یک هفته پس از وقوع فاجعه زلزله که
مرگبارترین فاجعه طبیعی سال ۲۰۱۷ توصیف شده، تازه روز ۲۸آبان ولیفقیه
بهطور نیمه مخفی و شبانه به منطقه غرب کشور رفت. خبر رفتنش را خبرگزاریهای
حکومتی ابتدا در پایگاه اینترنتیشان گذاشتند و بعد بلافاصله برداشتند. تا
آنجا که سایت حکومتی اتاق خبر از این گذاشتن و برداشتن خبر توسط تلویزیون و
خبرگزاری مهر اظهار تعجب کرد. شاید برای این وارد یک روستا شد و چند کلمه
حرف زد که شایعه مرگش را خودش تکذیب کند و نگویند که مرده است.
در همه جای دنیا وقتی سیل و توفان و زلزلهیی در ابعاد خیلی کمتر و کوچکتر از زلزله اخیر واقع میشود، شخص اول آن مملکت تلاش میکند در ساعتهای اولیه حادثه در منطقه حضور پیدا کرده و مثلا میگویند فلان … سفرش را ترک کرد و شتابان به محل واقعه شتافت، با مردم همدردی کرد و گفت تمام قوی کشور را بسیج میکنم که خرابیها را ترمیم و خسارتها را جبران کنند! این اولیه ترین کار یک شخص اول در ینگه دنیاست اما از آنجا که همه چیز این ولایت غیر آدمیزاد و غیر انسانی است اول کاری که کرد قوای سرکوبی اش را فرستاد تا مردم زخم خورده را سرکوب کنند، جاده ها را ببندند و از کمک رسانی مردم به آنها جلوگیری کنند! کجای دنیا چنین است؟
آیا فکر میکنید به عقل او به این چیزها نمیرسد؟ اگر شما کمی صبور باشید و به این سوالات جواب دهید همه چیز عیان میشود:
چرا یک هفته تاخیر کرد؟ چرا شبانه و نیمه مخفی اقدام به این سفر کرد؟ چرا رادیو تلویزیون بعد از یک روز خبر این قضیه را پخش کرد؟ چرا اول خبر را دادند و بعد برداشتند و چراهای دیگر…
خیلی ساده – خامنهای از ترس نفرت مردم مصیبت دیده، جرأت نکرد، چون پیشتر پاسدار حقانیان نماینده ویژه «بیت» ش را برای ارزیابی صحنه فرستاده بود. حقانیان هم با دیدن جو انفجاری مردم گناه را به گردن جهانگیری معاون اول روحانی انداخت و گفت: خدا لعنت کند جهانگیری را که اول تخم لق را او شکست». علت هم مطالبات به حق زلزلهزدگان مسکن مهر بود و وحشت از بیش از ۱۲هزار خانوار ساکن در مسکن مهر در شهرهای دیگر بهخصوص تهران. خامنهای علاوه بر حقانیان آخوند سعیدی را هم جهت اطلاع از فضای جامعه به منطقه گسیل کرده بود. بنابراین به خوبی میدانست خشم و خروشی صد برابر آنچه مردم در برابر روحانی و لاریجانی نشان دادند، در انتظار اوست چرا که همه میدانند خامنهای اولین مسئول همه مصیبتها و تیرهروزیهای آنهاست.
حالا خبری را که سیما از سفر خامنهای در روز ۲۹آبان داده است مرور کنیم: «ایشان در جمع مردم سرپلذهاب حاضر شدند و دقایقی برای آنان سخنرانی کردند».
دوربین تلویزیون در تعجب حتی یک چهره از اهالی را نشان نداد و فقط آسمان را و دستهای جماعتی را نشان میداد که احتمالاً اعضای لشگر حفاظت خامنهای و پاسدارها و لباس شخصیهای او هستند و دو دست که باند پیچی منظم و تمیزی دارد!.
حالا اینهمه راه آمد چی گفت؟ گفت: «انشاءالله خدا بر دلهای شما آرامش و صبر و سکینهی خودش را نازل کند. مشکلات شما زیاد است؛ قبل از زلزله هم زیاد بوده، زلزله هم به اینها افزوده. امیدواریم انشاءالله این زلزله بهانهیی بشود برای اینکه مشکلات این روستا و روستاهای پیرامون و منطقهی کرمانشاه، تخفیف پیدا کند».
او هم مثل سایر دوستانش که قبل از او آمده بودند نگفت چونه میخواهد به این مشکلات «تخفیف» دهد!
البته لاریجانی رئیس مجلس! گفته بود: «بانکها برای زلزلهزدگان سخت گیری نکنند».
می بینید باز دهانشان باز است که آخرین رمق مردم محروم و زلزله زده را ببلعند و حرفشان این است که این محرومان همه چیز از دست داده وام بگیرند و نه اینکه خدای ناکرده دولت چیزی به آنها بپردازد!
در همه جای دنیا وقتی سیل و توفان و زلزلهیی در ابعاد خیلی کمتر و کوچکتر از زلزله اخیر واقع میشود، شخص اول آن مملکت تلاش میکند در ساعتهای اولیه حادثه در منطقه حضور پیدا کرده و مثلا میگویند فلان … سفرش را ترک کرد و شتابان به محل واقعه شتافت، با مردم همدردی کرد و گفت تمام قوی کشور را بسیج میکنم که خرابیها را ترمیم و خسارتها را جبران کنند! این اولیه ترین کار یک شخص اول در ینگه دنیاست اما از آنجا که همه چیز این ولایت غیر آدمیزاد و غیر انسانی است اول کاری که کرد قوای سرکوبی اش را فرستاد تا مردم زخم خورده را سرکوب کنند، جاده ها را ببندند و از کمک رسانی مردم به آنها جلوگیری کنند! کجای دنیا چنین است؟
آیا فکر میکنید به عقل او به این چیزها نمیرسد؟ اگر شما کمی صبور باشید و به این سوالات جواب دهید همه چیز عیان میشود:
چرا یک هفته تاخیر کرد؟ چرا شبانه و نیمه مخفی اقدام به این سفر کرد؟ چرا رادیو تلویزیون بعد از یک روز خبر این قضیه را پخش کرد؟ چرا اول خبر را دادند و بعد برداشتند و چراهای دیگر…
خیلی ساده – خامنهای از ترس نفرت مردم مصیبت دیده، جرأت نکرد، چون پیشتر پاسدار حقانیان نماینده ویژه «بیت» ش را برای ارزیابی صحنه فرستاده بود. حقانیان هم با دیدن جو انفجاری مردم گناه را به گردن جهانگیری معاون اول روحانی انداخت و گفت: خدا لعنت کند جهانگیری را که اول تخم لق را او شکست». علت هم مطالبات به حق زلزلهزدگان مسکن مهر بود و وحشت از بیش از ۱۲هزار خانوار ساکن در مسکن مهر در شهرهای دیگر بهخصوص تهران. خامنهای علاوه بر حقانیان آخوند سعیدی را هم جهت اطلاع از فضای جامعه به منطقه گسیل کرده بود. بنابراین به خوبی میدانست خشم و خروشی صد برابر آنچه مردم در برابر روحانی و لاریجانی نشان دادند، در انتظار اوست چرا که همه میدانند خامنهای اولین مسئول همه مصیبتها و تیرهروزیهای آنهاست.
حالا خبری را که سیما از سفر خامنهای در روز ۲۹آبان داده است مرور کنیم: «ایشان در جمع مردم سرپلذهاب حاضر شدند و دقایقی برای آنان سخنرانی کردند».
دوربین تلویزیون در تعجب حتی یک چهره از اهالی را نشان نداد و فقط آسمان را و دستهای جماعتی را نشان میداد که احتمالاً اعضای لشگر حفاظت خامنهای و پاسدارها و لباس شخصیهای او هستند و دو دست که باند پیچی منظم و تمیزی دارد!.
حالا اینهمه راه آمد چی گفت؟ گفت: «انشاءالله خدا بر دلهای شما آرامش و صبر و سکینهی خودش را نازل کند. مشکلات شما زیاد است؛ قبل از زلزله هم زیاد بوده، زلزله هم به اینها افزوده. امیدواریم انشاءالله این زلزله بهانهیی بشود برای اینکه مشکلات این روستا و روستاهای پیرامون و منطقهی کرمانشاه، تخفیف پیدا کند».
او هم مثل سایر دوستانش که قبل از او آمده بودند نگفت چونه میخواهد به این مشکلات «تخفیف» دهد!
البته لاریجانی رئیس مجلس! گفته بود: «بانکها برای زلزلهزدگان سخت گیری نکنند».
می بینید باز دهانشان باز است که آخرین رمق مردم محروم و زلزله زده را ببلعند و حرفشان این است که این محرومان همه چیز از دست داده وام بگیرند و نه اینکه خدای ناکرده دولت چیزی به آنها بپردازد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر