دوشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۹۴

#ایران#iran# «رزا پارکس» و سه «اول دسامبر»


رزا پارکس

رزا پارکس


 
 
اول دسامبر 1955- (9آذر 1334) - مونتگمری، ایالت آلاباما

… آثار خستگی بر چهره‌اش کاملاً نمایان بود. برای برگشت به خانه سوار اتوبوس شد. یادش آمد چند سال پیش، وقتی از در جلویی اتوبوس بلیط خود را داده و در حال رفتن به درب عقبی برای سوار شدن بود، راننده سفیدپوست نژادپرست در را به‌رویش بسته و اتوبوس را حرکت داده بود. بعد از این واقعه او همواره طی این چند سال از سوار شدن به این اتوبوس خودداری کرده بود. اما آن‌ روز در غروب سرد پاییزی دسامبر، وقت برایش تنگ بود و مجبور شد سوار همان اتوبوسی شود که چند سال از سوار شدن به آن خودداری کرده بود. او به آرامی وارد اتوبوس شد و بی‌آن‌که نگاهی به راننده بیندازد، روی صندلی مربوط به سفیدپوستان نشست.

پس از حرکت در دو ایستگاه بعد یک مرد سفیدپوست وارد اتوبوس شد و چون صندلی خالی موجود نبود، سرپا ایستاد. راننده بلافاصله متوجه شد و دستور داد که برای نشستن آن مرد، جایی را خالی کنند. اما رزا پارکس به‌رغم اصرارهای یک مرد سفید پوست و تذکرات پی‌درپی راننده حاضر به ترک صندلی خود نشد. با بالا گرفتن بحران، راننده، اتوبوس را متوقف و جریان را به پلیس گزارش کرد. با ورود پلیس، رزا پارکس بازداشت، انگشت نگاری و جریمه شد…

در آن سالها سیاهپوستان در بیشتر ایالات جنوبی آمریکا حق سوارشدن به اتوبوس از در جلو را نداشتند. آنها بایستی پس از پرداخت بلیط خود از در عقب اتوبوس وارد می‌شدند. اگر در هنگام مسیر یک سفید پوست وارد می‌شد و صندلی خالی نبود، یک سیاه موظف بود که صندلی‌اش را به وی بدهد.

ماجرای رزا پارکس سر و صدای زیادی به‌پا کرد و سیاهان را تشویق کرد که برای دستیابی به حقوق خود تلاش بیشتری کنند. مقاومت رزا در این کشاکش به مطبوعات کشید و مانند بمبی وجدانهای خفته را بیدار کرد.

مارتین لوتر کینگ از تمام سیاهان خواست که سوار شدن به اتوبوسها را تحریم کنند. سیاهپوستان آمریکا به مدت یک سال اتوبوسهای عمومی شهری را تحریم کردند…

اول دسامبر 1962- (9آذر 1341) - تهران
در ا ین روز اعلام شد که به خواست روحانیان، مصوبه مشارکت زنان در انجمنهای شهر و شهرستان لغو شد. از این به بعد زنان حق شرکت در انجمنهای شهر را نخواهند داشت. یکی از آخوندهایی که به‌شدت علیه حقوق زنان یقه درانی می‌کرد، خمینی دجال بود که «خانه نشین کردن زنان» از خواسته‌های اصلیش بود…

اول دسامبر 1979- (9آذر 1358) - تهران، مجلس ارتجاع آخوندی

اصل 115قانون اساسی رژیم ولایت‌فقیه:
«رئیس‌جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی انتخاب گردد».

به عبارت دیگر زنان حق نشستن بر روی صندلی و کرسی ریاست‌جمهوری را ندارند.

«زنان نمی‌توانند قاضی باشند».
به عبارت دیگر زنان حق نشستن بر روی صندلی و کرسی قضاوت را ندارند.

«صدا و سیمای رژیم طرح تفکیک جنسیتی در این سازمان را اجرا کرد. با اجرای این طرح تمام اتاق‌هایی که مدیریت آنها با مردان بوده از کارمند و منشی زن خالی شده است».

«پلیس اماکن ناجا: بر اساس قانون (کدام قانون؟) اشتغال زنان در کافی‌شاپ‌ها و سفره‌خانه‌ها ممنوع است». (روزنامه اعتماد 6مهر 93) …

با منع حضور زنان نوازنده ارکستر سمفونیک تهران، اجرای کنسرت لغو شد. علی رهبری مدیر هنری ارکستر سمفونی تهران به خبرگزاری حکومتی ایسنا گفت: «تنها 15دقیقه پیش از مراسم به ما گفتند، زنان نباید روی صحنه ساز بزنند. رایزنیها به نتیجه نرسید و همه اعضای ارکستر محل را ترک کردند «… (خبرگزاری ایسنا 7آذر 94)

اکنون بعد از 37سال حکومت ننگین و غرقه در فساد فاشیسم دینی حاکم بر ایران با یک اندیشه کهنه و ارتجاعی، آن هم در دهه دوم نیمه اول قرن بیست و یکم، سؤال این است که این مقدار سرکوب زنان میهن اسیر برای چیست؟

جواب از یک سو در ماهیت عمیقاً زن‌ستیز این رژیم قرون‌وسطایی است و از سوی دیگر وحشت آنان از پتانسیل و ظرفیت انقلابی زنان و دختران ایران است. استعدادی که بارها و بارها و در جریان حرکتهای اعتراضی به‌خصوص در جریان سلسله قیامهای 88، به ظهور رسیده و رژیم را سراپا تکان داده است.
اما مرتجعان حاکم از این دجالبازیها برای در بند کردن و به حاشیه راندن این نیروی عظیم انقلابی طرفی نمی‌بندند. آنها با این اهانتها، تنها به آتش خشم و کینه زنان و دختران ایران دامن می‌زنند…

آری، آخوندهای تیره‌ مغز حاکم، عاقبت توسط همین زنان، از صفحه روزگار جارو و محو خواهند شد.

ب. بهمنی 8-آذر-
94

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر