سردبیری خودنویس
عیسی
کلانتری به درستی، مشکل بزرگ کشور را ناشی از سیاستهای غلط جمهوری اسلامی
در حوزه آب بیان میکند، اما نقش خودش را در طول حیات جمهوری اسلامی به
فراموشی میسپارد و آب خوانداری را نادیده میگیرد
با این حال، عیسی کلانتری که از اوائل دههی ۶۰ تا ابتدای دههی ۸۰ در بالاترین ردههای مدیریتی کشور بوده، همه واقعیت را نگفته است. کلانتری به درستی میگوید که بهرهبرداری بیش از حد از سفرههای آب زیرزمینی، منابعی بازمانده از دورههای پیشین را نابود کرده و روشهای غلط آبیاری، موجب از میان رفت آب شده است. اما وزیر اسبق از زمین و زمان میگوید، اما وقتی میخواهد به «آبخوانداری» اشاره کند، اینچنین میفرماید: «آبخیز داری، آبخوانداری و جمع آوری آب در کشور باید در یک پکیج جامع توسط وزارت نیرو انجام گیرد. چیت چیان در این زمینه نیاز به حمایت بیشتر دولت دارد.» همین. نه بیشتر، نه کمتر.
کلانتری، نمیگوید که چرا وقتی طرح مهار سیلاب بر روی آبخوانها که بعدا به «آبخوانداری» معروف شد، ناگهان از چشم او افتاد و حتی در گفتگوهایش با رسانهها، اسمی از آن نمیبرد. کلانتری نمیگوید وقتی طرح موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع از دست وزارت کشاورزی خارج شد و بهدست جهاد سازندگی افتاد، چرا با منطق «دیگی که برای من نمیجوشد، بگذار سر سگ تویش بجوشد» به ناگهان از خاطرش محو شد؟ با وجود شناخت دقیقش از ساختار آبی و کشاورزی، و همچنین اطلاعش از وضعیت وزارت نیرو، میگوید که این کار باید دست چیتچیان باشد. چیتچیانی که دوباره به دامان سدسازان بازگشته است.
عیسی کلانتری میتواند وجدان بیدار ساختار مدیریتی جمهوری اسلامی باشد، اما گویی اکراه دارد. برخلاف گفته وزیر کشاورزی دولتهای هاشمی و خاتمی، میتوان جلوی ویرانی بخش بزرگی از ایرانزمین را گرفت. میتوان بخش قابل توجهی از سفرههای آب زیرزمینی را مجددا احیا کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر