به نام خدا،
به نام ايران،
به نام آزادي،
به نام مقاومت و ارتش آزادي،
و به نام شهيدان و زندانيان سياسي، زندانيان آرمان و ايستادگي.به نام ايران،
به نام آزادي،
به نام مقاومت و ارتش آزادي،
درود بر همة شما كه از پنج قارة جهان در اين جا حاضريد و سلام بر شما شخصيتها، سخنگويان و نمايندگان 69 كشور جهان كه براي همبستگي با مردم و مقاومت ايران به اين جا آمدهايد.
هم چنين، ياد مرد بزرگ عدالت و حقوق بشر، آقاي موريس بوسكاور، شهردار فقيد تاورني را گرامي ميداريم.
سلام بر مجاهدين، از اشرف و سردار خياباني تا صديقه و ندا و غلامرضاخسروي، مشعلهاي راهنما و قهرمانان راهگشاي نبرد 33 ساله با ارتجاع مذهبي.
سلام بر ملتهاي بهپاخاستة سوريه و عراق و كارزار آنها براي آزادي و دموكراسي و عليه تروريسم و بنيادگرايي.
هم ميهنان!
ما در لحظة حساسي از تاريخ ايران و خاورميانه هستيم؛ نقطه عطفي كه از مهمترين واقعيت دوران كنوني تأثير پذيرفته است. اين واقعيت، فاز پاياني رژيم ولايت فقيه است.
انفجار خشم مردم عراق، اشغالگري ولايت فقيه بر اين كشور را به لرزه انداخته و سرمايهگذاري يازدهسالة آخوندها در عراق، برباد رفته است؛ آخوندهايي كه ميخواستند از سركشيدن جام زهر اتمي طفره بروند، حالا زهر شكست در عراق، تمامي رژيمشان را فراگرفته است.
از روز اول، عراق به دليل موقعيت ژئوپليتيك ويژهاش، مهمترين طعمة ولايت فقيه براي صدور ارتجاع و تروريسم بود. جنگ هشت سالة خميني با شعار «فتح قدس از طريق كربلا»، اشغال عراق و عتبات مقدسه را مد نظر داشت. در آن زمان، ارتش آزاديبخش ملي، با بيش از 100 رشته نبرد، و سرانجام، آزادسازي شهر مهران و آمادگي براي حركت به سوي تهران، جام زهر آتشبس را به كام خميني ريخت.
جنگ خانمانسوز، متوقف شد؛ اما پانزده سال بعد، پس از حملة آمريكا به عراق، ولايت فقيه به آرزوي ديرينة خود رسيد. نيروي تروريستي قدس، با مزدبگيراني كه هشت سال پيش، اسامي 32 هزار نفر از آنها را منتشر كرديم، بر مقدرات مردم عراق، مسلط شدند.
راستي همين امروز، قاسمِ سليماني سركردة نيروي قدس و 200 تن ديگر از سران سپاه جهل و جنايت در بغداد چه ميكنند؟ از يك دهه پيش، ميليونها نفر از مردم عراق، در بيانيههاي امضا شده تاكيد كردند كه آنها ابتدا با ”جنگ پنهان واشغال اعلام نشده“ از طرف رژيم مواجه شدند و سپس با اشغال آشكار و حتي انفجار حرم مقدس در شهر سامرا.
در همان زمان، 5 ميليون و 200 هزار نفر از مردم عراق، خواستار خلع يد از رژيم ايران در كشورشان شدند.
در دي ماه 84 احمدينژاد گفت: «خداوند ثمرة اشغال دو كشور همسايه (عراق و افغانستان) را در دامن ايران قرار داد».
و در شهريور 86، علي لاريجاني اعلام كرد همة كساني كه در عراق حاكميت دارند، «حرفشنوي از ما دارند» و «از دوستان ما هستند…».
اين سند درخواست سلاح از نيروي تروريستي قدس، از سوي حزب حاكم در عراق در ارديبهشت سال 83 است. است.
شخصيتهاي آمريكايي، اروپايي و عربِ حاضر در اين جا، در سالهاي اخير، بارها گفتهاند كه عراق در سيني طلايي به ملايان حاكم بر ايران تقديم شده است؛ كشوري با يك حكومت دستنشانده و تحت امر ولي فقيه، با آزاديخواهان و روشنفكران ِسركوب شده، با جامعة مسيحي منفجر شده، با قلع و قمع اهل تسنن، با بمب و ترور و انفجارهاي روزانه و با 26 بار حمله به اشرف و ليبرتي و محاصرة مرگبار، با شهيدان و مجروحان بسيار و با گروگانگيري و بازداشت دستجمعي.
ژنرال اوديرنو در مرداد 86 گفت: 73 درصد تلفات نيروهاي آمريكايي به خاطر حملات شبهنظاميان مزدور رژيم ايران است.
آري، اشتباه تاريخي دولت آمريكا اين بود كه رژيم ولايت فقيه را در عراق، بخشي از راه حل به حساب آورد و به حاكميت مشترك با آن تن داد. متقابلاً رزمندگان آزادي ايران، كه در جنگ در عراق، طرف متخاصم نبودند، به شديدترين صورت، بمباران شدند. و سلاحهايشان ما به ازاي حفاظت خيانتشده، ابتدا گردآوري و بعداً مصادره شد.
در اين سالها، و مخصوصاً از بهمن سال 89، مردم عراق، صدها بار با شعار اخراج رژيم ايران، تظاهرات كردند. تحصنها و تظاهرات مسالمتآميز، بيش از يك سال در 6 استان عراق، ادامه يافت. مخالفت با سلطة رژيم ايران، به رويارويي اصلي در عراق تبديل شد.
قيام در موصل و ساير شهرها در عراق، قبل از همه بيتالعنكبوت خامنهاي را غافلگير كرد و سپاه پاسداران را لرزاند. رژيم، بيهوده سعي كرد با برچسب تروريسم و خلاصهكردن خيزشهاي ميليوني در نيروهاي افراطي، با قيام مردم عراق مقابله كند. در حاليكه رهبران عشاير و مردم عراق، در هفتههاي اخير بارها هرگونه افراطيگري و تروريسم و حمله و تعرض به غيرنظاميان را قوياً محكوم كردهاند.
آنها تأكيد كردهاند كه خودشان با تروريسم و القاعده در عراق، در جنگ بودهاند و باز هم براي آن آمادهاند. و به اين بهانه نميتوان تروريسمِ حكومت مالكي و رژيم ايران را كه مسبب اين وضعيت است، دور زد و ناديده گرفت.
امروز فارغ از هر تحليل و نظري درمورد تحولات عراق، يك اجماع گسترده در عراق و در منطقه و در سطح بينالمللي وجود دارد. همه ميگويند وضعيت كنوني در اين كشور، ناشي از انحصارطلبي و سركوبگري مالكي است. بنابراين، راه حل يكي بيش نيست و آن هم، كنار گذاشتن مالكي است. راه حل، خلع يد از رژيم ايران است و تشكيل يك دولت دموكراتيك و فراگير.
درهمين جا تاكيد ميكنم كه مذاكره با فاشيسم ديني و كمكخواستن از آن براي حل مسألة عراق و مهار بحران، نتيجهيي جز فروبردن مردم عراق در باتلاق كشتار و جنگ داخلي ندارد.
من يازده سال پيش گفتم كه خطر سلطة رژيم آخوندها بر عراق، صد بار بيشتر از خطر اتمي است. و اين اثبات شد. حالا زهر از دست دادن عراق براي آخوندها، صد بار كشندهتر از زهر اتمي است.
در اين سالها مقاومت ايران، درست مثل روشنگري در موضوع اتمي، در خط مقدم روشنگري دربارة دخالتها و جنايتهاي رژيم آخوندها در عراق نيز بوده است. مقاومت ايران با پرداخت سنگينترين بها در برابر ديو بنيادگرايي ايستاد و گفت: دشمن اصلي مردم ايران و تمام منطقه، رژيم ولايت فقيه است و بايد سرنگون شود.
و درود بر قهرمانان اين ايستادگي به ويژه 52 فاتح حماسة اشرف، و در رأس آنها، زنان والامقام زهره و گيتي، ميترا و ژيلا و مريم و فاطمه كه اين گردهمايي با نام آنها پر افتخار شده است.
بگذاريد در همين جا بر مسئوليت آمريكا و دبيركل ملل متحد در قبال امنيت و حفاظت و سلامت مجاهدان زنداني در ليبرتي، تأكيد كنم. ما بارها از آمريكا خواستهايم ولو بهطور موقت، مجاهدان ليبرتي را با هزينة خود ما به آمريكا يا يك كشور اروپايي منتقل كند. اين كار، عملي بوده و هست؛ همچنانكه آمريكا آن را در گذشته در كردستان عراق و در بالكان، انجام داده است.
ترديدي نيست كه هيچ حملهيي به ليبرتي بدون دخالت و هماهنگي دولت عراق، امكانپذير نيست. پس دولت آمريكا حداقل بايد حكومت عراق را از هر گونه حمله و تعرض و محدوديت عليه مجاهدان ليبرتي، باز دارد. و آن را وادار كند كه هفت گروگان اشرفي را آزاد كند. بايد امنيت ليبرتي را تضمين كند و بايد به محاصرة ضدانساني پايان دهد و حقوق پناهندگي مجاهدان ليبرتي تا نفر آخر بايد تأمين شود. هم چنين سازمان ملل بايد به ويژه در شرايط كنوني عراق، يك واحد كلاه آبي در ليبرتي مستقر كند.
هموطنان، دوستان عزيز!
مرحلة پاياني رژيم ولايت فقيه، خود را در پنج نشانة بزرگ ظاهر ميكند:
آمادگي اجتماعي براي قيام و آزادي، شكاف فزاينده در رأس رژيم، عقبنشيني آخوندها از برنامة بمبسازي، فرورفتن رژيم در دو جنگ كثيف در عراق و سوريه و مهمتر از همه، آمادگي مقاومتي كه ميتواند تحولات را به سوي سرنگوني ديكتاتوري ديني، و آزادي مردم و ميهنش پيش ببرد.
سال گذشته در نمايش انتخابات، خامنهاي در تحميل كانديداي مطلوبش، شكست خورد. او در وحشت از قيام مردم، به كانديداي باند رقيب، تن داد. روي پنهان سكة وحشت اما، ترس ازمقاومتي بود كه 9 ماه قبل از آن، ليست و راهبند تروريستي را كه به رژيم اطمينان خاطر ميداد، از سر راه برداشته بود.
بعد از روي كار آمدن آخوند روحاني كه با شعار اعتدال به ميدان آمده بود، پشتيبانان آنها فرياد كشيدند كه راه برون رفت رژيم از بحران بزرگش پيدا شد. ما گفتيم به عكس، رژيم ولايت فقيه به مراتب ضعيفتر از قبل شده است. با اين حال، بفرماييد اين گوي و اين ميدان. ببينيم با آزادي و حقوق بشر، با برنامة توليد بمب هستهيي و با سياست تجاوزكارانه در عراق و سوريه، چه ميكنيد.
حالا نگاه كنيد كه آخوند روحاني، مسير هشت سالة خاتمي را فقط در هشت ماه طي كرده است:
-نه براي مردم ايران، رفاه اقتصادي و حقوق بشر آورده و نه براي رژيم، ثبات و استحكام. درعوض، سركوب و اعدام به طرز بيسابقهيي افزايش يافته است.
-معادل بيش از نيمي از بودجة عمومي در دولت روحاني، صرف سركوب و جنگ افروزي ميشود. زيرا اين رژيم از خطر اعتراض و خيزش مردم ميهراسد.
-امروز، 67 درصد واحدهاي صنعتي تعطيل شده، ارزش پول رسمي، 80 درصد سقوط كرده، سيستم بانكي، ورشكست شده، نظام كشاورزي ويران شده، نيمي از شهرهاي كشور دچار كم آبي است، محيط زيست به فاجعه كشيده شده است. و چنان فقري جامعه را فراگرفته كه بيشتر مردم، به يارانة نقدي كه در روز فقط 42سنت است، نيازمند شدهاند.
آخوندهاي حاكم، همه چيز را صرف سركوب و جنگافروزي و تروريسم كردهاند و اين، علت اصلي تورم و فقر و گرسنگي مردم ايران است.
اين روزها آخوند روحاني بيهوده ميكوشد ساختار رژيم ضدتاريخي ولايت فقيه را با صدقه و سبد كالا حفظ كند! بحران اقتصادي كشور، راه حلي جز سرنگوني رژيم ولايت فقيه ندارد.
هم ميهنان!
همة شما ميدانيد كه رژيم ولايت فقيه، پروژة اتمي را ضامن بقايش ميدانست و ميداند. پروژهيي كه از سه دهة پيش، توسط مقاومت ايران فاش شده است. زيرا ما بارها اعلام كردهايم كه خواهان يك ايران غيراتمي بوده و هستيم.
ما پيوسته خواهان عقبنشيني و زهر خوردن ملايان در اين پروژة ضد ايراني بودهايم. برنامهيي كه به نوشتة اكونوميست، بيش از 300 ميليارد دلار خرج برداشته. يكي از وزراي احمدينژاد اخيراً فاش كرد كه اين پروژه، سالانه بيش از 160 ميليارد دلار به ايران ضرر ميزند.
راستي بدون افشاگريها و كارزار جهاني مقاومت، و بدون فشار و تحريم، آيا اين رژيم تا همين اندازه هم واپسمينشست؟ روشن است كه خير. زيرا آخوندها، زباني جز زبان قدرت و قاطعيت نميفهمند و حالا كه در تلة اتمي افتادهاند، اگر فريبكاري و زمان خريدن ادامه پيدا كند، وضعيت بدتر ميشود.
حال آن كه اگر نيش اتمي افعي كشيده شود، تعادل دروني رژيم بههم ميخورد و راه قيامهاي كمينكرده، باز ميشود. يعني در هر حال اين رژيم، راه پس و پيش ندارد.
حتي اگر همين امروز، به فرض محال، تمام تحريمها لغو شوند، باز هم نخواهيد توانست اقتصاد در حال فروپاشي و اين رژيم در حال احتضار را نجات دهيد.
دراين جا از جانب مقاومت و مردم ايران به آقايان 5+1 هشدار ميدهم كه مبادا در وين و در ژنو، بر سر حقوق بشر مردم ايران، معامله كنيد و به آنها امتياز بدهيد.
رژيم آخوندها را وادار كنيد تمامي برنامة بمبسازي اتمي و غنيسازي و آب سنگين را برچينند. آنها را وادار كنيد تمامي قطعنامههاي شوراي امنيت وشوراي حكام را اجرا كنند. اين رژيم بايد به پروتكل الحاقي و بازرسيهاي بينالمللي از تمام مراكز مشكوك، اعم از اتمي و نظامي، بدون قيد و شرط تن بدهد.
هموطنان!
مهلكة ديگر خامنهاي، فرو رفتن در جنگ با مردم سوريه است؛ جنگي با 200 هزار كشته، جنگي با يازده ميليون آواره و جنگي كه خامنهاي با خون و پول ايراني درآن شريك شد، تا از سقوط ديكتاتور سوريه جلوگيري كند.
ولايت فقيه، به گفته خودش، از عراق و سوريه و لبنان، به عنوان «عمق استراتژيكي» خود استفاده ميكند. معني آن اين است كه سوريه و عراق، ديوارهاي حفاظتي اين رژيم محسوب ميشوند و اگر اين جبههها فرو بريزد، آخوندها بايد در تهران از خود دفاع كنند. و در آن جا به سرعت فرو ميريزند.
ما بار ديگر جامعة جهاني را به حمايت از انقلاب و ارتش آزاد سوريه و ائتلاف ملي نيروهاي انقلاب و اپوزيسيون سوريه، فرا ميخوانيم. درود بر مردم سوريه و شهيدان و قهرمانان پيشتاز آنها.
حالا از تهران تا بغداد و دمشق، از بنبست اتمي تا بحران حقوق بشر و فروپاشي اقتصادي، مقولات و روندهاي مهلك و زهرآگين، عليه رژيم ولايت فقيه، فعال شده و بر يكديگر پيشي ميگيرند.
حالا اگر كسي در رسيدن فاشيسم ديني به فينال و سراشيب سرنگوني شك دارد، خوب است 5 سال پيش و قيامهاي سال 88 را در همين ايام به ياد بياورد كه رژيم به دروازة سرنگوني رسيد، اما به ما و مردم ما خيانت شد.
بله ما ميگوييم حكومت آخوندها به پايان كار خود رسيده است. ايران ما، تيول مرتجعان ضدايراني و رژيم ولايت فقيه نيست! ايران ما، دور باطل خاتمي و احمدينژاد و روحاني نيست! رژيمِ ركورددار جهاني اعدام و بانكدار مركزي تروريسم، بايد سرنگون شود!
اين حكم تاريخ است! اين حكم صد و بيست هزارشهيد راه آزادي است! و اين فرياد اجتماع امروز ماست كه: فاشيسم ديني بايد سرنگون شود!
هموطنان!
حقيقت اين است كه موتور محرك و نيروي اصليِ سمت دهندة اوضاع، كشاكش ميان رژيم و آمريكا در پروندة اتمي يا جدال ميان دو جناح حاكم رژيم نيست.
نبرد اصلي، ميان مردم و مقاومت ايران با رژيم ولايت فقيه بوده، هست و خواهد بود؛ مقاومتي كه در دلِ زندانهاي سياسي، كانونهاي شورش و اعتراض برپا ميكند، در عراق و سراسر خاورميانه، نيروهاي دموكراتيك و ضد ارتجاعي را به مقابله با بنيادگرايي و رژيم ولايت فقيه فرا ميخواند.
مقاومتي كه آنتي تز تروريسم و صدور بنيادگرايي است.
مقاومتي كه مجاهدان پاكبازش، 12 سال است كه در خط مقدم، در سختترين شرايط، پايداري تاريخي بينظيري را ارائه كردهاند؛ با كارزارهاي سِترگ، از جمله اعتصاب غذاي جانكاه 108روزه كه در كشورهاي مختلف جهان، تكثير و شعلهور شد؛ با طولانيترين تحصنها كه بيش از 3 سال است در ژنو ادامه دارد؛ با سلسلهيي بيپايان از تظاهرات روزانه در 4 گوشة جهان، و با ياران اشرفنشان و جوامع ايرانيان.
اينها به گوياترين صورت، توانايي و ظرفيت مردم ايران و مقاومت سازمانيافتة آنها را براي تغيير رژيم، نشان ميدهد. به قول مسعود، مقاومتي كه «صلح و امنيت و دموكراسي و حقوق بشر و ثبات و سازندگي و يك ايرانِ غيراتمي را در اين منطقه از جهان، پيشنهاد ميكند.»
آري، مقاومتي كه از كورة گدازان انواع آزمايشها طي 33 سال، با سربلندي عبور كرده، قطعاً ميتواند به مقصد آزادي و حاكميت مردم، دست يابد. بله، ميتوان و بايد.
هموطنان!
رژيم آخوندي در داخل و خارج ايران، به توطئهها و اقدامات گسترده عليه مجاهدين و مقاومت ايران دستميزند.از جمله با هزاران نوشته، صدها كتاب، دهها فيلم و سريال تلويزيوني و صدها نمايشگاه عليه مجاهدين. راستي اينها براي چيست؟ به خاطر اين است كه از محبوبيت و اثرگذاري همين مقاومت، ميترسند. با اين همه، آخوندها مدعيند كه اين مقاومت در داخل ايران، پايگاهي ندارد! پاسخ ما اين است: آزادي و امنيت اعضا و هواداران اين مقاومت را تأمين كنيد تا يك راهپيمايي در خيابانهاي تهران برگزار كنند، آن وقت ميبينيد كه چگونه سراپاي رژيمتان را در مينوردند.
آخوندها ميگويند: به درازا كشيدن عمر35 سالة رژيمشان، نشانة قدرت آنهاست. پاسخ ما اين است: اعدام و شكنجه را متوقف كنيد. تا همه ببينند كه اين رژيم پوسيده حتي 35 روز دوام نخواهد آورد.
بله، نقشه مسير ما اين است كه اگر براي رسيدن به آزادي، بايد از هفت خان سركوب و زندان و شكنجه و تيرباران گذشت،
اگر براي رسيدن به آزادي بايد از هفت خان اتهام و شيطانسازي و خنجر و خيانت عبور كرد،
اگر براي رسيدن به آزادي بايد از هفت خان ِ هفتاد ابتلا و آزمايش گذشت،
آري، آري، ما در نبرد آزادي، براي صدها هفت خان ديگر حاضر و آمادهايم!
هموطنان، حضار محترم!
امروز از شكستهاي فاشيسم ديني و دستاوردهاي مقاومت ايران صحبت كرديم. اما بزرگترين شكست رژيم درسال92، ناكامي در ضربهزدن به رهبر مقاومت بود. سال گذشته درهمين جا، به دسيسة خامنهاي و تجسسهاي كوبلر عليه مسعود اشاره كردم.
به موازات آن، بسيج شيطانسازي و جاده صافكردن براي حمله و جنايت بزرگ در اشرف، بالا گرفت.
سركردگان رژيم گفتند كه براي آنها حملة 10 شهريور به اشرف، از عمليات مقابله با فروغ جاويدان، مهمتر بوده است. يك خائن را هم با نيروهاي مالكي همراه كرده بودند تا آنها را هرچه سريعتر به مقر فرماندهي در اشرف راهنمايي كند. اما در دستيابي به هدف اصلي خود، شكست خوردند. البته سران رژيم بعد از حمله به اشرف، حقد و كين خود را نسبت به رهبر مقاومت افزايش دادند.
آخر آنچه مسعود بنياد گذاشته، از شوراي ملي مقاومت و ارتش آزاديبخش و مقابله با صدور تروريسم و بنيادگرايي تا انگشتگذاشتن بر پاشنه آشيل ژئوپوليتيكي اين رژيم، همه جا سد راه رژيم ولايت فقيه است.
بله آن چه او بنياد گذاشته، راه و رسم تسليمناپذيري است، آيين فدا و صداقت است و درس وفاي به عهد است. به خاطر اين آرمان و اين نسل است كه آخوندها از ترس سرنگوني، به خود ميپيچند. زيرا نسل مسعود را به چشم ميبينند كه اراده كرده است به هر قيمت، آزادي مردم ايران را محقق كند.
همميهنان عزيز!
از اجتماع بزرگمان امروز، به زندانيان سياسي و خانوادههاي شجاع آنها درود ميفرستيم؛ آنها كه با مقاومت خود، رژيم ضدانساني را با يك جام زهر ديگر در قلمرو حقوق بشر، روبهرو كردهاند.
حملة وحشيانة رژيم به بند 350 زندان اوين، همان كانون شورشي اشرف350، وسيلهيي براي ارعاب زندانيان سياسي و جامعة ايران بود.
درود بر غلامرضا خسروي كه خود را با سرخترين و ممنوعترين نام، يعني مجاهدين، معرفي نمود و در منتهاي بيباكي به قلب ارتجاع شليك كرد و اين چنين آرمانش را جاودانه كرد. غلامرضا گفت: «من هوادار سازمان پرافتخار مجاهدين خلق ايران بوده و هستم... »
مردم ايران از قهرماني او به خود باليدند و جوانان از جسارت او درس آزادگي و پيكار گرفتند. زندانيان دلير از غلامرضا تا ديگر زندانيان مجاهد و مبارز، زندانيان كرد و عرب و بلوچ و اهل سنت كه اين روزها در معرض اعدام و شهادت هستند، به خوبي اثبات كردند كه مقاومتشان با دستهاي بسته و در كنج زندانها عين نبرد و كارزار سرنگوني است. مبارزهيي كه در آن، جلاد هر دم در مقابل عزم زنداني، به زانو در ميآيد. و تاريخ گواهي ميدهد كه تا چنين مبارزهيي هست، ديكتاتورها هرگز در امان نخواهند بود.
سلام بر شهيدان
و سلام بر ايستادگان.
دوستان عزيز!
فرارسيدن ماه مبارك رمضان را به همة مسلمانان، بهويژه به مردم ايران، سوريه، عراق، فلسطين و افغانستان و مجاهدان زنداني در ليبرتي، تهنيت ميگويم. باشد كه فطر آزادي ملت ايران و ملتهاي خاورميانه، هرچه زودتر فرا برسد.
با درود به شهيدان قيام مردم ايران، عموم هموطنانم را به مقاومت و قيام عليه رژيم ولايت فقيه، فرا ميخوانم.
فراخوان براي رهايي ايرانِ اسير، و ساختن يك ميهن آزاد؛ يك جمهوري براساس جدايي دين و دولت، برابري زن و مرد، لغو حكم اعدام و يك ايران غيراتمي...
آري
ميهني ميسازيم
كه در آن قانوني
برتر از خواستة مردم نيست
ميهني ميسازيم
كه در آن چوبة دار،
نيست جز خاطرهيي تلخ و فراموش شده
هيبت جراثقال
ميدهد باز
ز سازندگيِ شهر پيام
ميهني ميسازيم
كه در آن لغو شده
حكم شومِ اعدام.....
مشق هر روزة فرداها با خط درشت
در همه كوچه و برزن اينست:
نه به شلاق و شكنجه
نه به جراحي گلخند و تبسم
نه به سركوبيِ مردم
نه به ويرانگري هستهيي و بمب اتم
قلب اين خاك فقط كانونِ
انفجار شادي است
حق مفروض و مسلم تنها
همه جا آزادي است
ميهني ميسازيم
«که در آن وسعت خورشید به اندازة چشمان سحرخیزان است»
نام اين ميهن آزاد شده
ايران است
نام اين ميهن آزاد شده
ايران است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر