سخنرانی در کنفرانس پیروزی عدالت و بهرسمیت شناختن مشروعیت مقاومت-پاریس به نام خدا به نام ایران به نام آزادی،
به
نام صدیقه و ندا که تا هر زمان که سرود انسان و نغمه آزادی جاریست نامشان
جاودان خواهد ماند و سلام بر جانها و خونهایی که در 11سال گذشته در دفاع از
ضرورت مقاومت برای آزادی نثار شد.
هموطنان!
بزرگترین
سرمایهگذاری رژیم ولایتفقیه در فرانسه بر باد رفت، پرونده 17ژوئن
فروپاشید و کارزار شیطانسازی درهمشکست. حقانیت این مقاومت اثبات شد و پاکی
و شفافیتش احترام همگان را برانگیخت. و جهان بر مشروعیت مقاومت برای
سرنگونی رژیم صحه گذاشت.
تحقیقات و پرونده 14ساله قضاییه فرانسه،
سند تاریخی جامعی است که واقعیتهای تکاندهندهیی درباره کشاکش میان مردم و
مقاومت ایران با دیکتاتوری مذهبی و مماشاتگران حامی آن را روشن میسازد:
واقعیت
اول در این پرونده، معامله با رژیم است. باز کردن یک پرونده خالی علیه
مقاومت در سال 2001 و سپس حمله 17ژوئن2003، علتی جز معامله نداشت. این زد و
بندی بود، برای حفظ منافع دولت وقت فرانسه پس از حمله آمریکا به عراق و در
آرایش جدید منطقه و همچنین باجی به ملاها برای گسترش تجارت با آنها.
حمله
17ژوئن، علیه دفاتر شورای ملی مقاومت، پنج روز پس از انعقاد قراردادهای
بزرگ تجاری با ملاهای ایران صورت گرفت. مطابق گواهی سردبیر سابق
ژورنالدودیمانش، که خود شاهد مذاکرات طرفین بوده، دو ماه قبل از 17ژوئن،
دوویلپن وزیر خارجه وقت، در دیدار با وزیر خارجه رژیم در تهران قول این
حمله را به وی داده بود.
سه روز بعد از حمله، در یک گزارش داخلی وزارت
اطلاعات، تصریح شده بود که سرویس اطلاعاتی فرانسه جزئیات این عملیات را با
وزارت اطلاعات تبادل میکرده و حتی اطلاع داشته که این سرویس قصد دارد
پرونده 16تن از دستگیر شدگان را برای محاکمه تحویل دهد. از هر طرف که نگاه
کنیم، جزء به جزء این پرونده به رژیم ولایتفقیه آغشته بوده است.
از اینروست که پیروزی عدالت و مقاومت و شکست کارزار شیطانسازی، موفقیتی برای تمام بشریت به ستوه آمده از استبداد و بنیادگرایی است.
واقعیت دوم، آلت دست قرار گرفتن قضاییه، دیپلوماسی و سرویسهای اطلاعاتی در این کشورها توسط رژیم ولایتفقیه است.
در
ماجرای حمله فاجعهبار آمریکا به عراق، چنان که مطبوعات آمریکا گزارش
کردهاند، از جمله این رژیم ایران بود که «با سیلی از اطلاعات نادرست» در
«یکی از بزرگترین عملیات جاسوسی تاریخ معاصر»، دنیا را در مورد سلاحهای
کشتار جمعی در عراق فریب داد تا جنگ در عراق را برانگیزد. در فرانسه نیز،
باز این رژیم ایران بود که با سیلی از اطلاعات نادرست، دولت وقت را دچار یک
اشتباه محاسبه فاحش کرد و آن را به حمله بیسابقه به دفاتر شورای ملی
مقاومت کشاند.
در همان زمان، میشل توبیانا، رئیس وقت لیگ حقوقبشر
فرانسه، در توصیف این وضعیت گفت: رژیم دیکتاتوری ایران «تلی از اوراق و
جزوات مختلف تبلیغاتی توسط سفارت ایران در فرانسه پخش میکند» و گفت:
«عدالت فرانسه توسط رژیم ایران مسموم شده است».
با اینهمه، جای
خوشوقتی است که به قول هانری لوکلرک «دادگستری فرانسه نشان داد که میتواند
از کرنش در برابر ملاحظات سیاسی پرهیز کند. زیرا که کشور قانون و دموکراسی
است» و حالا وقت آن است که سیاست و دیپلوماسی و نهادهای اطلاعاتی نیز، خود
را از آلودگی به ولایتفقیه نجات دهند. زمان آن است که قاطعیت نشان دهند و
شبکه مأموران رژیم و شرکتهای پوششی سپاه پاسداران را از فرانسه و تمام
اروپا برچینند.
سومین واقعیت، تولید تمام اتهامها در تهران تحت
حاکمیت ملاهاست. طی دو سال بعد از حمله 17ژوئن، کمیتهیی تحت نظر شورای
عالی امنیت رژیم، 1500 برگ از اکاذیب و مدارک مجعول را بهعنوان اسناد،
وارد این پرونده کرد.
در سالهای بعد، همین کمیته، هفت مأمور وزارت
اطلاعات را بهعنوان شهود، نزد قاضی پرونده فرستاد که اهم اتهامهای انباشته
در پرونده، گفتههای همین مأموران است.
برخی مأموران وزارت اطلاعات
برای وارد کردن افترائاتشان به پرونده، اغلب پنج بار یا حتی بیشتر مورد
مصاحبه قرار گرفتهاند و مصاحبهها آشکارا هدایت شده بود. علاوه بر درخواست
استرداد توسط خاتمی رئیسجمهور وقت رژیم، در سالهای بعد، طبق اسناد موجود،
سردژخیم دری نجف آبادی دادستان کل رژیم، با فرستادن درخواستهای پیاپی به
دادستان کل فرانسه، خواستار استرداد اعضای مقاومت شد. سعید مرتضوی دادستان
وقت تهران نیز، اطلاعات و اسناد قلابی درباره اتهام پولشویی به اعضای
مقاومت را برای دادستانی پاریس فرستاد.
آنها این پرونده را از
افترائاتی همچون سکت، انجمن بزهکاران، تروریسم، خشونتطلبی، کردکشی، قتل
شیعیان و شکنجه و کشتار و مرگهای مشکوک درونی پر کردند. بنابراین، حرف به
حرف این افترائات، با قلم خامنهای نوشته شده و اتهام سکت، کدی است که در
پشت آن، فاشیسم دینی، چهره پنهان کرده است. اتهام تروریسم و خشونت طلبی،
نام مستعار زد و بندهای همین رژیم با مماشاتگران غربی است و شکنجه و کشتار
درونی، همان دستنوشته آخوندها و وزارت اطلاعات آنهاست، که دارند فرافکنی
میکنند.
این اتهامات امروز در قضاییة فرانسه، رسوا و باطل شده است.
اما از یاد نبریم که دیکتاتوری مذهبی با استناد به همین تهمتهای واهی تا
بهحال 120هزار از بهترین فرزندان مردم ایران را بهشهادت رسانده و هنوز با
توسل به همین دروغها به دستگیری، اعدام و قتلعام ادامه میدهد. بر این
اساس اگر قرار است عدالت اجرا شود، باید تمام زیانهای مادی و معنوی که بر
اثر این پرونده به مقاومت و مردم ایران وارد آمده، جبران شود.
این
واقعیت دارد که آخوندها بسیاری را در این جهان فریب دادهاند و با دارایی
ملت محروم و فقرزده ما بسیاری را تطمیع کردهاند، این واقعیت دارد که خروار
خروار مدارک جعلی، نوشتههای دروغ و سایتها و نشریات و کتابهای انباشته از
مهملات را علیه این جنبش بهکار گرفتهاند. اما واقعیت بسا مهمتر این است
که مقاومت ما، بساط شیطانسازی و دروغپراکنی رژیم را در یکی از بزرگترین
عدالتخانههای دنیا افشا کرده و در هم پیچیده است و دیگر رنگی و اثری
ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر