۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
ساز و کار اعتیاد به مواد مخدر
کاترین تسینکانت / برگردان: احمد فراکیش
مواد مخدر معمولا چیزهای از این دست را تداعی میکنند: بزهکاری،
محیط بد، انزوا، سقوط. ولی یک چیز بیش از همه با مواد مخدر مربوط است و
آنهم اعتیاد است. مواد مخدر خیلی کارها میکنند، ولی پیش از همه
اعتیادآورند. آیا این ادعا درست است؟
اکثر انسانها هر روزه به مواد مخدر متوسل میشوند تا سیستم شیمیایی مغزشان را تحت تأثیر قرار دهند: صبحها یک فنجان قهوه، گیرندههای آدِنوزین را بلوکه میکند. [ Adenosinمادهای است که با گشاد کردن رگها فشارخون را کاهش میدهد و نیز ضربان قلب را پایین نگهمیدارد]
کمی بعد یک قطعه شکلات، اندورفین را در بدن جاری میکند. [Endorphine مادهای که درد و گرسنگی را تنظیم میکند و احساس خوشی ایجاد مینماید. م] کمی ورزش در پایان کار تأثیر شکلات را افزایش میدهد و در خانه هنگام صرف شام یک گیلاس شراب، غلظت اسید آمین گاما را در خون زیاد کرده و باعث آرام کردن هیجانات روزانه میشود.
اعتیاد پدیدهای است که پژوهش در مورد آن سابقه زیادی ندارد. تا مدتی پیش حتی بهآن بهصورت مسئله هم نگریسته نمیشد. تا قرن نوزدهم پرخوری و اعتیاد به الکل به عنوان عیب و یا حتی گناه کبیره تلقی میشدند.
در قرن بیستم با توسعه مواد توانبخش، نگاه انسانها به اعتیاد تغییر کرد. اینبار روانشناسی نقش مهمی پیدا کرد و با وجود این در درک واقعی اعتیاد تأثیری نگذاشت، اینبار چنین استدلال میشد که افرادی که شخصیت ضعیف دارند معتاد میشوند و یک اراده نیرومند برای مصونیت از هرگونه اعتیادی کافیست.
عوامل مؤثر در اعتیاد
اینکه اساساً چه موادی را به عنوان اعتیادآور باید تلقی کرد، گاهی بستگی به طرز تفکر افراد دارد: مثلاً توتون که تا همین امروز واقعاً عامل یکی از وسیعترین و مضرترین اعتیادهاست، دهههای زیادی فقط به عنوان مادهای لذتبخش طبقهبندی شده و خاصیت اعتیادآور آن کاملاً نادیده گرفته میشد.
امروزه پژوهشگران اعتیاد، روزبهروز دلایل بیشتری به دست میآورند که معتاد شدن در اثر تغییرروانشناسی فرد در عرصه انعکاس شرطی وی، خود را جا میاندازد.
توماس هیله ماخر (Thomas Hillemacher) روانشناس متخصص پژوهشهای اعتیادی از مدرسه عالی پزشکی هانوفر آلمان، موضوع را چنین توضیح میدهد: “در این زمینه دو ساختار در مغز نقش مرکزی دارند، یکی آنکه در آن احساس و نیز برداشت خوشی انجام میشود، و دیگری آنکه اساس به اصطلاح حافظه اعتیادی را پایهگذاری میکند.”
ماده ارتباطی مرکزی در این سیستم دُپامین است که البته زیر نفوذ سیستمهای دیگر هم در مغز قرار میگیرد. [Dopamin مادهای است در مغز که در ایجاد تحرک و احساس خوشبختی نقش دارد. م] دپامین به عنوان هورمون خوشی شناخته میشود.
مورد دوم ویژگی خود ماده مخدر است؛ مکانیزم تأثیربخشی مخدر در مغز است که میزان نشئگی، علایم ترک اعتیاد و نیز زمان و چگونگی بالا رفتن مصرف آنرا تعیین میکند.
با وجود این باید دانست که میزان نشئگی یک مخدر در اعتیاد به آن تعیینکننده نیست؛ کمتر مادهای میتواند مثل توتون، که همهجا هم در دسترس است، اعتیادزا باشد، برعکس حشیش، که توجیه غیرقانونی ماندن آن از طرف سیاستمداران با تأکید بر اعتیادآوری آن انجام میگیرد، حتی با مصرف منظم، فقط منجر به اعتیاد یک از ۱۰ نفر میتواند بشود.
اما آنچه اکثراً حتی از محیط و ویژگیهای مواد مهمتر است، بازماندههای ژنتیکی افراد میباشد. توماس هیلهماخر میگوید: “پیش از هرچیز یک استعداد ژنتیکی وجود دارد. اینکه این استعداد ارثی برای تمام مواد اعتیادآور به یکسان عمل میکند، هنوز مشخص نیست، ولی در مورد اعتیاد به الکل حدود ۶۰-۷۰ درصد نقش برای استعداد ژنتیکی قائل میشویم. این میتواند همچنین توضیح دهد که چگونه فرزندان معتادین به الکل، با وجود تجربههای تلخی که در این مورد دارند، غالباً خود با الکل مسئله پیدا میکنند.”
علاوه براین در حال حاضر پژوهشگران روی این امر کار میکنند که تا چه حد اپیژنتیک [علمی است که روی عوامل مؤثر بر فعال شدن هر ژن کار میکند] روی اعتیاد تأثیر دارد: در آزمایش اعتیاد به کوکایین در حیوانات مشخص شد که تغییرات ژنها در اثر یک اعتیاد معین میتواند به نسل بعدی هم منتقل گردد و به این ترتیب رفتار فرزندان را هم تحت تأثیر قرار دهد. به همین ترتیب در باره اعتیاد به سیگار هم تحقیقات ادامه دارد.
اعتیاد گاهی هرگز قابل علاج نیست
اینکه کسی در چنگال اعتیاد اسیر شود و چگونگی آن، ربطی به شخصیت و اراده افراد ندارد، به همان نسبت هم برای بسیاری از مبتلایان مشکلتر است که خود را از دست آن رها سازند.
در همین سپتامبر گذشته بود که دانشمندان آمریکایی کشف کردند که معتادان به کوکایین هیچگاه نمیتوانند اعتیاد خود را به طور کامل ترک کنند، چرا که سیستم انعکاس شرطی آنان در اثر اعتیاد به طور پایداری تغییر میکند. اکثر سیگاریها که درصدد ترک هستند، حتی بدون تحقیقات دانشمندان، به این امر آگاهند: با وجود اینکه سالها سیگار را کنار گذاشتهاند، دود کردن تنها یک سیگار کافی است تا آنها را دوباره به دوران اعتیاد بازگرداند.
درست همین شرایط برای الکل وجود دارد، اگرچه چگونگی اعتیاد به الکل از قواعد دیگری پیروی میکند. این تعیین-کننده نیست که یک ماده مخدر شدیداً نشئهآور باشد ویا محیط اطراف برای اعتیاد مناسب باشد و یا حتی مواد مخدر به طور کلی ممنوع باشد.
توماس هیلهماخر در این باره با نظر به مردم آلمان میگوید: “الکل ظاهراً جزو موادی محسوب میشود که کمترین زمینه اعتیاد را فراهم میکند، زیرا که زمان زیادی طول میکشد تا اعتیاد به آن مشخص گردد. ولی این تناقضی با این امر ندارد که اعتیاد به الکل، در کنار سیگار، جدیترین اعتیاد بیماریزایی باشد که مردم آلمان با آن روبهرو هستند.”
منبع: Die Zeit
اکثر انسانها هر روزه به مواد مخدر متوسل میشوند تا سیستم شیمیایی مغزشان را تحت تأثیر قرار دهند: صبحها یک فنجان قهوه، گیرندههای آدِنوزین را بلوکه میکند. [ Adenosinمادهای است که با گشاد کردن رگها فشارخون را کاهش میدهد و نیز ضربان قلب را پایین نگهمیدارد]
کمی بعد یک قطعه شکلات، اندورفین را در بدن جاری میکند. [Endorphine مادهای که درد و گرسنگی را تنظیم میکند و احساس خوشی ایجاد مینماید. م] کمی ورزش در پایان کار تأثیر شکلات را افزایش میدهد و در خانه هنگام صرف شام یک گیلاس شراب، غلظت اسید آمین گاما را در خون زیاد کرده و باعث آرام کردن هیجانات روزانه میشود.
تا قرن نوزدهم پرخوری و اعتیاد به الکل به عنوان عیب و یا حتی گناه کبیره تلقی میشدند. توتون هم که تا همین امروز عامل یکی از مضرترین اعتیادهاست، سالها تنها به عنوان مادهای لذتبخش طبقهبندی میشد.با وجود اینکه تمام این کارها جای ثابت خود را در زندگی انسانها دارند، خیلی به ندرت باعث اعتیاد میشوند. اما کسی که دستش به سیگار برود که گیرندههای استیلکولین را تحریک میکند [Acetylcholin مادهای که رابطه بین عصب و عضله را تنظیم میکند. م] خیلی زود مسئلهدار میشود، چرا که بهسختی میتواند از سیگار بعدی صرفنظر کند.
اعتیاد پدیدهای است که پژوهش در مورد آن سابقه زیادی ندارد. تا مدتی پیش حتی بهآن بهصورت مسئله هم نگریسته نمیشد. تا قرن نوزدهم پرخوری و اعتیاد به الکل به عنوان عیب و یا حتی گناه کبیره تلقی میشدند.
در قرن بیستم با توسعه مواد توانبخش، نگاه انسانها به اعتیاد تغییر کرد. اینبار روانشناسی نقش مهمی پیدا کرد و با وجود این در درک واقعی اعتیاد تأثیری نگذاشت، اینبار چنین استدلال میشد که افرادی که شخصیت ضعیف دارند معتاد میشوند و یک اراده نیرومند برای مصونیت از هرگونه اعتیادی کافیست.
عوامل مؤثر در اعتیاد
اینکه اساساً چه موادی را به عنوان اعتیادآور باید تلقی کرد، گاهی بستگی به طرز تفکر افراد دارد: مثلاً توتون که تا همین امروز واقعاً عامل یکی از وسیعترین و مضرترین اعتیادهاست، دهههای زیادی فقط به عنوان مادهای لذتبخش طبقهبندی شده و خاصیت اعتیادآور آن کاملاً نادیده گرفته میشد.
امروزه پژوهشگران اعتیاد، روزبهروز دلایل بیشتری به دست میآورند که معتاد شدن در اثر تغییرروانشناسی فرد در عرصه انعکاس شرطی وی، خود را جا میاندازد.
توماس هیله ماخر (Thomas Hillemacher) روانشناس متخصص پژوهشهای اعتیادی از مدرسه عالی پزشکی هانوفر آلمان، موضوع را چنین توضیح میدهد: “در این زمینه دو ساختار در مغز نقش مرکزی دارند، یکی آنکه در آن احساس و نیز برداشت خوشی انجام میشود، و دیگری آنکه اساس به اصطلاح حافظه اعتیادی را پایهگذاری میکند.”
ماده ارتباطی مرکزی در این سیستم دُپامین است که البته زیر نفوذ سیستمهای دیگر هم در مغز قرار میگیرد. [Dopamin مادهای است در مغز که در ایجاد تحرک و احساس خوشبختی نقش دارد. م] دپامین به عنوان هورمون خوشی شناخته میشود.
در سال ۲۰۰۹ دانشمندان ترکیبات ژنتیکی کشف کردند که هم برای اعتیاد شدید به سیگار و هم برای استعداد فرد جهب ابتلا به سرطان ریه مسئول بودند.در عین حال که خود اعتیاد معمولاً سیستم یکسانی را تعقیب میکند، راههایی که به آن منجر میشوند بسیار متنوع است و اصولاً تحت تأثیر سه عامل قرار دارند: یکی از عوامل پرنفوذ، محیط زندگی است، یعنی تا چه حد پذیرش برای مصرف یک مخدر در محیط وجود دارد و چقدر دسترسی به آن آسان است. مثلاً در مورد توتون، تا امروز هنوز پذیرش و دسترسی نسبتاً زیاد است.
مورد دوم ویژگی خود ماده مخدر است؛ مکانیزم تأثیربخشی مخدر در مغز است که میزان نشئگی، علایم ترک اعتیاد و نیز زمان و چگونگی بالا رفتن مصرف آنرا تعیین میکند.
با وجود این باید دانست که میزان نشئگی یک مخدر در اعتیاد به آن تعیینکننده نیست؛ کمتر مادهای میتواند مثل توتون، که همهجا هم در دسترس است، اعتیادزا باشد، برعکس حشیش، که توجیه غیرقانونی ماندن آن از طرف سیاستمداران با تأکید بر اعتیادآوری آن انجام میگیرد، حتی با مصرف منظم، فقط منجر به اعتیاد یک از ۱۰ نفر میتواند بشود.
اما آنچه اکثراً حتی از محیط و ویژگیهای مواد مهمتر است، بازماندههای ژنتیکی افراد میباشد. توماس هیلهماخر میگوید: “پیش از هرچیز یک استعداد ژنتیکی وجود دارد. اینکه این استعداد ارثی برای تمام مواد اعتیادآور به یکسان عمل میکند، هنوز مشخص نیست، ولی در مورد اعتیاد به الکل حدود ۶۰-۷۰ درصد نقش برای استعداد ژنتیکی قائل میشویم. این میتواند همچنین توضیح دهد که چگونه فرزندان معتادین به الکل، با وجود تجربههای تلخی که در این مورد دارند، غالباً خود با الکل مسئله پیدا میکنند.”
این تعیین-کننده نیست که یک ماده مخدر شدیداً نشئهآور باشد ویا محیط اطراف برای اعتیاد مناسب باشد و یا حتی مواد مخدر به طور کلی ممنوع باشد.حتی در مورد اعتیاد به توتون هم نقش آن عوامل ارثی شناخته شدهاند، که به طرز مسئلهسازی میتوانند با خطرهای اعتیاد در هم تنیده شده باشند.به همین ترتیب بود که در سال ۲۰۰۹ دانشمندان ترکیبات ژنتیکی کشف کردند که هم برای اعتیاد شدید به سیگار و هم برای استعداد فرد جهب ابتلا به سرطان ریه مسئول بودند.
علاوه براین در حال حاضر پژوهشگران روی این امر کار میکنند که تا چه حد اپیژنتیک [علمی است که روی عوامل مؤثر بر فعال شدن هر ژن کار میکند] روی اعتیاد تأثیر دارد: در آزمایش اعتیاد به کوکایین در حیوانات مشخص شد که تغییرات ژنها در اثر یک اعتیاد معین میتواند به نسل بعدی هم منتقل گردد و به این ترتیب رفتار فرزندان را هم تحت تأثیر قرار دهد. به همین ترتیب در باره اعتیاد به سیگار هم تحقیقات ادامه دارد.
اعتیاد گاهی هرگز قابل علاج نیست
اینکه کسی در چنگال اعتیاد اسیر شود و چگونگی آن، ربطی به شخصیت و اراده افراد ندارد، به همان نسبت هم برای بسیاری از مبتلایان مشکلتر است که خود را از دست آن رها سازند.
در همین سپتامبر گذشته بود که دانشمندان آمریکایی کشف کردند که معتادان به کوکایین هیچگاه نمیتوانند اعتیاد خود را به طور کامل ترک کنند، چرا که سیستم انعکاس شرطی آنان در اثر اعتیاد به طور پایداری تغییر میکند. اکثر سیگاریها که درصدد ترک هستند، حتی بدون تحقیقات دانشمندان، به این امر آگاهند: با وجود اینکه سالها سیگار را کنار گذاشتهاند، دود کردن تنها یک سیگار کافی است تا آنها را دوباره به دوران اعتیاد بازگرداند.
درست همین شرایط برای الکل وجود دارد، اگرچه چگونگی اعتیاد به الکل از قواعد دیگری پیروی میکند. این تعیین-کننده نیست که یک ماده مخدر شدیداً نشئهآور باشد ویا محیط اطراف برای اعتیاد مناسب باشد و یا حتی مواد مخدر به طور کلی ممنوع باشد.
توماس هیلهماخر در این باره با نظر به مردم آلمان میگوید: “الکل ظاهراً جزو موادی محسوب میشود که کمترین زمینه اعتیاد را فراهم میکند، زیرا که زمان زیادی طول میکشد تا اعتیاد به آن مشخص گردد. ولی این تناقضی با این امر ندارد که اعتیاد به الکل، در کنار سیگار، جدیترین اعتیاد بیماریزایی باشد که مردم آلمان با آن روبهرو هستند.”
منبع: Die Zeit
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر