پنجشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۹۳

رنجنامه یکی از صدها کارگر بلوچی که درهای اشتغال برایشان بسته است

نوشته شده توسط  سه شنبه, 11 شهریور 

چند روز پیش نامه ای از طرف یکی از مشترکین کمپین فعالین بلوچ به دست این رسانه رسید که عمق تقلا برای یک لقمه نان را با بیان زندگی کارگری و سخت خود به تصویر کشیده است. و این داستان صدها فرد دیگری است که در این استان بخاطر فقر و مشکلات معیشتی ، تورم و بی کاری دست به گریبان مشکلات عدیده ای هستند.


و این مساله می طلبد که نگاه مسئولان به این منطقه عادلانه و در جهت رفع مشکلات معیشتی باشد، طبق آنچه استاندار سیستان و بلوچستان بیان کرده است آمار بیکاری در این استان بیش از استان های دیگر کشور و در سالهای گذشته همواره نسبت اشتغال زایی کم تر از میانگین استان های دیگر کشور بوده است.
متن رنج نامه را بخوانید:
سلام من یک شهروند زاهدانی هستم که نمیخواهم مشخصاتم را بگويم، من 23 ساله متاهل دارای دوفرزندهستم که درخانه ای اجاره ای زندگی میکنم چون خانواده ام از لحاظ اقتصادی نتوانستند کمکم کنند نتوانستم ادامه تحصیل بدهم ، سیکل راگرفتم و از آنجای که استان سیستان و بلوچستان هیچ کارخانه و صنعتی نداره من هم مثل چندین جوان دیگر بیکارم به همین دلیل دلیل نامه ای به مقام معظم رهبری نوشتم که من بیکارم متاهل ودارای فرزندم و در خانه ای اجاره ای زندگی میکنم سیزده قسط از اقساطی که به بانک بدهکارم عقب افتادم و خدمت سربازی نرفتم بدلیل همین مشکلات اقتصادی، ازشون درخواست کردم که در سپاه،  ارتش یا  نیروی انتظامی و یا حتی بسیج استخدام شوم تا هم خدمت سربازی کرده باشم وهم مشکل اشتغالم حل شود اما متاسفانه نامه ام بی پاسخ ماند مجددا تماس گرفتم گفتند: نمی توانیم کاری برایتان بکنیم.
 مثل همین نامه را برای ریس جمهور اقای روحانی فرستادم پس از چند روز نامه به شعبه حقوقی استانداری ارجاع داده شد و از آن جا به دفتر امنیتی انتظامی و از دفتر امنیتی، نهایتا نامه ای جهت اشتغال در بسیج را به من دادند که به سپاه سلمان ببرم، پس از این که نامه را به سپاه سلمان بردم تحویل دبیرخانه فرماندهی دادم گفتند: تا دو روز دیگر با شما تماس می گیریم اما یک هفته گذشت مراجعه کردم ، که تماس نگرفتین، گفتند: یک هفته بعد بیاید ، تا اینکه چندین هفته گذشت و هنوز هیچ پاسخی به بنده ندادن نامه را در تاریخ 6/12/92 به سپاه تحویل دادم و پس از چندین بار مراجعه ، چند نامه پیرو نامه قبل به سپاه فرستادم اما باز هم جواب ندادند.
 مجددا نامه ای به خانم رضایی مدیر سامد استان نوشتم تا جهت اشتغال در بیمارستان به عنوان کارگر نظافتی و یا در مدرسه به عنوان آبدارچی مشغول شوم، که گفتند: هیچ کاری نیست باز با دفتر ریاست جمهوری تماس گرفتم شخصی که گوشی را برداشت تمام این حرفها را بهش گفتم، و گفتم: شبهایی هست نان خشک نداریم بخوریم  فقط ابرازهمدردی کرد و گفت: متاسفم هیچ کاری نمیتونیم بکنیم، شما به استاندار نامه  بنویسید، که من هم نامه ای برای اقای هاشمی استاندار سیستان و بلوچستان نوشتم که جوابی دریافت نکردم، مجددا با دفتر ریاست جمهوری تماس گرفتم گفتند: به ما مربوط نمیشه.
 من درهفته شاید یک یا دو روز کارگری گیرم بیاد حال با وضعیتی که یک نان هزارتومان است چگونه زندگی کنیم؟! اینده بچه های من سیاه تر از خودمه واقعا کی جوابگو است؟! من ازدولت و مجلس میخواهم فکری برای حال من و خانواده ام و افرادی که مثل من هستند بکنند واز شما برای اینکه صدای مظلومیت ما را بگوش مردم میرسانید متشکرهستم.

 اجرکم عندالله






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر