8:54:04 AM 1393/7/17
مذاکرات هسته یی
|
با
نزدیک شدن موعد دور جدید مذاکرات هستهیی، جنگ باندها در این زمینه بالا
میگیرد. کارشناسان و مهرههای باند خامنهای تحت عنوان ”استفاده بد از
دیپلوماسی عمومی“ و با حمله به پوستر ”هیچ توافقی بدتر ازتوافق نکردن نیست“
که توسط تعدادی از سینماگران وابسته به باند رفسنجانی- روحانی، انتشار
یافته، و به گفته یکی از آنان انتشار آن به توصیه وزیرخارجه رژیم بوده است،
تحت عنوان ”استفاده بد ازظرفیت هنرمندان “همچنان به سیاست مذاکرات
هستهیی دولت روحانی میتازد و هر روز به ابعاد آن میافزاید.
زیرا از نطر این باند به فرض اینکه توافق جامع نیز انجام بگیرد، فشارهای غرب باقی میماند، روزنامههای این باند مینویسند: ”تحریمها بهعنوان یک چوب بالای سر حذف نمیشود وهرگاه طرف مقابل یعنی آمریکا و غرب هوس کند یا دلش بخواهد، تحریمها چماقی میشود بر سر ما که اگر به این خواسته ما تن ندهید، دوباره همان آش و همان کاسه! “ (سیاست روز15مهر)
همچنین این کارشناسان و مهرههای باند خامنهای به زوایای ناپیدای مذاکرات اشاره میکنند. به نظر میرسد منظور آنها از زوایای پنهان مذاکرات این است که مذاکرات تاثیری در موضع طرف مقابل نگذاشته و گمان باند رفسنجانی- روحانی از اینکه مذاکرات ”نقطه عطف تاریخ در دیپلوماسی رژیم بوده “ سراب از کار درآمده است. از نظر آنان آنچه طی سال گذشته خامنهای در مورد فرجام مذاکرات و بیثمر بودن آن و عدم خوشبینی به نتایج آن گفته آشکار شده است و ”بهرغم همه همراهیهای ما، دشمن، سرسوزنی نرمش و همراهی نکرده و حاضر نیست برای شعار عجیب «برد- برد» که برخی با شور و حرارت سر میدادند و برای کشف آن پایکوبی به راه انداخته بودند، اهمیتی قابل باشد“.
در این نظرگاه عقبنشینی از ”حق مسلم هستهیی“ مشکلی از رژیم حل نمیکند چرا که «توافق میان ایران و غرب بر سر موضوع هستهیی در آینده نزدیک غیرممکن است» ”کیهان15مهر93)
ازنطر این دسته از باند خامنهای، راهانداختن کمپین توسط باند رفسنجانی- روحانی و ”طرح شعار «توافق هستهیی به هر قیمت» حاکی از یک نگرش خطرناک است. برخی میخواهند برای رسیدن به توافق با طرف مقابل، عملاً از خطوط قرمز و منافع ملی کشور عبور کنند“. (حمایت 15مهر93)
درست در نقطه مقابل این طیف از باند خامنهای طیفی از کارشناسان و مهرههای باند روحانی- رفسنجانی آینده و موجودیت نظام را در گرو به نتیجه رسیدن مذاکرات میدانند. درن ظرگاه آنان تعادل قوای جدید منطقه و تغییرات اجتنابناپذیری که در آینده اتفاق خواهد افتاد، روندی است که تماماً به ضرر رژیم است، بنابراین نه تنها رژیم باید مذاکرات را تا ته ادامه بدهد و از شعر و شعارهایی نظیر ”حق مسلم هستهیی“ دست بکشد، بلکه ”باید خود را برای تغییرات اجتنابناپذیر منطقه آماده کند“
درنظرگاه این جماعت اوضاع و احوال منطقه به سمتی چرخیده است که نه تنها سیاستهای قبلی رژیم در زمینه صدور تروریسم و ارتجاع و حمایت از رژیمهایی نظیر اسد و مالکی دیگر برای رژیم سودی ندارد، بلکه ادامه این سیاست به ضرر نظام است چرا که اوضاع به گونهیی برگشتناپذیر تغییر کرده است: ”بازگشت ناتو به منطقه به بهانه سرکوب آنچه غرب تعدی علیه امنیت خود و اقوام اقلیت خوانده، به همراه مطالبات مردمی در قبال رژیمهای سنتی، چشماندازی را ایجاد کرده که برگشت به گذشته را ناممکن میکند“.
به نظر آنان سیاست صدور ارتجاع و تروریسم و دخالت رژیم در امور داخلی کشورهای منطقه ممکن بود تا قبل از تشکیل ائتلاف جهانی علیه داعش، برای رژیم کارساز باشد، اما اکنون این سیاست کارآیی ندارد و میبایست همزمان با این تحولات و به مقتضیات روز رنگ عوض کرد. از نظر این طیف، همچنان که رژیم در تشکیل دولت جدید عراق ناگزیر از خود همراهی نشان داد در سوریه و کل منطقه نیز باید چنین کند: ”تجربه همراهی برای انجام اصلاحات در هرم قدرت در عراق از جمله ابتکارهایی بود که تهران باید دامنه آن را در دیگر عرصههای لازم به اجرا گذارد“. (روزنامه اعتماد ـ 15مهر)
به اعتقاد این باند، مسأله اتمی و تحولات منطقهیی به هم گره خورده است و چنانچه رژیم خود را با تحولات جدید منطقه همراه کند در تسریع حل و فصل پرونده هستهیی نیز مؤثر واقع خواهد شد زیرا ”تسریع در حل و فصل پرونده هستهیی امری لازم است“ و حل وفصل منطقی و واقعی مناقشه رژیم با غرب در این باره ”عرصه را برای حضور فعال ایران در تحولات منطقهیی بسیار تاثیرگذارتر از آن خواهد کرد که تنها سیاستهای بازدارندهاش از دیگر موارد پررنگتر باشد“. (اعتماد15مهر93).
نظرگاههای متضاد رژیم برای حل بحران منطقهیی و اتمی رژیم تماماً ناشی از این است که نظام بر سر دو راهی تصمیمگیری در مورد جام زهر اتمی و جام زهر منطقه گیر کرده است. از طرف دیگر این نظرگاهها نمایانگر عمق شکاف در رأس رژیم است. آنچه که مسلم است هر راهی برای خروج از این بنبست (راه همکاری با غرب یا راه چسبیدن به شعر و شعارهای ولایتفقیهی)، شکاف در رأس و در سراپای رژیم را عمیقتر میکند و به شقه راه میبرد و در قدم بعد شرایط را برای رژیم سختتر و عواقب و آثار آن را مهلکتر میکند.
زیرا از نطر این باند به فرض اینکه توافق جامع نیز انجام بگیرد، فشارهای غرب باقی میماند، روزنامههای این باند مینویسند: ”تحریمها بهعنوان یک چوب بالای سر حذف نمیشود وهرگاه طرف مقابل یعنی آمریکا و غرب هوس کند یا دلش بخواهد، تحریمها چماقی میشود بر سر ما که اگر به این خواسته ما تن ندهید، دوباره همان آش و همان کاسه! “ (سیاست روز15مهر)
همچنین این کارشناسان و مهرههای باند خامنهای به زوایای ناپیدای مذاکرات اشاره میکنند. به نظر میرسد منظور آنها از زوایای پنهان مذاکرات این است که مذاکرات تاثیری در موضع طرف مقابل نگذاشته و گمان باند رفسنجانی- روحانی از اینکه مذاکرات ”نقطه عطف تاریخ در دیپلوماسی رژیم بوده “ سراب از کار درآمده است. از نظر آنان آنچه طی سال گذشته خامنهای در مورد فرجام مذاکرات و بیثمر بودن آن و عدم خوشبینی به نتایج آن گفته آشکار شده است و ”بهرغم همه همراهیهای ما، دشمن، سرسوزنی نرمش و همراهی نکرده و حاضر نیست برای شعار عجیب «برد- برد» که برخی با شور و حرارت سر میدادند و برای کشف آن پایکوبی به راه انداخته بودند، اهمیتی قابل باشد“.
در این نظرگاه عقبنشینی از ”حق مسلم هستهیی“ مشکلی از رژیم حل نمیکند چرا که «توافق میان ایران و غرب بر سر موضوع هستهیی در آینده نزدیک غیرممکن است» ”کیهان15مهر93)
ازنطر این دسته از باند خامنهای، راهانداختن کمپین توسط باند رفسنجانی- روحانی و ”طرح شعار «توافق هستهیی به هر قیمت» حاکی از یک نگرش خطرناک است. برخی میخواهند برای رسیدن به توافق با طرف مقابل، عملاً از خطوط قرمز و منافع ملی کشور عبور کنند“. (حمایت 15مهر93)
درست در نقطه مقابل این طیف از باند خامنهای طیفی از کارشناسان و مهرههای باند روحانی- رفسنجانی آینده و موجودیت نظام را در گرو به نتیجه رسیدن مذاکرات میدانند. درن ظرگاه آنان تعادل قوای جدید منطقه و تغییرات اجتنابناپذیری که در آینده اتفاق خواهد افتاد، روندی است که تماماً به ضرر رژیم است، بنابراین نه تنها رژیم باید مذاکرات را تا ته ادامه بدهد و از شعر و شعارهایی نظیر ”حق مسلم هستهیی“ دست بکشد، بلکه ”باید خود را برای تغییرات اجتنابناپذیر منطقه آماده کند“
درنظرگاه این جماعت اوضاع و احوال منطقه به سمتی چرخیده است که نه تنها سیاستهای قبلی رژیم در زمینه صدور تروریسم و ارتجاع و حمایت از رژیمهایی نظیر اسد و مالکی دیگر برای رژیم سودی ندارد، بلکه ادامه این سیاست به ضرر نظام است چرا که اوضاع به گونهیی برگشتناپذیر تغییر کرده است: ”بازگشت ناتو به منطقه به بهانه سرکوب آنچه غرب تعدی علیه امنیت خود و اقوام اقلیت خوانده، به همراه مطالبات مردمی در قبال رژیمهای سنتی، چشماندازی را ایجاد کرده که برگشت به گذشته را ناممکن میکند“.
به نظر آنان سیاست صدور ارتجاع و تروریسم و دخالت رژیم در امور داخلی کشورهای منطقه ممکن بود تا قبل از تشکیل ائتلاف جهانی علیه داعش، برای رژیم کارساز باشد، اما اکنون این سیاست کارآیی ندارد و میبایست همزمان با این تحولات و به مقتضیات روز رنگ عوض کرد. از نظر این طیف، همچنان که رژیم در تشکیل دولت جدید عراق ناگزیر از خود همراهی نشان داد در سوریه و کل منطقه نیز باید چنین کند: ”تجربه همراهی برای انجام اصلاحات در هرم قدرت در عراق از جمله ابتکارهایی بود که تهران باید دامنه آن را در دیگر عرصههای لازم به اجرا گذارد“. (روزنامه اعتماد ـ 15مهر)
به اعتقاد این باند، مسأله اتمی و تحولات منطقهیی به هم گره خورده است و چنانچه رژیم خود را با تحولات جدید منطقه همراه کند در تسریع حل و فصل پرونده هستهیی نیز مؤثر واقع خواهد شد زیرا ”تسریع در حل و فصل پرونده هستهیی امری لازم است“ و حل وفصل منطقی و واقعی مناقشه رژیم با غرب در این باره ”عرصه را برای حضور فعال ایران در تحولات منطقهیی بسیار تاثیرگذارتر از آن خواهد کرد که تنها سیاستهای بازدارندهاش از دیگر موارد پررنگتر باشد“. (اعتماد15مهر93).
نظرگاههای متضاد رژیم برای حل بحران منطقهیی و اتمی رژیم تماماً ناشی از این است که نظام بر سر دو راهی تصمیمگیری در مورد جام زهر اتمی و جام زهر منطقه گیر کرده است. از طرف دیگر این نظرگاهها نمایانگر عمق شکاف در رأس رژیم است. آنچه که مسلم است هر راهی برای خروج از این بنبست (راه همکاری با غرب یا راه چسبیدن به شعر و شعارهای ولایتفقیهی)، شکاف در رأس و در سراپای رژیم را عمیقتر میکند و به شقه راه میبرد و در قدم بعد شرایط را برای رژیم سختتر و عواقب و آثار آن را مهلکتر میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر