گشت نیروی انتظامی
دو
سه روزی است که غلظت حضور نیروهای سرکوبگر، اعم از اونیفورمپوشهای پاسدار
و نیروی انتظامی و لباس شخصیها و موتوریها در بعضی نقاط تهران بهطور
محسوسی بالا رفته است. البته این وضعیت منحصر به تهران نیست و در بعضی از
کلان شهرهای کشور هم وضعیت کم و بیش مشابهی وجود دارد. سرکردگان نیروهای
سرکوبگر رژیم برای توجیه این وضعیت، میگویند این «تمرینی برای شرایط
غیرعادی است». یا رحمانی فضلی وزیر کشور دولت روحانی گفته: «حضور ناجا در
خیابانهای تهران برای مانور آمادگی است». یعنی میخواهند این وضعیت را عطف
به آینده کنند. بگذریم که نفس وحشت از روزهای آینده هم اعتراف مهمی است.
اما واقعیت این است که همین حالا و در حال حاضر آن «شرایط غیرعادی» موجود و
فرا رسیده است. شرایط جامعه ایران در حال حاضر واقعاً شرایط دیگ بخار در
حال انفجاراست. وجود کانونهای متعدد بحران در کشور از جمله، بیکاری و ارتش
چند میلیونی بیکاران که به قول مهرههای رژیم بهصورت سونامی درآمده، این
همه فقر، نابرابری، ظلم، تبعیض و غیره و غیره… خود مؤید این وضعیت انفجاری
است
رژیم تا بهحال با شیوههای شناخته شده خودش با این وضعیت مقابله میکرد، مثلاً با اعدامهای جمعی، با راهانداختن گشتهای ارشاد و سرکوب زنان، با بگیر و ببند جوانهای عاصی تحت عنوان اراذل و اوباش و… از این قبیل، اما به نظر میرسد جامعه در برابر این شیوهها تا حدود زیادی مقاومت پیدا کرده و این اعمال سرکوبگرانه دیگر راندمان لازم را برای رژیم ندارد. برای نمونه سرکوب زنان به بهانه بدحجابی در حال حاضر در بسیاری از موارد به عامل انگیزه برای درگیری مردم و جوانان با نیروی انتظامی تبدیل شده است. بنابراین در چنین شرایطی رژیم ناچار است با به خیابان آوردن نیروهای سرکوبگر و به رخ کشیدن آنها، مردم را مرعوب کند.
جالب است که رژیم با علائمی که دریافت میکند، انتظار یک انفجار بزرگ را دارد، ولی نمیداند از کجا و به چه شکل؟ و از غافلگیری هم بهشدت وحشت دارد، مثلاً ذوالفقاری معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور روحانی در توضیح این وضعیت میگوید: «همه سناریوهای مختلفی را که حدس میزدیم به استانداران اعلام کردیم تا برای این موضوعات و سناریوها با فرض اتفاق، برنامهریزی کنند» و بعد هم زمان انتهای این مانور را اعلام نمیکند و میگوید «این تمرینهای ضدتروریستی تا زمانی که لازم باشد ادامه خواهد داشت». این بیانگر نهایت وحشت رژیم است، انگار در یک تونل تاریک دارد حرکت میکند و نمیداند کی و چگونه ضربه را خواهد خورد. این خودش از علائم مهم پایان یک رژیم دیکتاتوراست.
رژیم تا بهحال با شیوههای شناخته شده خودش با این وضعیت مقابله میکرد، مثلاً با اعدامهای جمعی، با راهانداختن گشتهای ارشاد و سرکوب زنان، با بگیر و ببند جوانهای عاصی تحت عنوان اراذل و اوباش و… از این قبیل، اما به نظر میرسد جامعه در برابر این شیوهها تا حدود زیادی مقاومت پیدا کرده و این اعمال سرکوبگرانه دیگر راندمان لازم را برای رژیم ندارد. برای نمونه سرکوب زنان به بهانه بدحجابی در حال حاضر در بسیاری از موارد به عامل انگیزه برای درگیری مردم و جوانان با نیروی انتظامی تبدیل شده است. بنابراین در چنین شرایطی رژیم ناچار است با به خیابان آوردن نیروهای سرکوبگر و به رخ کشیدن آنها، مردم را مرعوب کند.
جالب است که رژیم با علائمی که دریافت میکند، انتظار یک انفجار بزرگ را دارد، ولی نمیداند از کجا و به چه شکل؟ و از غافلگیری هم بهشدت وحشت دارد، مثلاً ذوالفقاری معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور روحانی در توضیح این وضعیت میگوید: «همه سناریوهای مختلفی را که حدس میزدیم به استانداران اعلام کردیم تا برای این موضوعات و سناریوها با فرض اتفاق، برنامهریزی کنند» و بعد هم زمان انتهای این مانور را اعلام نمیکند و میگوید «این تمرینهای ضدتروریستی تا زمانی که لازم باشد ادامه خواهد داشت». این بیانگر نهایت وحشت رژیم است، انگار در یک تونل تاریک دارد حرکت میکند و نمیداند کی و چگونه ضربه را خواهد خورد. این خودش از علائم مهم پایان یک رژیم دیکتاتوراست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر