بچه ها. بیاین بابا جون.زود بیایین .براتون کباب خریدم.بیایین بشینین بخورین تا سرد نشده.
آخ جون. راست میگی بابا. کباب کوبیده خریدی؟
آره دخترم بیا.بدو بشین بخوریم.پسرم کجایی تو؟
اومدی بابا؟ راست میگی کباب خریدی؟مگه کار پیدا کردی؟
بیا پسرم .بیا بشین.بخورین تا گرمه .چقدر دویدم که گرم بمونه.
شما شروع کنین .من برم لیوان بیارم برای دوغ...
بخور دخترم .لیوان دوغتم بخور .
بابا .اه چیه ؟چرا گریه میکنی ؟
نه پسرم .گریه چرا ؟نه چشمام سوخت.مال دوده.بخور بابا .دوغم بخور .دوغش تازه اس.بخور.
آخ بابا .دوغش خوب نیست .تلخه.گلومو سوزوند.نمیخوام دیگه.
نه دخترم .بخور این حرفا چیه ...باید همه دوغتو بخوری اگه نه کباب نیست.
بابا کجا میری ؟چرا گریه میکنی ؟ تو خودتم بخور .چرا پشتتو کردی به ما؟ ا
بخور پسرم الان میام.دوغتوم بخور.
ولی بابا .راست میگه دوغش تلخه .گلوی آدمو میسوزونه...
نه بابا این حرفه چیه...دوغتو یکدفعه سربکش تا کباب بهت بچسبه.
اومدی بابا.بیا .بخور خودتم .ببین دوغش تلخه. ولی ما خوردیم.بابا دیگه بسمه .دوغ نمیخوام.
باشه دخترم. ...همون که خوردی بسه...بسه .
بابا بخور از این دوغه .ببین خیلی تلخ بود. دیدی تلخ بود. بابا جون .بابا . گریه نکن.تورو خداگریه نکن .مگه چی شده.دلت برای مامان تنگ شده؟
پسرم...پسر گلم.قربونت برم.باشه .دیگه گریه نمیکنم.دخترم .دیگه نمیخوری؟چرا دراز کشیدی؟ بازم کباب هست.
بابا جون ...دلم درد میکنه...توی دلم میسوزه.
قربونت برم .فرشته من . بیا بغل بابا.بیا....پیشم.پسرم .توهم بیا بابا.بیا بغلم.
بابا.دل منم خیلی درد میکنه.تو گلوم خیلی می سوزه آب میخوام .تشنمه.
بیا تو بخواب من برات آب میارم بیا پیش خواهرت بغلش کن نذار دیگه گریه کنه.
بابا. بدو .از دهنش خون اومده...آخ بابا .بابا...آخ...
بابا جون بیا تو بغلم بیا منم اومدم پیشتمون.منم اومدم. آخ .سوختم...سوختم. خدایا منو ببخش .خدایا خودت میدونی چاره ای نداشتم. خدایا دیگه نمیتونستم دست خالی بیام خونه.دیگه نمیتونستم گرسنگیشونو ببینم.خدایا ..منو ببخش...
حسن حبیبی 26 آوریل 2015
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر