سال
گذشته رژیم بهدنبال گسترش مقاومت مردم و جوانان در مقابل مأموران سرکوبگر
انتظامی و هلاکت یک آخوند عضو گشت سرکوبگر، به اسم «آخوند خلیلی» به فکر
تصویب طرح سرکوبگرانهای تحت عنوان حمایت از «آمران به معروف و ناهیان از
منکر» افتاد و آن را در 14بهمن ماه سال 93 به تصویب رساند تا به خیال خودش
با تهدید و قانونی کردن سرکوب دستکم فتیله تو سری خوردنهای مستمر مزدورانش
به دست جوانان را پایین بکشد. اما همه دیدند که بر خلاف تهدیدات آخوندها
سال 94 دور جدیدی از اعتراضات کلید خورد و جوانان دلیر نه تنها مرعوب فضای
دود و دم نشدند بلکه با گوشمالی دادن مزدوران نظام در هر فرصت و بهانهیی
طرح پوشالی نظام را روی سر خودش آوار کردند. در حالی که 4ماه گذشته و تق
این اهرم سرکوب درآمده است آخوندها دوباره یاد طرح پوسیدهشان افتادند و
فسیل نظام «آخوند جنتی» را بهعنوان رئیس ستاد بهاصطلاح «امر به معروف و
نهی از منکر» معرفی کردند! جنتی هم از راه نرسیده شروع به لفاظی کرد که
میخواهد هر چه سریعتر این قانون «حمایت از آمران به معروف و ناهیان از
منکر» را به مرحله اجرا در بیاورد! همه میدانند این اقدامات در حالی است
که روز 5اردیبهشت، رئیسجمهور آخوندها در وحشت از گر گرفتن یکباره خشم
جوانان، به سرکردگان نیروی سرکوب نظام رسماً ابلاغ کرده بود که شما مأمور
اجرای اسلام نمیباشید و مأمور اجرای «قانون» هستید! و «به چیزها و منکرهای
فرعی گیر ندهید!» بعد هم به صراحت روی وضعیت انفجاری جامعه و گوشمالی
جریانوار مزدوران انتظامی به دست جوانان اشاره کرد و هشدار داده بود که:
«سر چیزهای فرعی مردم را عصبانی نکنید و خودتان و نظام را در مخمصه
نیندازید».
سوالی که پیش میآید این است که چرا سردمداران نظام در چنین شرایطی دوباره دنبال کارهایی رفتند که رئیسجمهورشان خطرناک دانسته و در مورد آن هشدار داده بود؟ چرا حرفهای ضد و نقیض میزنند و کارهایی میکنند که در تعارض کامل با هم دیگر است؟ فهم درستی از مسایل ندارند، یا از چیزی ترسیدهاند؟
پاسخ در یک کلام گیر افتادن نظام در باتلاق بحرانها بهویژه بحران اجتماعی و اقتصادی است. در این شرایط هر باندی مطابق منافع خویش دست به اقداماتی میزند، ولی نتیجه همه این دست و پا زدنها، فقط و فقط فرو رفتن هر چه بیشتر است! هر چه اعدام و سایر اقدامات سرکوبگرانه را تشدید میکنند و هرچه بر طرحها و دعاوی دجالگرانه اضافه میکنند، از ابعاد و گستردگی اعتراضات نه تنها کم نمیشود، بلکه روز به روز گسترش مییابد. نگاهی به چند نمونه از جدیدترین خبرهای اعتراضی، روشنگر این حققیت است
گوشمالی مأموران سرکوبگر گشت انتظامی در اطراف مصلای تهران توسط دو جوان موتور سوار.
درگیری جوانان با مزدوران گشت ارشاد در میدان انقلاب تهران.
درگیری مردم و جوانان با نیروهای سرکوبگر رژیم در روستای محمدان ایرانشهر.
گوشمالی یک بسیجی توسط یکی از جوانان در آزاد راه تهران کرج.
گوشمالی دو بسیجی در خیابان عبدوس در حوالی ولیعصر توسط جوانان.
سوالی که پیش میآید این است که چرا سردمداران نظام در چنین شرایطی دوباره دنبال کارهایی رفتند که رئیسجمهورشان خطرناک دانسته و در مورد آن هشدار داده بود؟ چرا حرفهای ضد و نقیض میزنند و کارهایی میکنند که در تعارض کامل با هم دیگر است؟ فهم درستی از مسایل ندارند، یا از چیزی ترسیدهاند؟
پاسخ در یک کلام گیر افتادن نظام در باتلاق بحرانها بهویژه بحران اجتماعی و اقتصادی است. در این شرایط هر باندی مطابق منافع خویش دست به اقداماتی میزند، ولی نتیجه همه این دست و پا زدنها، فقط و فقط فرو رفتن هر چه بیشتر است! هر چه اعدام و سایر اقدامات سرکوبگرانه را تشدید میکنند و هرچه بر طرحها و دعاوی دجالگرانه اضافه میکنند، از ابعاد و گستردگی اعتراضات نه تنها کم نمیشود، بلکه روز به روز گسترش مییابد. نگاهی به چند نمونه از جدیدترین خبرهای اعتراضی، روشنگر این حققیت است
گوشمالی مأموران سرکوبگر گشت انتظامی در اطراف مصلای تهران توسط دو جوان موتور سوار.
درگیری جوانان با مزدوران گشت ارشاد در میدان انقلاب تهران.
درگیری مردم و جوانان با نیروهای سرکوبگر رژیم در روستای محمدان ایرانشهر.
گوشمالی یک بسیجی توسط یکی از جوانان در آزاد راه تهران کرج.
گوشمالی دو بسیجی در خیابان عبدوس در حوالی ولیعصر توسط جوانان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر