییم، یک اتحادیه آموزشی استاندارد با داشتن هیات های اجرایی غیرمتمرکز، هیات مدیره منتخب معلمان سراسر کشور و کمیته های تخصصی ویژه می تواند از پتانسیل تشکل های موجود استفاده کرده و به عضوگیری وسیع و موثر در سراسر کشور بپردازد. حتی می توان مفهوم این اتحادیه را کمی بازتر کرد و به یک اتحادیه آموزشی گسترده شامل تمام کارکنان بخش آموزش، معلمان رسمی و غیر رسمی و مربیان پیش دبستانی اندیشید که در کنار مسائل صنفی معلمان، مطالبات آموزشی گسترده تری همچون آموزش کیفی، برابری در تخصیص امکانات، بهبود شرایط استخدامی معلمان غیررسمی و موارد بسیار دیگری را هم سازمانیافته و قانونی پیگیری کند.
حتی اگر از کشورهای مترقی جهان هم بگذریم، در حالی که کشوری درگیر سالها اختناق و جنگ مانند عراق یک اتحادیه معلمان سراسری (ITU) دارد و ترکیه دارای چندین اتحادیه آموزشی عضو کنفدراسیون های اتحادیه های صنفی این کشور شامل معلمان و کارگران است، در لزوم وجود همچین ساختاری در ایران، نمی توان به راحتی تردید کرد.
در صورت اهتمام جدی این امر شدنی است. اما در شرایط فعلی با زیرساخت های موجود سیاسی، اقتصادی و فرهنگی چقدر زمان می برد و کی به سرانجام می رسد، قابل تخمین نیست. باید با امید، درایت ، عملگرایی فارغ از هر نوع شعارزدگی و با در دست داشتن نقشه راه حرکت کرد. بی گمان، حرکت صحیح امروز، چراغ راه مقصد روشن فرداست.
اعتراضات معلمان در ماههای منتهی به آخر سال و به خصوص دهم اسفند ، توانست صدای بخش عظیمی از نیروی کار آگاه ایران یعنی معلمان را به گوش همه مقامات مسئول و دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان برساند. این صدا به خوبی در فضای جامعه ای که درگیر ناامیدی و استیصال است، پیچید. بگذریم از این که خیلی ها از جمله رسانه ملی، تمایلی به شنیدن این صدا نداشتند و رفتارشان در قبال این حرکت اعتراضی مانند خیلی از اعتراضات قانونی دیگر، بی توجهی عمدی، کم اهمیت جلوه دادن و سکوت بود.
حضور وسیع معلمان از طیف های مختلف، نویدبخش انسجام مدنی، امید به کنش های فراگیر بعدی و طلیعه فصلی روشن برای آینده آموزش ایران شد. اکنون وزنه بدنه آگاه و به صحنه آمده سنگین تر از همیشه شده است و بدون تردید، افتخار این حرکت ستودنی از آن معلمانی است که در شهرهای دور و نزدیک با کمک گرفتن از ابزارهای ارتباطی و فضای مجازی و با وجود محدودیت ها، ازخوزستان تا کردستان و زاهدان به این اعتراضات پیوستند و ثابت کردند که بدنه معترض معلمان دامنه گسترده ای دارد و این گستردگی بیش از آن چیزی است که تصور می شود. این گستردگی یعنی حضور فعال و در صحنه، فقط مختص به فعالان و یا افراد عضو تشکل های خاص نیست، بلکه طیف وسیعی از معلمان سراسر کشور به درستی به این نتیجه رسیده اند که به جای نشستن و انتظار طولانی و اغلب بی حاصل، باید در تعیین سرنوشت خودشان شریک باشند. سرنوشت جمعی بدون مشارکت جمعی و خارج از میدان عمل جمعی، هرگز به درستی رقم نخواهد خورد.
حال بحث این است که این نیروی گسترده و حاضر در میدان، چگونه می تواند سازماندهی و جذب تشکل ها شوند. راهکارهای جذب حداکثری نیروها چیست؟ به عبارتی، ساختارهای موجود تاچه حد دارای ظرفیت گسترش در ابعاد گوناگون هستند، تا کجا می توانند متحد شوند و چگونه می توانند در قالب یک تشکل سراسری درآیند؟
بهتر است به جای نقد انتزاعی تشکل های فعلی و به طور مشخص کانون صنفی معلمان که در شرایط فعلی، به حق بسیار خوب هم عمل کرده است، به نوعی منطق ایجابی برگردیم. شاید درست تر این باشد که بگوییم در اوضاع کنونی، گسترش و اصلاح ساختار تشکل های همراستا و هم محور فعلی مثل کانون های صنفی در قالب یک ساختار اتحادیه ای، می تواند به عنوان مسیر پیش رو بررسی گردد، مسیری که به اتحاد، همگرایی و کنش حداکثری معلمان می انجامد.
یک اتحادیه آموزشی می تواند زیرساخت مناسبی برای گسترش کمی و کیفی تشکل های معلمان باشد. زیرساختی که با گذشت زمان می تواند به یک نهاد نمایندگی تمام عیار و استاندارد و منطبق با معیارها و موازین جهانی بدل شود. در واقع به جای وجود تشکل های صنفی مستقل اما همراستا و هماهنگ در استانهای مختلف کشور که در در حالت شورایی با هم ارتباط دارند و اهداف و کنش های اغلب مشترکی دارند، می توان به یک تشکل سراسری یعنی اتحادیه اندیشید تا هماهنگی، مشارکت پذیری سراسری و جذب حداکثری نیروها افزایش یابد. همانطور که مشخص است، هیچ محدودیتی از لحظ تئوریک برای ایجاد اتحادیه ها وجود ندارد. میشود هم زمان چند اتحادیه سراسری آموزشی در کشور داشت.
اما خصوصیات اصلی اتحادیه آموزشی چیست؟ چه خلاهایی را می تواند پرکند؟
- اولین خصیصه، تبدیل ساختار عمودی و یا انشعابی تشکل ها به یک ساختار افقی و کاملا مسطح در سراسر کشور است.
- وجود کمیته های تخصصی:
- هیات مدیره غیر متمرکز:
در پایان باید بگوییم، یک اتحادیه آموزشی استاندارد با داشتن هیات های اجرایی غیرمتمرکز، هیات مدیره منتخب معلمان سراسر کشور و کمیته های تخصصی ویژه می تواند از پتانسیل تشکل های موجود استفاده کرده و به عضوگیری وسیع و موثر در سراسر کشور بپردازد. حتی می توان مفهوم این اتحادیه را کمی بازتر کرد و به یک اتحادیه آموزشی گسترده شامل تمام کارکنان بخش آموزش، معلمان رسمی و غیر رسمی و مربیان پیش دبستانی اندیشید که در کنار مسائل صنفی معلمان، مطالبات آموزشی گسترده تری همچون آموزش کیفی، برابری در تخصیص امکانات، بهبود شرایط استخدامی معلمان غیررسمی و موارد بسیار دیگری را هم سازمانیافته و قانونی پیگیری کند.
حتی اگر از کشورهای مترقی جهان هم بگذریم، در حالی که کشوری درگیر سالها اختناق و جنگ مانند عراق یک اتحادیه معلمان سراسری (ITU) دارد و ترکیه دارای چندین اتحادیه آموزشی عضو کنفدراسیون های اتحادیه های صنفی این کشور شامل معلمان و کارگران است، در لزوم وجود همچین ساختاری در ایران، نمی توان به راحتی تردید کرد.
در صورت اهتمام جدی این امر شدنی است. اما در شرایط فعلی با زیرساخت های موجود سیاسی، اقتصادی و فرهنگی چقدر زمان می برد و کی به سرانجام می رسد، قابل تخمین نیست. باید با امید، درایت ، عملگرایی فارغ از هر نوع شعارزدگی و با در دست داشتن نقشه راه حرکت کرد. بی گمان، حرکت صحیح امروز، چراغ راه مقصد روشن فرداست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر