7:59:47 PM 1393/7/17
سالمندان
|
بر
اساس آخرین سرشماری انجام گرفته در سال 90، 6میلیون و159هزار نفر از جمعیت
کشور را سالمندان تشکیل میدهند. این گروه سنی یکی از آسیب پذیرترین اقشار
جامعه هستند.
همچنان که نظام فاسد ولایتفقیه حقوق مردم را ضایع میکند حقوق این قشر از مردم نیز به طریق اولی ضایع میشود. بهرغم اینکه آنها نیازمند بیشترین حمایت هستند، از کوچکترین حمایتی توسط دولت ضدمردمی برخوردار نیستند و علاوه بر مشکلات طبیعی ناشی از سالمندی که کمرهای آنها را خم کرده است، در زیربار مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی و فشارهای طاقتفرسایی که رژیم به آنها تحمیل میکند، قرار دارند.
حقوق بازنشستگی که از حقوق اولیه و بهرسمیت شناخته شده برای افراد سالمند در تمام دنیاست، به 64 درصد سالمندان ایرانی تعلق نمیگیرد و معلوم نیست با رشد روزافزون مخارج زندگی، فرد سالمند و ازکار افتادهای که هیچ حقوقی به او تعلق نمیگیرد، چطور و از کجا میتواند مخارج معیشت زندگی و از جمله خرج دارو و درمانش را تأمین کند.
بهطور طبیعی افزایش سن یکی از دلایل ابتلا به بیماریهای مختلف از جمله بیماری آلزایمر است، وقتی که سالمند و بازنشستهیی که حقوق و منبع درآمدی در نظام آخوندی ندارد و در اکثر نقاط کشور هم مرکزی هم برای رسیدگی به سالمندان وجود ندارد، مشخص است که با چه مشکلات روزمرهیی دست وپنجه نرم میکند.
آن چنان که روزنامه حکومتی اعتماد (3مهر93) نیز اعتراف میکند: ”گزارشهای رسمی حکایت از وضع نامطلوب سلامت جسمانی، روانی و معیشتی بیش از 6میلیون سالمند کشور دارد. “
رئیس اداره سلامت سالمندان وزارت بهداشت هشدار میدهد در آیندهیی نهچندان دور، سالمندان از مشکلات بیشتری در دریافت خدمات درمانی یا بازتوانی برخوردار خواهند بود.
هماکنون بهدلیل بیماریهای مختلف از جمله مشکلات حرکتی، مفصلی و آرتروزهای شدید و بهدلیل فقر مفرط، بسیاری از سالمندان امکان مراجعه به مراکز درمانی را ندارند و در معرض آسیب پذیرترشدن میباشند.
بیماری روحی و روانی نیز یکی از عوارضی است که نظام آخوندی نصیب این قشر از هموطنان کرده است. فقدان نظام مراقبتی و حمایتی از سالمندان و فقدان بیمههای مراقبتی باعث میشود که این هموطنان به بیماریهای روحی و روانی مبتلا شوند تا جایی که ”اقدام به خودکشی و نرخ ضرب و شتم سالمندان افزایش پیدا کرده است“ (رسالت26شهریور93)
یکی از کارگزاران رژیم در مورد عدم توجه به مسائل سالمندان میگوید: ”هیچ اعتقادی به توانمندی افراد سالمند وجود ندارد، از ناکارآمدی نظام بازنشستگیمان گرفته که آدمها را یکشبه بازنشسته و بیمصرف میکند تا زمینگیر کردن آدمهای سالم جامعه. نظام بازنشستگی افراد باید پلکانی باشد تا از تجربیات این افراد که سالهای سال در رشته و فنی، تجربه اندوختهاند استفاده شود و به ناگهان کنار گذاشته نشوند که نخستین نشانه همین کنار گذاشتن، افسردگی است که سراغشان میرود»..
مصائب و مشکلات سالمندان، در مورد زنان سالمند، به علت زنستیزی این رژیم ضریب میخورد. از جمله 70درصد زنان سالمند فاقد هر گونه درآمدی هستند. میزان دریافتی حقوق بازنشستگی، سپردهها، دارایی و عوایدی که نصیب زنان سالمند میشود، نسبت به مردان در درجه پایینتری قرار دارد.
بسیاری از سالمندان کسانی هستند که فقط بهدلیل سن و سال زمینگی رشدهاند درصورتیکه این افراد در کشورهای توسعه یافته، ضمن برخورداری از خدمات دولتی امکان فراهم شدن کارهای متناسب با وضعیت سن وسالشان نیز وجود دارد و در یک کلام به آنها بهعنوان انسانهایی که حق حیات دارند نگاه میشود، اما در ایران تحت حاکمیت آخوندها این افراد که شایسته محبت و احترام هستند، کسانی هستند که از درد فقر و بیماری و بیکسی باید در انتظار مرگ روزشماری کنند زیرا در این کشور نظام ولایتفقیه حکومت میکند که ارزش و بهایی برای جان و زندگی انسانها قابل نیست.
همچنان که نظام فاسد ولایتفقیه حقوق مردم را ضایع میکند حقوق این قشر از مردم نیز به طریق اولی ضایع میشود. بهرغم اینکه آنها نیازمند بیشترین حمایت هستند، از کوچکترین حمایتی توسط دولت ضدمردمی برخوردار نیستند و علاوه بر مشکلات طبیعی ناشی از سالمندی که کمرهای آنها را خم کرده است، در زیربار مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی و فشارهای طاقتفرسایی که رژیم به آنها تحمیل میکند، قرار دارند.
حقوق بازنشستگی که از حقوق اولیه و بهرسمیت شناخته شده برای افراد سالمند در تمام دنیاست، به 64 درصد سالمندان ایرانی تعلق نمیگیرد و معلوم نیست با رشد روزافزون مخارج زندگی، فرد سالمند و ازکار افتادهای که هیچ حقوقی به او تعلق نمیگیرد، چطور و از کجا میتواند مخارج معیشت زندگی و از جمله خرج دارو و درمانش را تأمین کند.
بهطور طبیعی افزایش سن یکی از دلایل ابتلا به بیماریهای مختلف از جمله بیماری آلزایمر است، وقتی که سالمند و بازنشستهیی که حقوق و منبع درآمدی در نظام آخوندی ندارد و در اکثر نقاط کشور هم مرکزی هم برای رسیدگی به سالمندان وجود ندارد، مشخص است که با چه مشکلات روزمرهیی دست وپنجه نرم میکند.
آن چنان که روزنامه حکومتی اعتماد (3مهر93) نیز اعتراف میکند: ”گزارشهای رسمی حکایت از وضع نامطلوب سلامت جسمانی، روانی و معیشتی بیش از 6میلیون سالمند کشور دارد. “
رئیس اداره سلامت سالمندان وزارت بهداشت هشدار میدهد در آیندهیی نهچندان دور، سالمندان از مشکلات بیشتری در دریافت خدمات درمانی یا بازتوانی برخوردار خواهند بود.
هماکنون بهدلیل بیماریهای مختلف از جمله مشکلات حرکتی، مفصلی و آرتروزهای شدید و بهدلیل فقر مفرط، بسیاری از سالمندان امکان مراجعه به مراکز درمانی را ندارند و در معرض آسیب پذیرترشدن میباشند.
بیماری روحی و روانی نیز یکی از عوارضی است که نظام آخوندی نصیب این قشر از هموطنان کرده است. فقدان نظام مراقبتی و حمایتی از سالمندان و فقدان بیمههای مراقبتی باعث میشود که این هموطنان به بیماریهای روحی و روانی مبتلا شوند تا جایی که ”اقدام به خودکشی و نرخ ضرب و شتم سالمندان افزایش پیدا کرده است“ (رسالت26شهریور93)
یکی از کارگزاران رژیم در مورد عدم توجه به مسائل سالمندان میگوید: ”هیچ اعتقادی به توانمندی افراد سالمند وجود ندارد، از ناکارآمدی نظام بازنشستگیمان گرفته که آدمها را یکشبه بازنشسته و بیمصرف میکند تا زمینگیر کردن آدمهای سالم جامعه. نظام بازنشستگی افراد باید پلکانی باشد تا از تجربیات این افراد که سالهای سال در رشته و فنی، تجربه اندوختهاند استفاده شود و به ناگهان کنار گذاشته نشوند که نخستین نشانه همین کنار گذاشتن، افسردگی است که سراغشان میرود»..
مصائب و مشکلات سالمندان، در مورد زنان سالمند، به علت زنستیزی این رژیم ضریب میخورد. از جمله 70درصد زنان سالمند فاقد هر گونه درآمدی هستند. میزان دریافتی حقوق بازنشستگی، سپردهها، دارایی و عوایدی که نصیب زنان سالمند میشود، نسبت به مردان در درجه پایینتری قرار دارد.
بسیاری از سالمندان کسانی هستند که فقط بهدلیل سن و سال زمینگی رشدهاند درصورتیکه این افراد در کشورهای توسعه یافته، ضمن برخورداری از خدمات دولتی امکان فراهم شدن کارهای متناسب با وضعیت سن وسالشان نیز وجود دارد و در یک کلام به آنها بهعنوان انسانهایی که حق حیات دارند نگاه میشود، اما در ایران تحت حاکمیت آخوندها این افراد که شایسته محبت و احترام هستند، کسانی هستند که از درد فقر و بیماری و بیکسی باید در انتظار مرگ روزشماری کنند زیرا در این کشور نظام ولایتفقیه حکومت میکند که ارزش و بهایی برای جان و زندگی انسانها قابل نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر