سونا صمصامی
ترجمه از سايت هيل نشريه كنگره امريكا ـ 31ژوئيه 2015
منتقدان به درستی اشاره می کنند که معامله هستهای ایران که
در ۱۴ ژوئیه اعلام شده عمیقا ناقص است. این معامله زیرساختهای عمده هسته ای
ایران را حفظ میکند و در سد کردن متقاعد کننده راههای دستیابی به بمب هسته
ای شکست میخورد. تهران میتواند به طور مخفیانه کارهای حساس هسته ای خود را
برون سپاری کند و این توافق با محدودیتهای زمانی منحصرا روی سایتهای اعلام
شده تهران را به عنوان یک کشور در آستانه هسته ای بودن به رسمیت میشناسد.
اما آنچه که بیشتر آزار دهند است و کمتر در باره آن صحبت میشود جنبه هایی از معامله است که در نقایص ذاتی آن نیست. این جنبه از این واقعیت که توافق در یک خلاء سیاست استراتژیک معرفی و شروع شد که سایر تهدیدها را چک نشده باقی میگذارد.
آمریکا همچنان فاقد یک استراتژی منسجم، موثر و وسیع در مورد ایران است. استراتژی که به موضوع هسته ای وزنی را که میطلبد بدهد اما اینکار را در رابطه با و نه جدای از سایر تهدیدهای ایران انجام دهد و همچنین تراوش خواستهای میلیونها ایرانی که صادقانه خواهان تغییر رژیم هستند باشد.
توافق هسته ای ممکن است پیامدهای ناخواسته وخیم داشته باشد: یک رژیم جری شده که سود و دریافتهای خود را در کانال سایر تولید کنندگان آن مانند حمایت مالی از افراطی گری اسلامی قرار میدهد. در نتیجه، کاهش درک شده از یک تهدید در واقع باعث تقویت تهدید دیگری میشود.
همین هفته، بعد از مرگبارترین بمب گذاری در ماه های اخیر در بحرین، رسانه های دولتی گفتند مواد منفجره ای که در این حمله استفاده شده بود شبیه مواد منفجره ای بود که توسط ایران قاچاق شده و چند روز قبل از آن کشف و ضبط شده بود.
در واقع، علیرغم تمامی هیاهو توسط مدافعان تهران در داخل کمربندی، این توافق دلیل زیادی برای جشن گرفتن در منطقه ای که از پیش درگیر نزاع های فرقه ای که اکثر آن توسط ملاها تشویق شده است ندارد.
تمرکز کوته بینانه در موضوع هسته ای منجر به دست کم گرفته و یا حتی نادیده گرفتن دو ستون اصلی بقای رژیم مذهبی شده است: سرکوب مخالفان در داخل و صدور تروریسم در خارج.
طرفداران معامله استدلال می کنند که هیچ جایگزین مناسب دیگری وجود ندارد. پرزیدنت اوباما در پاسخ به شک و تردید کنگره هشدار داد: "بدون یک معامله ما در معرض خطر جنگ بیشتر در خاور میانه هستیم."
اما آیا جنگ تنها جایگزین است؟ نه، یک گزینه سومی هم وجود دارد که برای مدتهای طولانی توسط جنبش مقاومت دمکراتیک و سازمان یافته شورای ملی مقاومت ایران ارائه شده است: احترام به حق مردم ایران برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری.
این گزینه یک سیاست جامع و قوی ارائه داده که پاشنه آشیل رژیم را هدف قرار میدهد: "تنفر عمومی از رژیم." این یکبار دیگر مردم ایران – نه فقط اقلیت بنیادگرای حاکم – و منابع عظیم اقتصادی آنها را وارد جامعه بین المللی میکند و باعث تسهیل صلح دراز مدت میشود.
اشتباه نکنید: تهران به دلیل فشار تحریمهای اقتصادی که توانای رژیم در متوقف کردن مخالفاتهای داخلی را تهدید میکرد به پای میز مذاکره آمد.
این معامله نشان داد که ولی فقیه تهران علی خامنه ای به اکراه تسلیم و به دلیل وحشت از ناآرامیهای اجتماعی قرص سمی استراتژیک را خورد. در سایه تحریمها و سوء مدیریت اقتصادی فاجعه بار، تنفر نسبت به رژیم از پیش در سراشیبی تندی [اوج] قرار داشت. در سال ۲۰۰۹، شرایط مشابهی باعث قیام عمومی شد که پایه های رژیم را لرزاند.
امروز خامنه ای در یک جایگاه ضعیفتری قرار دارد و با جناح های تقسیم بندی شده و پر سرو صدا در داخل رژیم که مانورهای رندانه برای قدرت و نفوذ در مواقع عدم اطمینان انجام میدهند مواجه است. این یک بازگشایی تاریخی برای گزینه سوم ارائه میدهد زیرا هر گام که رژیم عقب نشینی کند راه را برای پیشبرد خواسته های مردمی باز میکند.
با چشم انداز واقعی نزاع های داخلی بیشتر که تعادل داخلی تهران را تهدید میکند، خامنه ای از اصول اصلی عقب نشینی کرده است. چند روز قبل از اعلام توافق، او با اشاره به آمریکا به مقامات و کارگزاران رژیم گفت که "آماده باشید به جنگ خود علیه استکبار جهانی (آمریکا) ادامه دهید."
متحد رژیم در سوریه، بشار اسد، معامله را مورد تحسین قرار داد و گفت که مطمئن است ایران با شتاب بیشتر به حمایت از موضوعات عادلانه در منطقه ادامه خواهد داد. او احتمالا با امتیاز آمریکا برای برداشتن تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران به عنوان بخشی از معامله هسته ای شناور شده بود.
آمریکا و جهان دارای متحدین خود هستند: مردم ایران و اپوزیسیون سازمانیافته که در سال ۲۰۰۲ برنامه مخفی سلاح های هسته ای تهران را افشا کرد. آنها آماده و قادر به ایجاد یک ایران دمکراتیک، غیر مذهبی و غیر اتمی هستند اگر فقط غرب از توانمند سازی رژیم ایران خود داری کند.
در این مقطع حیاتی، نبایستی به رژیم اجازه داد تعادل خود را به دست آورد. بعد از عقب نشینی هسته ای و قبل از آنکه از صدها میلیارد دلار دارایی های از انجماد خارج شده سود ببرد ، این بازگشایی کامل برای توانمند سازی مردم ایران و جنبش اپوزیسیون سازمان یافته آنها است. آنها میتوانند پیشرفتهای عمده به سمت یک آینده امیدوار کننده تر داشته باشند که در آن تروریسم، نقض حقوق بشر و سلاح های هسته ای به صورت پایدار و محکم و به طور همیشگی رها شده است.
اما آنچه که بیشتر آزار دهند است و کمتر در باره آن صحبت میشود جنبه هایی از معامله است که در نقایص ذاتی آن نیست. این جنبه از این واقعیت که توافق در یک خلاء سیاست استراتژیک معرفی و شروع شد که سایر تهدیدها را چک نشده باقی میگذارد.
آمریکا همچنان فاقد یک استراتژی منسجم، موثر و وسیع در مورد ایران است. استراتژی که به موضوع هسته ای وزنی را که میطلبد بدهد اما اینکار را در رابطه با و نه جدای از سایر تهدیدهای ایران انجام دهد و همچنین تراوش خواستهای میلیونها ایرانی که صادقانه خواهان تغییر رژیم هستند باشد.
توافق هسته ای ممکن است پیامدهای ناخواسته وخیم داشته باشد: یک رژیم جری شده که سود و دریافتهای خود را در کانال سایر تولید کنندگان آن مانند حمایت مالی از افراطی گری اسلامی قرار میدهد. در نتیجه، کاهش درک شده از یک تهدید در واقع باعث تقویت تهدید دیگری میشود.
همین هفته، بعد از مرگبارترین بمب گذاری در ماه های اخیر در بحرین، رسانه های دولتی گفتند مواد منفجره ای که در این حمله استفاده شده بود شبیه مواد منفجره ای بود که توسط ایران قاچاق شده و چند روز قبل از آن کشف و ضبط شده بود.
در واقع، علیرغم تمامی هیاهو توسط مدافعان تهران در داخل کمربندی، این توافق دلیل زیادی برای جشن گرفتن در منطقه ای که از پیش درگیر نزاع های فرقه ای که اکثر آن توسط ملاها تشویق شده است ندارد.
تمرکز کوته بینانه در موضوع هسته ای منجر به دست کم گرفته و یا حتی نادیده گرفتن دو ستون اصلی بقای رژیم مذهبی شده است: سرکوب مخالفان در داخل و صدور تروریسم در خارج.
طرفداران معامله استدلال می کنند که هیچ جایگزین مناسب دیگری وجود ندارد. پرزیدنت اوباما در پاسخ به شک و تردید کنگره هشدار داد: "بدون یک معامله ما در معرض خطر جنگ بیشتر در خاور میانه هستیم."
اما آیا جنگ تنها جایگزین است؟ نه، یک گزینه سومی هم وجود دارد که برای مدتهای طولانی توسط جنبش مقاومت دمکراتیک و سازمان یافته شورای ملی مقاومت ایران ارائه شده است: احترام به حق مردم ایران برای سرنگونی رژیم دیکتاتوری.
این گزینه یک سیاست جامع و قوی ارائه داده که پاشنه آشیل رژیم را هدف قرار میدهد: "تنفر عمومی از رژیم." این یکبار دیگر مردم ایران – نه فقط اقلیت بنیادگرای حاکم – و منابع عظیم اقتصادی آنها را وارد جامعه بین المللی میکند و باعث تسهیل صلح دراز مدت میشود.
اشتباه نکنید: تهران به دلیل فشار تحریمهای اقتصادی که توانای رژیم در متوقف کردن مخالفاتهای داخلی را تهدید میکرد به پای میز مذاکره آمد.
این معامله نشان داد که ولی فقیه تهران علی خامنه ای به اکراه تسلیم و به دلیل وحشت از ناآرامیهای اجتماعی قرص سمی استراتژیک را خورد. در سایه تحریمها و سوء مدیریت اقتصادی فاجعه بار، تنفر نسبت به رژیم از پیش در سراشیبی تندی [اوج] قرار داشت. در سال ۲۰۰۹، شرایط مشابهی باعث قیام عمومی شد که پایه های رژیم را لرزاند.
امروز خامنه ای در یک جایگاه ضعیفتری قرار دارد و با جناح های تقسیم بندی شده و پر سرو صدا در داخل رژیم که مانورهای رندانه برای قدرت و نفوذ در مواقع عدم اطمینان انجام میدهند مواجه است. این یک بازگشایی تاریخی برای گزینه سوم ارائه میدهد زیرا هر گام که رژیم عقب نشینی کند راه را برای پیشبرد خواسته های مردمی باز میکند.
با چشم انداز واقعی نزاع های داخلی بیشتر که تعادل داخلی تهران را تهدید میکند، خامنه ای از اصول اصلی عقب نشینی کرده است. چند روز قبل از اعلام توافق، او با اشاره به آمریکا به مقامات و کارگزاران رژیم گفت که "آماده باشید به جنگ خود علیه استکبار جهانی (آمریکا) ادامه دهید."
متحد رژیم در سوریه، بشار اسد، معامله را مورد تحسین قرار داد و گفت که مطمئن است ایران با شتاب بیشتر به حمایت از موضوعات عادلانه در منطقه ادامه خواهد داد. او احتمالا با امتیاز آمریکا برای برداشتن تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران به عنوان بخشی از معامله هسته ای شناور شده بود.
آمریکا و جهان دارای متحدین خود هستند: مردم ایران و اپوزیسیون سازمانیافته که در سال ۲۰۰۲ برنامه مخفی سلاح های هسته ای تهران را افشا کرد. آنها آماده و قادر به ایجاد یک ایران دمکراتیک، غیر مذهبی و غیر اتمی هستند اگر فقط غرب از توانمند سازی رژیم ایران خود داری کند.
در این مقطع حیاتی، نبایستی به رژیم اجازه داد تعادل خود را به دست آورد. بعد از عقب نشینی هسته ای و قبل از آنکه از صدها میلیارد دلار دارایی های از انجماد خارج شده سود ببرد ، این بازگشایی کامل برای توانمند سازی مردم ایران و جنبش اپوزیسیون سازمان یافته آنها است. آنها میتوانند پیشرفتهای عمده به سمت یک آینده امیدوار کننده تر داشته باشند که در آن تروریسم، نقض حقوق بشر و سلاح های هسته ای به صورت پایدار و محکم و به طور همیشگی رها شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر