چهارشنبه، دی ۰۸، ۱۳۹۵

#ایران# بیست و دومین روز از اعتصاب غذای سعید شیرزاد ... نامه ای از این زندانی سیاسی در اعتصاب

28.12.2016


به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، سعید شیرزاد، زندانی سیاسی که در اعتراض “وضعیت نامساعد بند‌ها”، “توهین‌ها و رفتار‌های نامناسب مأموران”، “خودداری مسئولین از دریافت نامه اعتصاب غذای زندانیان”، “بازداشت اعضای خانواده زندانیان در سالن ملاقات”، “جلوگیری از اعزام زندانیان به بیمارستان” و “ضرب و شتم زندانیان سیاسی”، از ۱۷ آذرماه با دوختن لب‌ها دست به اعتصاب غذا زده، پس از گذشت ۲۲ روز با فشار خون ۱۰ روی ۶ و پنج کیلوگر کاهش وزن مواجه بوده و علی‌رغم وخامت وضعیت جسمانی از دریافت سرم خودداری کرده است. این درحالی است که مسئولین از توجه و رسیدگی به درخواست وی امتناع کرده و اقدام به تهدید و تحت فشار قرار دادن وی نموده‌اند.
گفتنی است، جمعی از خانواده‌های اعدام‌شدگان، جان‌باختگان و زندانیان در نامه‌ای از زندانیان در اعتصاب غذا از جمله سعید شیرزاد خواسته‌ بودند تا اعتصاب غذای خود را بشکنند؛ سعید شیرزاد در پاسخ به این نامه اقدام به نگارش یادداشتی کرده است که متن آن در پی می‌آید:
“از درون شب تار
می‌شکوفد گل صبح
خنده بر لب
گل خورشید کند
جلوه بر کوه بلند
نیست تردید زمستان گذرد
وز پی‌اش پیک بهار
با هزاران گل سرخ
بی گمان می‌آید
پیغام پر از مهرتان رسید، پیغامی از جنس تا آخر ایستادن در این راه سخت که هر اسمش معنای آزادیست: پیغامی از فروغ و پوران‌دخت و فریبا تا گوهر و اکرم و شهناز و سیمین عزیز که نام عزیز در بندش نوبد فردای‌مان است.
عزیزان عزیزتر از جان که نام‌تان را بی هیچ پیشوند و پسوندی نوشتم تا که همگان بدانند آن‌چنان دوست‌تان می‌دارم که کلمات قادر به فاصله گذاشتنش نیستند.
از روز ۱۷ آذرماه اعتصابم را شروع کرده‌ام (اعتصابی که در برابر رنج شما عزیزان هیچ است و هیچ)، اعتصابی که به هیچ عنوان برای طلب آزادی و یا مرخصی برای خودم نبوده و نیست.
گرسنگی را به تن خریدم همچون میلیون‌ها انسان گرسنه در این قرنِ ارزانی انسان و سوزن بر لب‌هایم فرو بردم همچو ذره‌ای سلول‌وار از دردهای مادران خاوران و مادر بهکیش عزیزتر از جانِ پر کشیده‌ام که ۶ عزیزش در خاوران آرمیدند.
سوگند که این فرزند ناخلف و کمتر از هیچ‌تان برای خویش لب ندوخته و اعتراضی نکرده‌ام، این کرده‌ام برای عزیزانی که جانشان این روزها در خطر است و صدایشان به جایی نمی‌رسد، صدای ضرب و شتم‌ها، تحقیرها، توهین‌ها، سرکوب و مرگ‌های خاموش در زندان.
چند روز است که شرم بر جبین مانده‌ام که به پاس محبت و دل نگرانتان چه بنویسم جز این‌که خواهش کنم بگذارید برای صدای بی‌صدایان در بنده شده تا ۳۰ روز این اعتصاب را پیش ببرم شاید که این گرسنگی بهانه‌ای شود برای رسیدن صدای دردهای دربندانی که صدایشان را فریادی نیست.
به شما اطمینان می‌دهم که حالم خوب خوب است و بهتر از همیشه. قول می‌دهم در پس این سی‌ روز، به حرمت نامه‌تان، دوباره برایتان بنویسم و ببینم اگر صدایی برای بی‌صدایان نمانده باشد، اعتصابم را خشک کنم یا محدود به آب و اگر جز این بود، اعتصابم را بشکنم. من به شما خواهم نوشت.
سعید شیرزاد
زندان گوهردشت”
لازم به ذکر است، سعید شیرزاد، فعال حقوق کودک و زندانی سیاسی زندان رجایی‌شهر، پس از گذشت سه سال از تاریخ بازداشت و یک‌سال از تاریخ دادگاه بدوی، همچنان در بلاتکلیفی منتظر صدور حکم دادگاه تجدیدنظر می‌باشد.
سعید شیرزاد اولین‌بار در پی امدادرسانی به زلزله‌زدگان آذربایجان بازداشت و پس از ۱۹ روز به قید ضمانت از زندان آزاد شد. وی مجدداً در ۱۲ خرداد ۹۳ در محل کار خود در پالایشگاه تبریز بازداشت و به زندان اوین منتقل شد؛ چندی بعد به دلیل پیگیری اعتراضات صنفی زندانیان به زندان رجایی‌شهر تبعید گشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر