5:24:33 PM 1393/7/6
مداکرات هستهای رژیم در نیویورک
|
یک
دور دیگر از مذاکرات رژیم با کشورهای 1+5 پس از یک هفته مذاکره در نیویورک
بدون هیچ دستاوردی و با شکست کامل به پایان رسید. آنچنان که روزنامه باند
رفسنجانی ـ روحانی ابتکار (6مهر) هم تیترش این است: «بازگشت مسافران
نیویورک با چمدانهای خالی»
عباس عراقچی معاون وزیر خارجه رژیم ایران گفت: ”در مسائل کلیدی نتوانستیم به راهحلهایی برسیم که مورد پذیرش دو طرف باشد“
آخوند حسن روحانی اعلام کرد:” پیشرفت مذاکرات اتمی قابلتوجه نبوده است. روحانی که اظهاراتش در روزنامه واشینگتن پست (5مهر) منعکس شده، افزود: ”اگر قرار است ضربالاجل 24نوامبر (سوم آذر) برای توافق نهایی محقق شود گفتگوها با 6 قدرت اصلی، قابلتوجه نبوده است“.
قرار بود در ادامه مذاکرات در نیویورک، نشستی بین وزرای خارجه کشورهای 1+5 با ظریف برگزارشود، اما طرفهای مربوطه آن قدر از حصول هر گونه نتیجه ناامید بودند که این نشست را لغو کردند. لوران فابیوس وزیرخارجه فرانسه اعلام کرد دیدارهایی که قراربود در سطح وزیران خارجه برای گفتگو پیرامون مسائل هستهیی تشکیل شود لغو شده است.
فابیوس در حاشیه مجمع عمومی سازمان مللمتحد در نیویورک به خبرنگاران گفت: ”در حال حاضر که من با شما صحبت میکنم هیچ پیشرفت مهمی نبوده است“.
سرگیی ریابکوف معاون وزیر خارجه روسیه و طرف مذاکرهکننده روسی در مذاکرات هستهیی در نیویورک نیز در جمع خبرنگاران اعلام کرد که نمایندگان «1+5» و ایران هنوز در خصوص هیچیک از مسائل مهم مربوط به توافقنامه نهایی مذاکرات به توافق نرسیدهاند. ریابکوف یادآور شد که با توجه به این واقعیت در شرایط کنونی دلیلی برای برگزاری نشست در سطح وزرای امور خارجه طرفین وجود ندارد
اظهارات فابیوس و معاون وزیرخارجه روسیه دو گواه بینالمللی از شکست این مذاکرات است.
مذاکرات نیویورک بزرگترین شانس برای دستیابی به توافقی جامع بود و از این جهت برای طرفین مذاکره (رژیم و5+1) و بهخصوص برای رژیم آخوندی از اهمیت ویژهیی برخوردار بود. اما شکست این دور از مذاکرات ضربه سنگینی به نظام آخوندی و بهویژه دولت روحانی و باند- رفسنجانی روحانی بود. با شکست این دور از مذاکرات، رژیم آخوندی بهطور مضاعف ضرر کرد و به قول معروف هم چوب و هم پیاز راخورد.
درصورتیکه مذاکرات به نتیجه ملموس و مثبتی میرسید، این امید وجود داشت که اگر نه همه تحریمها، دستکم بخشی از آنها لغو شود. هدف اصلی رژیم از مذاکرات هم لغو تحریمهاست و مقامات رژیم به صراحت و به کرات به این موضوع اشاره کردهاند، زیرا لغو تحریمها را مفری برای برونرفت از بحران و خفگی اقتصادی میدانند. اما دولت آخوند روحانی نه تنها به این هدف نزدیک نشد، بلکه مارک مذاکرهناپذیری را هم خورد که قیمت آن را در آینده باید به اضعاف بپردازد.
در مذاکرات مفروض آتی موضع رژیم بسا ضعیفتر از موقعیت کنونی خواهد بود و اگر بخواهد مذاکرات را به نتیجه مثبت برساند، لاجرم باید بهای بیشتری بپردازد و به ذلت بیشتری تن بدهد، از این بابت است که ”هم چوب وهم پیازرا خورده است “
به نظر میرسد سخنرانی دیوید کامرون نخستوزیر انگلستان درمجمع عمومی سازمان ملل متحد، بازگوکننده مواضع و خواست کشورهای غربی طرف مذاکره با رژیم است، آنجا که در سخنرانیاش در مجمع عمومی مللمتحد با اشاره به دیدارش با آخوند حسن روحانی درحاشیه مجمع عمومی گفت: «ما اختلافاتی جدی داریم، حمایت رژیم ایران از گروههای تروریستی، برنامه هستهیی این رژیم و رفتارش با مردم ایران، تمام اینها باید تغییر کند“.
مقامات آمریکایی از جمله رئیسجمهور و وزیرخارجه این کشور نیز بارها بر مواردی که کامرون درسخنرانیاش درمجمع عمومی به آنها اشاره کرد تأکید کردهاند.
خواست قدرتهای غربی از رژیم این است که در برنامه اتمیش بیش از این به خواست جامعه جهانی گردن بگذارد و بیش از اینکه تا کنون با خفت وخواری از مواضعش کوتاه آمده، کوتاه بیاید.
طبعاً در مذاکرات آتی نیز کشورهای غربی روی این موضوع تأکید بیشتری خواهند کرد.
شکست مذاکرات نیویورک میتواند پیامدهای بسیار خطرناکی برای نظام ولایت دربرداشته باشد.
اولین آثار شکست سفر روحانی به نیویورک و شکست این دور از مذاکرات، این است که تخاصم درونی باندها بر سر سخنان نخستوزیر انگلیس بالا گرفته است و روزنامههای باند ولایت بهخاطر اظهارات کامرون، روحانی را زیر ضرب بردهاند که البته این آغاز ماجرا برای رژیم است.
چنانچه درآینده رژیم به خواستهای کشورهای غربیپاسخ مثبت ندهد، باید پیه تحریمهای بیشتر و انزوای منطقهیی و بینالمللی بیشتر را به تن بمالد. زیرا در شرایطی قرار دارد که عمق استراتژیکی مورد ادعایش در منطقه نیز به خطر افتاده است و این ائتلاف نیز، ائتلافی است که در نهایت برخلاف منافع رژیم در منطقه عمل میکند.
ضمنا شکست مذاکرات هستهیی و شکست سفر روحانی به نیویورک، ضربهای به اعتبار آخوند روحانی نزد کشورهای طرف مذاکره بارژیم بود. زیرا برخلاف سال قبل که مماشاتگران برای آن سفر اهمیت خاصی قابل بودند، سفر امسال روحانی به نیویورک پیشاپیش توجه چندانی را جلب نکرد و اکنون با شکست کامل مذاکرات نیویورک، تکلیف این سفر دیگر کاملاً روشن شده است و به نظر میرسد جامعه بینالمللی اکنون به این واقعیت تاحدودی نزدیک شده باشد که افعی کبوتر نمیزاید.
عباس عراقچی معاون وزیر خارجه رژیم ایران گفت: ”در مسائل کلیدی نتوانستیم به راهحلهایی برسیم که مورد پذیرش دو طرف باشد“
آخوند حسن روحانی اعلام کرد:” پیشرفت مذاکرات اتمی قابلتوجه نبوده است. روحانی که اظهاراتش در روزنامه واشینگتن پست (5مهر) منعکس شده، افزود: ”اگر قرار است ضربالاجل 24نوامبر (سوم آذر) برای توافق نهایی محقق شود گفتگوها با 6 قدرت اصلی، قابلتوجه نبوده است“.
قرار بود در ادامه مذاکرات در نیویورک، نشستی بین وزرای خارجه کشورهای 1+5 با ظریف برگزارشود، اما طرفهای مربوطه آن قدر از حصول هر گونه نتیجه ناامید بودند که این نشست را لغو کردند. لوران فابیوس وزیرخارجه فرانسه اعلام کرد دیدارهایی که قراربود در سطح وزیران خارجه برای گفتگو پیرامون مسائل هستهیی تشکیل شود لغو شده است.
فابیوس در حاشیه مجمع عمومی سازمان مللمتحد در نیویورک به خبرنگاران گفت: ”در حال حاضر که من با شما صحبت میکنم هیچ پیشرفت مهمی نبوده است“.
سرگیی ریابکوف معاون وزیر خارجه روسیه و طرف مذاکرهکننده روسی در مذاکرات هستهیی در نیویورک نیز در جمع خبرنگاران اعلام کرد که نمایندگان «1+5» و ایران هنوز در خصوص هیچیک از مسائل مهم مربوط به توافقنامه نهایی مذاکرات به توافق نرسیدهاند. ریابکوف یادآور شد که با توجه به این واقعیت در شرایط کنونی دلیلی برای برگزاری نشست در سطح وزرای امور خارجه طرفین وجود ندارد
اظهارات فابیوس و معاون وزیرخارجه روسیه دو گواه بینالمللی از شکست این مذاکرات است.
مذاکرات نیویورک بزرگترین شانس برای دستیابی به توافقی جامع بود و از این جهت برای طرفین مذاکره (رژیم و5+1) و بهخصوص برای رژیم آخوندی از اهمیت ویژهیی برخوردار بود. اما شکست این دور از مذاکرات ضربه سنگینی به نظام آخوندی و بهویژه دولت روحانی و باند- رفسنجانی روحانی بود. با شکست این دور از مذاکرات، رژیم آخوندی بهطور مضاعف ضرر کرد و به قول معروف هم چوب و هم پیاز راخورد.
درصورتیکه مذاکرات به نتیجه ملموس و مثبتی میرسید، این امید وجود داشت که اگر نه همه تحریمها، دستکم بخشی از آنها لغو شود. هدف اصلی رژیم از مذاکرات هم لغو تحریمهاست و مقامات رژیم به صراحت و به کرات به این موضوع اشاره کردهاند، زیرا لغو تحریمها را مفری برای برونرفت از بحران و خفگی اقتصادی میدانند. اما دولت آخوند روحانی نه تنها به این هدف نزدیک نشد، بلکه مارک مذاکرهناپذیری را هم خورد که قیمت آن را در آینده باید به اضعاف بپردازد.
در مذاکرات مفروض آتی موضع رژیم بسا ضعیفتر از موقعیت کنونی خواهد بود و اگر بخواهد مذاکرات را به نتیجه مثبت برساند، لاجرم باید بهای بیشتری بپردازد و به ذلت بیشتری تن بدهد، از این بابت است که ”هم چوب وهم پیازرا خورده است “
به نظر میرسد سخنرانی دیوید کامرون نخستوزیر انگلستان درمجمع عمومی سازمان ملل متحد، بازگوکننده مواضع و خواست کشورهای غربی طرف مذاکره با رژیم است، آنجا که در سخنرانیاش در مجمع عمومی مللمتحد با اشاره به دیدارش با آخوند حسن روحانی درحاشیه مجمع عمومی گفت: «ما اختلافاتی جدی داریم، حمایت رژیم ایران از گروههای تروریستی، برنامه هستهیی این رژیم و رفتارش با مردم ایران، تمام اینها باید تغییر کند“.
مقامات آمریکایی از جمله رئیسجمهور و وزیرخارجه این کشور نیز بارها بر مواردی که کامرون درسخنرانیاش درمجمع عمومی به آنها اشاره کرد تأکید کردهاند.
خواست قدرتهای غربی از رژیم این است که در برنامه اتمیش بیش از این به خواست جامعه جهانی گردن بگذارد و بیش از اینکه تا کنون با خفت وخواری از مواضعش کوتاه آمده، کوتاه بیاید.
طبعاً در مذاکرات آتی نیز کشورهای غربی روی این موضوع تأکید بیشتری خواهند کرد.
شکست مذاکرات نیویورک میتواند پیامدهای بسیار خطرناکی برای نظام ولایت دربرداشته باشد.
اولین آثار شکست سفر روحانی به نیویورک و شکست این دور از مذاکرات، این است که تخاصم درونی باندها بر سر سخنان نخستوزیر انگلیس بالا گرفته است و روزنامههای باند ولایت بهخاطر اظهارات کامرون، روحانی را زیر ضرب بردهاند که البته این آغاز ماجرا برای رژیم است.
چنانچه درآینده رژیم به خواستهای کشورهای غربیپاسخ مثبت ندهد، باید پیه تحریمهای بیشتر و انزوای منطقهیی و بینالمللی بیشتر را به تن بمالد. زیرا در شرایطی قرار دارد که عمق استراتژیکی مورد ادعایش در منطقه نیز به خطر افتاده است و این ائتلاف نیز، ائتلافی است که در نهایت برخلاف منافع رژیم در منطقه عمل میکند.
ضمنا شکست مذاکرات هستهیی و شکست سفر روحانی به نیویورک، ضربهای به اعتبار آخوند روحانی نزد کشورهای طرف مذاکره بارژیم بود. زیرا برخلاف سال قبل که مماشاتگران برای آن سفر اهمیت خاصی قابل بودند، سفر امسال روحانی به نیویورک پیشاپیش توجه چندانی را جلب نکرد و اکنون با شکست کامل مذاکرات نیویورک، تکلیف این سفر دیگر کاملاً روشن شده است و به نظر میرسد جامعه بینالمللی اکنون به این واقعیت تاحدودی نزدیک شده باشد که افعی کبوتر نمیزاید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر