پنجشنبه، مهر ۱۷، ۱۳۹۳

مقایسه داعش و جمهوری اسلامی؛ آقا سر جدم اصلا شما خودت قضاوت کن!

مقایسه داعش و جمهوری اسلامی؛ آقا سر جدم اصلا شما خودت قضاوت کن!
روزی بود و روزگاری که آخوند جماعت از مدرسه و پیش از آن، از مکتب‌خانه ناراحت و ناراضی بودند، دانشگاه را قبول نداشتند، حمام خزینه را به حمام شیردار ترجیح می‌دادند، عرض می‌شود که رادیو و تلویزیون را خلاف مذهب می‌دانستند. پاره‌ای از این آخوندها رادیو را در اشکاف خانه گذاشته و قفل می‌کردند و فقط در موقع اخبار یا اذان ظهر و افطار، آن را گوش می‌کردند. آقاجان لاپوشانی نکن و اما و اگر و آخه هم نیاور؛ اینها حقایقی است که در تاریخ معاصر ثبت و ضبط شده است.
هی می‌نویسند که نتانیاهو گفته خطر جمهوری اسلامی بیشتر از داعش است، یا کیسینجر گفته مواظب جمهوری اسلامی باشید که فوق‌العاده خطرناک است، یا آن دیگری گفته: در مقایسه با جمهوری اسلامی، داعش که عددی نیست، اون با من و.... این گفته، آن گفته خلاصه همه گفتن که مراقب این جمهوری اسلامی باشین که عین خطر است، مرکز خطر است، داعش یه رگیه که فعلا گرفته و بعدا راحت ول می‌کنه و می‌ره پی کارش اما جمهوری اسلامی، وای بابام جان بلا دردیه و...
من معتقدم از این حرفی که علاوه بر نتانیاهو، بسیاری دیگر هم گفته اند، اصلا نبایستی مقامات جمهوری اسلامی ناراحت بشوند. آقا جان ناراحت شدن و خط و نشان کشیدن ندارد. خوب راستش را گفته‌اند. از اول دنیا شنیده‌ایم که همه گفته‌اند حقیقت تلخ است. اما آدم اگرحقیقت را بشنود و راجع به آن فکر کند که چطور می‌توان از این بلا رهایی یافت که به مراتب بهتر از آن است که همه، مخصوصا اطرافیان بی پدرمادر چاپلوس مرتبا به آدم بگویند قبله عالم خیال‌شان راحت باشد که مملکت در امن و امان است. خوب یک وقت دیدی، آن دفعه کار بالا کشید و بعد آدم ازخودش هی می پرسد، من نمی فهمم این ملت چشونه؟ چه بلایی سرشون اومده که اصلا منو نمی فهمند! منو درک نمی‌کنند! من می‌خوام اینا رو به طرف تمدن بزرگ ببرم، این‌ها هی میرن سراغ این آخوندهای بی سر و پا! و بعد هم اومی‌رود یک طرف و سگرمه‌هایش را درهم می‌کشد وغمباد گرفته می میرد، ما می مانیم و آن‌همه آرزوهایی که برباد رفت و به قول مش‌قاسم خودمان «بابام جان انگاری که همه آن امیدها و آرزوها، دود شد و رفت به آسمان‌ها».
راستی آن‌ها چی گفته‌اند که این اندازه اثر کرده و لای هر روزنامه‌ای را باز می‌کنی یا به هر رسانه‌ای گوش می‌کنی، مرتب می‌خوانی که کیسینجرغلط کرده، کامرون بیخود گفته، نتانیاهو که اصلا مریضه و اندازه یه یابو هم حالیش نیست٬ داخل آدم!
آنها گفته‌اند خطر جمهوری اسلامی از خطر داعش به مراتب بیشتراست. حقیقت و واقعیت هم همین است وجز این نیست. خطر داعش مثل اینه که آدم یک جائی از بدنش دچار سوختگی بشود که اگر زود بجنبی و معالجه‌اش کنی بعد مدتی جای زخم هم باقی نمی‌ماند. در حالی‌که اگر جمهوری اسلامی روش خود را تغییر ندهد، واقعا مصیبتی است فراموش نشدنی. داعش رگی است که گرفته و می‌توان آن‌ها را به‌راحتی خفه کرد و دنیا را ازشرشان آسوده ساخت. البته دراین مرحله فعلی، که تازه اوباما هم اقرار کرده که ما اینها رو خیلی دست کم گرفتیم، اما اگر این وحشی‌ها، گسترش پیدا کرده و ریشه بدوانند و همین‌گونه پیش بروند، حتا برای تمدن بشریت هم، البته خطرناک خواهند شد.
ازسوی دیگر جمهوری اسلامی اگر پاره‌ای از کارهایش را کنار گذاشته خود را با جامعه جهانی همراه و همگام و منطبق سازد، جامعه جهانی جمهوری اسلامی را هم مانند عربستان سعودی وبحرین و کویت و امارات خواهد پذیرفت.  دست کم اگر ما هرعیب و ایرادی هم که داشته باشیم وهیچ امتیازی هم به عربستان نداشته باشیم، با آنکه ما انگشتان دست و پا را قطع می‌کنیم، اما درقرن بیست و یکم دیگر مجرم را مثل عربستان، با شمشیر گردن نمی‌زنیم. اما البته که بسیاری از کارهای ما غیر انسانی است. سنگسار، ازتپه پائین انداختن مجرم برای کشتن او، انگشت دست و پا را بریدن و به این ترتیب، طرف را مادام‌العمر از کارکردن محروم ساختن، آشکارا اعلام کردن که درقرآن آمده زن و مرد مساوی نیستند، آن داستان غمناک راست یا دروغ که ارزش هر زن برابراست با خاویار چپ هرمرد واز همه بدتر، این قوز بالا قوز تعدد زوجات که آب دهان حاج آقای بازاری و آخوند و ملا که سهل است، مردهای فکل کراواتی و مکلا را هم آب انداخته است! آقا این‌ها درقرآن هم آمده باشد، باید درآن تجدید نظر کرد ودگم و لجبازی و یک دندگی  را گذاشت کنار. مگر هرچه درقرآن آمده باشد حتما لازم‌الاجرا باید باشد وحتا اگر خلاف عقل و منطق هم باشد، باید آنرا اجرا کرد؟ با این استدلال که درقرآن آمده است؟  آن قرآن برای قوم عرب کم تمدن، نیمه وحشی قبیله‌ای و عشیره‌ای قرن هفتم میلادی آمده است. مگر می‌توان آن را عینا دراین قرن هم پیاده کرد به این بهانه که قرآن گفته است؟ مگر هرچه را که درقرآن آمده باشد باید بدون تعمق و تفکر بپذیریم ومو به مو اجرا کنیم یا آنرا باور داشته باشیم؟ درقرآن صراحتا آمده است که زمین مسطح است. کوه‌ها مثل مسمارهایی هستند که تعادل مزین را حفظ کرده‌اند. پس برخلاف نظر دانشمندان و جغرافی‌دانان و حتی فضانوردان که گرد بودن زمین را به چشم خود دیدند، ما بازهم باید بگوییم چون قرآن گفته زمین مسطح است، این دانشمندان بیخود می‌گویند وفضانوردان هم عقل‌شان تخته سنگ برمی‌داشته وگرنه آنها حتا تمثال مبارک آقام امام را هم در ماه می‌دیدند!
روزی بود و روزگاری که آخوند جماعت از مدرسه و پیش از آن، از مکتب‌خانه ناراحت و ناراضی بودند، دانشگاه را قبول نداشتند، حمام خزینه را به حمام شیردار ترجیح می‌دادند، عرض می‌شود که رادیو و تلویزیون را خلاف مذهب می‌دانستند. پاره‌ای از این آخوندها رادیو را در اشکاف خانه گذاشته و قفل می‌کردند و فقط در موقع اخبار یا اذان ظهر و افطار، آن را گوش می‌کردند. آقاجان لاپوشانی نکن و اما و اگر و آخه هم نیاور؛ اینها حقایقی است که در تاریخ معاصر ثبت و ضبط شده است. بینوا رشدیه چه اندازه از دست این آخوندها کشید؟ مگر یادمان رفته است. دراینکه آخوند ازنظر فکری دچار تحجر است و عقب مانده و با دنیای نو همیشه مخالف بوده که حرفی نیست، البته اگر انصاف درمیان باشد و ترس ازانتقاد هم دربین نباشد.  ما تا اینها را کنار نگذاریم و با قافله تمدن غرب، تاکید می کنم «تمدن غرب» خود را هم‌رنگ نسازیم نه درجامعه جهانی کاری می‌توانیم بکنیم، نه هیچگونه پیشرفتی خواهیم داشت. چطور ادکلن غربی، کراوات غربی ایراد شرعی دارد، اما تلفن، فکس، رادیو، تلویزیون، ماهواره، عکاسی، ماشین آلات غربی، اتومبیل های گران قیمت و ضد گلوله غربی و... اشکالی ندارد؟! اصلا چه کسی گفته الکل حرام است؟ گفته باشد هم میگوید مسکرات حرام است. تازه حکم آن‌هم دوسه بار به شکل های گوناگون شل و محکم و سفت درقرآن آمده است. بابا یکی به من بگوید اصلا در زمان پیامبر الکل وجود داشت؟ مگرالکل را رازی در سیصد واندی سال بعد از پیامبر کشف نکرد؟ چرا ادکلن که داری الکل است باید حرام باشد؟ مگر کسی ادکلن را مینوشد و مست می‌شود؟ بعلاوه شما به جای آنکه فریب الفاظ را بخورید و با همین الفاظ سعی کنید مردم را خام کرده و فریب دهید و خر خود را پیش برانید،  به معنا توجه کنید. گفته مسکرات حرام است زیرا می‌خورید و خودتان را نمی‌توانید نگهدارید و دست به جنایت می‌زنید، حرکات لغو انجام می‌دهید. من اگر دست و رویم را با الکل بشویم، یا ادکلن مصرف کنم به جایی برمی‌خورد؟ غیر از آنکه بوی خوش آنرا جانشین بوهای بد کرده‌ام؟
مساله آخر مساله مراعات حقوق بشر است. گذشت آن زمانی که یکی آن بالا مانند آقا بالاسر می‌ایستاد و انگار که با عده‌ای گاو و گوسفند طرف است، قند روسی را در استکان چای فرو میبرد و چون تجار وارد کننده قند، حق وحسابش را داده بودند، می‌گفت بسیارخوب قند روسی و بلجیکی حرام بود؟ من با اینکارم آنرا غسل دادم و تطهیرش کردم، و حالا ازشیر مادرتان حلال‌تر شد و بفرمایید هرچقدر دل‌تان می‌خواهد قند روسی و بلجیکی بخرید ومصرف کنید.
ازاین قبیل اراجیف هرچه دلش می‌خواست می‌گفت وباور کنید حالا هم جرات و جسارت کرده آشکارا میگوید. درقرن بیست ویکم می‌گوید ازچشم مرد اشعه‌ای صادر میشود که به محض آن‌که به صورت زن بخورد، آنرا پیرو چروکیده میکند. یا موی زن، اشعه‌ای دارد که مرد را از راه به در می‌برد! باور می‌کنید؟ درقرن بیست و یکم، عده‌ای هم یا روی ترس، یا روی نادانی، یا برای تحمیق آخوند جماعت طوری وانمود می‌کنند که انگار هرچه او می‌گوید عین واقعیت است.  آقا بیخود نبود که آن بابا گفته بود یک مرید خر بهتر از یک باغ ششدانگ است.  گذشت آن زمان، حالا مردم را نمی‌توان با ترساندن از بهشت و جهنم فریب داد. زیاد که فشار بیاورید خواهد گفت آقا به توچه من اصلا دلم نمی‌خواهد به بهشت بروم. به بهشت بروم که آن دنیایم را هم مثل این دنیا جهنم کنید؟ من می‌خواهم به جهنم بروم که دیگر با هیچ آخوندی روبرو نشوم.  شما جواب‌تان چیست؟ برای بدست آوردن موافقت و اطاعت او خواهید گفت تمام ملاها و آخوندها، یکراست به جهنم خواهند رفت؟ خوب ما که می‌دانیم شما دستی دستی بااین حرف، دکان دونبش به این پر رونقی را که تخته نخواهید کرد واز رونق نخواهید انداخت، آقا چرا مزاحمش می‌شوید؟ زوره، نمی‌خواهد به بهشت برود.
نماز را هم نباید سخت گرفت. یکی ازاین مسلمانان اگر ازشما بپرسد حد نماز نخواندن برابر شرعیات و همین قرآنی که این اندازه به بهانه آن مردم را آزار می‌دهید چیست؟ کدام یک ازشما جرات دارید تنبیهی قلابی برای نماز بتراشید؟ همه می‌دانند که خواندن نماز اصلا اجباری نیست و نخواندنش هم جریمه، تعزیر، تکفیر و یا تنبیهی ندارد. هکذا روزه. آقا به تو چه که من میخواهم روزه نگیرم و بروم جهنم؟ میخواهی امربه معروف کنی، گفته یکبار بگو، گوش نکرد ولش کن ومزاحمش نشو، تو دیگه ازخود پیامبر هم برای من سخت‌گیرترشده‌ای؟
ازآن طرف بیائیم سراغ واقعه کربلا. آقا برای چه سیزده قرن و نیم است که ما را مرتب تشویق می‌کنید که برای امام حسین مظلوم وکشته شدنش گریه کنیم؟ مگر خودتان نمی‌فرمایید که حضرت با علم به اینکه شهید خواهد شد به کربلا رفت؟ مگر نمی‌فرمایید که ائمه پس ازشهادت، یک راست به بهشت می‌روند؟ الحمدلله همه آن‌ها هم که به سعادت شهادت رسیده‌اند، ولو انگور کیشمیشی و عسگری را خورده و شهید شده باشند! خوب کسی مثل آقام امام حسین که قصد داشته شهید بشود و بلافاصله هم به آرزویش رسیده و بلافاصله هم به بهشت رفته و ازهمان روز عاشورا با حور و غلمان همدم شده است، او باید به حال ما گریه کند که مثل دیوانه‌ها چهارده قرن است که مشغول گریه و زاری هستیم، یا ما به حال او؟  برای چه ما را وادار می‌کنید که به سرو صورت خود بزنیم و با قمه سرمان را بشکافیم که وای ددم یاندی، آقام حسین مظلوم، شهید شد؟  باید خدارا هزاران مرتبه شکر کنیم که آقا بلافاصله به آرزویش که شهادت بود رسید و به بهشت رفت، خوش‌شانسی و خوش‌اقبالی ازاین بالاتر؟ آقا طنز نمی گویم، والله ما باید سرتاسر ماه محرم، به ویژه ایام تاسوعا و عاشورا را جشن گرفته و شادمانی کنیم که این عزیزان اسلام به آرزوی‌شان رسیده روانه بهشت شدند. ای کاش من سعادت آن‌ها را داشتم.
باورکنید اگر جمهوری اسلامی می‌خواهد بماند، که البته امیدوارم هرگز به این فکرها نباشد، باید یک خانه تکانی درست و حسابی بکند. حرف آخر آخر این‌که ، گیرم که ما به جمهوری اسلامی هم رضایت دادیم و رای لازم را هم آورد، حالا که چهل سال گذشته اگر جرات دارید یک رفراندم دیگر هم بگذارید و همین آقا که رهبر مسلمانان جهان هم هست برخلاف آیت‌الله خمینی که فرمود اگر بیست میلیون هم نه به جمهوری اسلامی بگویند، من یک نفر آری به ناف همه‌تان  خواهم بست، که این یک آری شکسته بیرزد به بیست میلیون درست شما، ایشان بفرمایند اگر پنجاه میلیون هم به جمهوری اسلامی نه بگویند من به آن آری خواهم گفت. خب اگر جمهوری اسلامی درعرض این چهل سال امتحانش را خوب پس داده باشد فوقش آنست که بدون تقلب و مهندسی برنده خواهد شد، درست؟ بالاتر ازین که حادثه‌ای روی نخواهد داد؟ بسیار خوب آنوقت ما خواهیم گفت جمهوری اسلامی رای آورده به جای خود، ملا و آخوند رای نیاورده که همه کاره بشود. بسیار خب ما به جمهوری اسلامی، غلط کردیم، شکر خوردیم، جوان بودیم و جاهل، وسرمان هم گرم شده بود و جو گیر هم شده بودم، ماحصل اشتباه کردیم و چهل سال پیش رای دادیم، آیا به ولایت فقیه هم رای دادیم؟ به این هم رای دادیم که به هر سوراخ و سنبه‌ای که سر بزنی، یک آخوند سر ازآن بیرون بیاورد؟ این‌همه ما اسلام‌شناس و فقیه عالی‌قدر کت وشلواری ومکلا داریم.  فوقش آنست که هروقت گیرکردیم سراغ آنها می‌رویم و مساله و مشکل خود را از راه شرعی حل و فصل می‌کنیم. والله آن بازرگان اطلاعات شرعی‌اش به مراتب هم از حجج درشت و پروپیمان حالیه بیشتر بود، هم ازآیت‌الله خمینی. مگر به یک من عمامه و ریش و پشم است؟ اصلا مگر بیماریم به سراغ این آخوندها برویم که والله بالله خودشان هم به حرف‌های خنده‌داری که می‌زنند اعتقاد که ندارند هیچ، درخفا حسابی ما مردم را دست می‌اندازند و به ریش و پشم مصلحتی ما می‌خندند!
حرف آخرآخر آخرم آنکه ( البته قول میدهم که این واقعا دیگر حرف آخرم باشد، البته دراین نوشته) دیگر این بساط دوام نخواهد آورد باید فکر دیگری کرد و طرحی دیگر انداخت. حتا برای جمهوری اسلامی هم باید یک رفرم اساسی کرد که از جامعه جهانی عقب نیفتیم. ما جراتش را داریم و میگوئیم و می‌نویسیم و از پشت سرهم خنجر نمی‌زنیم و از روبرو و خیلی شجاعانه با شما وارد بحث و جدل می شویم، منتظر فرصت مناسب هم نیستم که با خرابکاری و آتش زدن کسب و کار مردم و بانک‌ها و سینما رکس و از بین بردن زندگی مردم، ثروت ملت وجان هم‌وطنان‌مان را بگیریم. ما تا جان دربدن داریم آنقدر خواهیم گفت که بالاخره این اوضاع درست شده و این مملکت قابل زیستن و نفس کشیدن باشد. بالاخره یا ما درآرزوی وطن مالوف می‌میریم و حسرت آن به دل‌مان می‌ماند وآه و ناله سر می‌دهیم که:
ای بسا آرزو که خاک شده....
یا شماها سرعقل می‌آیید و ولو برای ماندن خودتان هم شده، رفرمی درست و اساسی انجام می‌دهید. والله آدم [...] کنه از این مثلا حکومتی که دارید، بهتره. آخه اینم شد حکومت؟ عزت زیاد!

عبید سن خوزانی

---------------------------------------------------------------
خودنویس تنها انعکاس‌دهنده نظر نویسنده است و درج آن به معنای تایید نمی‌باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر