چهارشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۹۳

7:59:57 PM 1393/2/9
صف طولانی برای گرفتن یارانه
صف طولانی برای گرفتن يارانه

نگرانی از شرايط غيرقابل مهار

موضوع ثبت نام حدود 73 ميليون نفر برای دريافت يارانه نقدی در حاليکه به نوشته روزنامه های رژيم پيش بينی می شد که حداکثر40 ميليون ثبت نام کنند، تماميت رژيم ولايت فقيه را در شوک فرو برده است. چنان چه با بيانهای مختلف اين مسأله را بيان می کنند.

روزنامه مردم سالاری در 8ارديبهشت در سرمقاله خود تحت عنوان ”پيامی روشن تر از آفتاب“ می نويسد: ”انصراف فقط دوميليون و چهارصد هزار نفر يا اندکی کم و بيش از اين شمار، با همه بمبارانهای تبليغی و توجيه و درخواست با زبان صميمی، پيام قابل تأمل و در عين حال بدعاقبتی است که هيچ نيازی به رفتارشناسی و تحقيقات جامعه شناختی هم ندارد و حقيقتی روشن تر از آفتاب است. حقيقت پنهانی است که در قالب واقعيت آماری ابلاغ می شود“.

روزنامه رسالت 8ارديبهشت ـ حداد عادل: آمار مربوط به انصراف دريافت يارانه ها آماری است که بايد در ذهن ما سؤالهای جدی ايجاد کند. من شخصاً از اين نتيجه تعجب کردم و جای تفکر دارد

جمهوری اسلامی 8ارديبهشت ـ سرمقاله: ”در ماجرای تبليغات برای منصرف کردن مردم از دريافت يارانه، حتی پای مراجع عظام تقليد و علمای مورد قبول آحاد مردم نيز به صحنه کشانده شد... .. ، اما در اين مورد خاص موضعگيری آن بزرگواران نيز مؤثر واقع نشد و نتوانست بر تعداد انصراف دهندگان طبق انتظار دولت بيافزايد“.

رسالت 8ارديبهشت: در مقاله يی تحت عنوان ”صدايی که مردم می شنوند“ : ”در هر حال نمی توانيم از اهميت مقوله «اعتماد» چشم پوشی نماييم.

برای مجموعه نظام در وهله نخست و سپس برای قوا، دستگاهها و نهادهای مختلف، «اعتماد» سرمايه گرانبهايی است که مدام بايد مراقب آن بود... موضوع انصراف افراد برخوردار... فرصت مغتنمی بود برای سنجش اين اعتماد که متأسفانه بر خلاف پيش بينی دولت، نتايج آن خوشايند نبود“.

سؤال اين است که علت اين همه بهم ريختگی در سرتاپای نظام و هشدار دادنها چيست؟ بالاخره در 38ماه گذشته دولت پاسدار احمدی نژاد همين يارانه نقدی را با هر دوز و کلکی به همه پرداخت. آيا اين همه نگرانی به جهت خزانه خالی است يا نگرانی در جای ديگری است. آيا اين همه تأکيد روی بحث اعتماد، به مقوله اقتصادی صرف برمی گردد يا دست رد زدن مردم برای رژيم ولايت فقيه پيام ديگری هم دارد. ؟ توجه به بعضی مطالب روزنامه های رژيم و هشداريهايی که هر چند در لفافه داده اند می تواند روشنگر موضوع باشد.

روزنامه مردم سالاری 8ارديبهشت در سرمقاله خود می آورد: ”مردم به آينده مبهم بدبين و نسبت به تصميمات دولت، بی اعتمادند و اين بدان معناست که دست کم، در اين شرايط اقتصادی که لحظه به لحظه، طبقه متوسط به خط فقر نزديک می شود... دولتمردان بايد بدانند که زمان و مکان، تحمل «شعب ابوطالب» را ندارد... . اقبال سرد مردم نسبت به دولت، پيام بيدار باشی به روحانی است... اگر... . «اميد و نشاط» حاکم بر جامعه، ... . از بين برود، غير از فرار سرمايه های انسانی که متأسفانه سالانه به 150هزار نفر رسيده است، منافع ملی و مصالح کشور نيز، سخت به خطر خواهد افتاد و شرايط غيرقابل مهار و غيرقابل مديريت، پيش خواهد آمد که خواسته هيچ گروه و جناح و اهل تعقلی نيست“.

سرمقاله جمهوری اسلامی 8ارديبهشت: ”بايد برگرداندن سرمايه عظيم اجتماعی را مورد توجه قرار داد و اين کار جز از طريق جلب اعتماد مردم و از بين بردن“ احساس نگران کننده فقر ”در ميان آنان امکان پذير نخواهد بود“.

روزنامه اعتماد 9ارديبهشت: ”شايد بتوان اين اتفاق را به عنوان يکی از مهم ترين پديده های اجتماعی دهه اخير در کشور تلقی کرد... برخی نيز ثبت نام بيش از 95 درصدی را به نوعی يک رفراندوم تلقی کرده که نتيجه آن يک نوع رأی اعتماد به دولت و کارگزاران نظام است... گويی اين رأی يک شکافی عميق ميان دولت و ملت را نمايش می دهد“.

به اين عبارات و ترمهای استفاده شده در مطالب بالا توجه کنيد: ”بدبينی مردم به آينده مبهم“ ، ”زمان و مکان ظرفيت تحمل شعب ابی طالب را ندارد“ ، ”هشدار به دولت روحانی“ ، ”به خطر افتادن منافع ملی و مصالح کشور“ ، ”شرايط غيرقابل مهار و غيرقابل مديريت“ ، ”احساس نگران کننده فقر توسط مردم“ ، ”رای عدم اعتماد به دولت و کارگزاران نظام“ ، ”شکافی عميق ميان دولت و ملت“ و... .

بيان اين مواضع بی شک بيانگر اين است که بحران لاعلاج اقتصادی عميقاً بعد سياسی پيدا کرده و دست اندرکاران رژيم پيام اين بی اعتمادی به کل نظام را گرفته اند.

پيام اين است که تحمل مردم در آستانه سرريز کردن است و اوضاع به سمتی غيرقابل مهار و غيرقابل مديريت پيش می رود. اعتراض و قيام مردم به جان آمده از اين همه فشار، اصلی ترين نگرانی است که همه به زبانی و به شکلی هشدار داده اند. به نظر می رسد که رژيم و مقاماتش به خوبی بوی الرحمان رژيمشان را حس کرده اند.

اين همان وحشتی است که رژيم با تمام وجودش آن را حس می کند و سعی می کند به نحوی آن را خاموش کند ولی واقعيت جامعه بحران زده و آخوند زده ايران چنين است که جوشش بالقوه مردم ستمديده، روزی که نه چندان دور است سرباز خواهد کرد و رژيم و دست اندرکارانش را با همه نگرانيها به زباله دان تاريخ خواهد سپرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر