شهر
مهاباد در اعتراض به مرگ دلخراش فریناز خسروانی همچنان در خروش و فریاد
است، فریادی علیه ستم آخوندی، فریادی برای دفاع از ناموس و شرف مردم رنج
دیده، و فریادی برای احقاق حقوق از دست رفته مردمی که 36سال است زیر ستم
حاکمیت جهل و جنایت آخوندها هستند.
واکنش مردم مهاباد به قتل دلخراش یک زن هموطن کرد، خروشی است علیه تعرض و ستم بر زنان میهن از جمله در کردستان و پاسخی است به فرهنگ پلید و پست و ارتجاعی آخوندی و عوامل هرزه این رژیم فاسد!
پیام خیزش مردم مهاباد برای رژیم آخوندی و نیروهای سرکوب و بهویژه اطلاعات آخوندی، این است که ستم را برنمیتابند و به قول معلمان آزاده که در اعتراض سراسری شعار میدادند «میزنم فریاد، هر چه بادا باد» ؛ مردم مهاباد هم خیزش و قیام میکنند که خواستهای مردم ستم دیده و زخمخورده از ارتجاع آخوندی را بر این رژیم تحمیل کنند.
واکنش مردم مهاباد واکنشی سریع و برق آسا علیه جنایتی بود که توسط مأموران اطلاعات آخوندها بهوقوع پیوست. مردم و بهویژه جوانان با واکنش خشمگینانه خود به آخوندهای هرزه و مأموران اطلاعاتی پلید آنها اعلام کردند که رژیم باید تاوان جنایت هایش را در حق این مردم بپردازد. به همین دلیل است که با سرعتی شگفتانگیز هتل تارا که پایگاه اطلاعاتیهای هرزه و کثیف آخوندها است، توسط مردم و بهویژه جوانان به آتش کشیده شده شد. سپس قیام کنندگان خشم خود را متوجه کانون فساد و جنایت یعنی اطلاعات آخوندها کردند و به آن هجوم آوردند.
آری، مرگ مظلومانه فریناز خسروانی، آتش زیرخاکستر کینه جوانان و مردم مهاباد را شعلهور ساخت و مردم با سرعت یک چشم به هم زدن جنایت انجام شده توسط مأموران اطلاعاتی آخوندها را بر سرشان خراب کردند.
در پی این حادثه مقامات استان ناگزیر شدند به صحنه بیایند و تلاش کنند با توجیهات دجالانه و مضحک خود مردم را قانع کنند که دست از خیزش و قیام بردارند. اما طبعاً توجیهات مضحک مقامات رژیم نمیتواند آبی روی شعلههای خشم مردم بریزد و خشم مردم را مهارکند، بلکه مردم مصممتر از گذشته فریادشان را علیه ظلم و بیداد و ستم مضاعف آخوندها در این خطه از میهن رساتر و کوبندهتر میکنند.
همانطور که مقامات رژیم در استان اعتراف میکنند، صحنه اصلی خیزش مردم مهاباد در کنترل جوانان بود و معاون امنیتی استاندار رژیم در استان نیز به این امر اعتراف کرد.
شرکت گسترده جوانان در خیزش مهاباد نشانهیی از عزم و اراده تمام مردم ایران برای مقاومت در برابر سرکوب و ستم آخوندی است.
این عزم در جای جای میهن به شکل ایستادگیهای روزمره در برابر سرکوبگریهای رژیم و مزدورانش خود را نشان میدهد. این همان ارادهیی است که تجلی آن را یک بار در اصفهان به شکل خروش یک پارچه مردم و زنان دلیر در برابر جنایت فجیع اسید پاشی میبینم، یک بار دیگر در خرمشهر به شکل قیام جوانان بهدنبال خودکشی اعتراضی یونس عساکره شاهد آن هستیم. این ارادهیی است که تجلی آن یکبار در خروش معلمان بپاخاسته، رژیم آخوندی و ولیفقیه ارتجاع را به لرزه و واکنش وامیدارد و یکبار پژواک آن در فریاد کارگران زحمتکش، شعر و شعارهای دجالگرانه حکومت آخوندی را رسوا میکند.
اکنون همین اراده برای مقاومت است که زبانه کشیدن شعلههای آن در خیزش مردم مهاباد، رژیم را به وحشت انداخته است و ایادی رژیم را وادار کرده است با وقاحت تمام وابسته بودن عامل تعرض به فریناز را به دستگاه اطلاعات آخوندی منکر شوند. در این رابطه رادفر معاون سیاسی امنیتی استاندار آذربایجان غربی به صحنه آمد و بزرگ شدن این واقعه را کار رسانههای ضدانقلاب و معاند نظام خواند و از جمله گفت: «بهدنبال فضاسازی رسانههای معاند، متأسفانه عدهیی از جوانان مهابادی تحریک شده و دیروز جلوی هتل تارا تجمع و اقدام به آتش زدن هتل نمودند». این کارگزار رژیم از فراخوانهای مردمی برای تجمعات اعتراضی بعدی نیز به سوز و گداز پرداخت و گفت: «رسانههای معاند سعی دارند با فضاسازی و ارائه اخبار کذب، چهره مهاباد را مخدوش و زمینه آشوب را در این شهرستان فراهم کنند».
سرعت واکنش مردم و بهویژه جوانان به حادثه آنقدر بالا و گسترده بود که با تمامی آمادگی که نیروهای نظامی و امنیتی در منقطه دارند، این نیروها نتوانستند از انفجار خشم مردم مهاباد جلوگیری کنند.
همبستگی اقشار مردم علیه جنایات رژیم و سرعت اقدام آنان علیه نیروهای نظامی و امنیتی، مانع از این شد که نیروی سرکوب رژیم بتواند در جا اقدام عاجلی کرده و از تجمع خشمگینانه مردم جلوگیری کند.
ناتوانی نیروهای امنیتی نشانه ضعف رژیم در مواجهه با خیزشهای مردمی است به همین دلیل بود که رژیم ناگزیر شد تعداد زیادی از مزدوران سرکوبگر و عوامل اطلاعات را از شهرهای ارومیه، نقده و میاندوآب به مهاباد بیاورد.
با این وجود نیروهای رژیم نتوانستند حریف خشم مردم جوانان این شهر شوند و بنا به اعتراف ایادی و رسانههای رژیم تعداد زیادی ازعوامل سرکوب در مهاباد در درگیری با جوانان مجروح شدند.
خیزش مهاباد بیانگر وضعیت انقلابی است که کل جامعه در آن بهسر میبرد. از یک سو واکنش سریع مردم و اقدام قاطع آنان و بهویژه جوانان علیه رژیم و عوامل مزدور آن بهروشنی نشان میدهد که مردم دیگر نمیخواهند به حاکمان فاسد اجازه ادامه حکومتشان را بدهند و از سوی دیگر سراسیمگی، هراس و ضعف رژیم و نیروهای سرکوبش در برابر اراده قاطع مردمی به جان آمده و بهپاخاسته نشان میدهد حاکمان نیز دیگر توان ادامه حاکمیت جور و جنایت خود را از دست دادهاند.
واکنش مردم مهاباد به قتل دلخراش یک زن هموطن کرد، خروشی است علیه تعرض و ستم بر زنان میهن از جمله در کردستان و پاسخی است به فرهنگ پلید و پست و ارتجاعی آخوندی و عوامل هرزه این رژیم فاسد!
پیام خیزش مردم مهاباد برای رژیم آخوندی و نیروهای سرکوب و بهویژه اطلاعات آخوندی، این است که ستم را برنمیتابند و به قول معلمان آزاده که در اعتراض سراسری شعار میدادند «میزنم فریاد، هر چه بادا باد» ؛ مردم مهاباد هم خیزش و قیام میکنند که خواستهای مردم ستم دیده و زخمخورده از ارتجاع آخوندی را بر این رژیم تحمیل کنند.
واکنش مردم مهاباد واکنشی سریع و برق آسا علیه جنایتی بود که توسط مأموران اطلاعات آخوندها بهوقوع پیوست. مردم و بهویژه جوانان با واکنش خشمگینانه خود به آخوندهای هرزه و مأموران اطلاعاتی پلید آنها اعلام کردند که رژیم باید تاوان جنایت هایش را در حق این مردم بپردازد. به همین دلیل است که با سرعتی شگفتانگیز هتل تارا که پایگاه اطلاعاتیهای هرزه و کثیف آخوندها است، توسط مردم و بهویژه جوانان به آتش کشیده شده شد. سپس قیام کنندگان خشم خود را متوجه کانون فساد و جنایت یعنی اطلاعات آخوندها کردند و به آن هجوم آوردند.
آری، مرگ مظلومانه فریناز خسروانی، آتش زیرخاکستر کینه جوانان و مردم مهاباد را شعلهور ساخت و مردم با سرعت یک چشم به هم زدن جنایت انجام شده توسط مأموران اطلاعاتی آخوندها را بر سرشان خراب کردند.
در پی این حادثه مقامات استان ناگزیر شدند به صحنه بیایند و تلاش کنند با توجیهات دجالانه و مضحک خود مردم را قانع کنند که دست از خیزش و قیام بردارند. اما طبعاً توجیهات مضحک مقامات رژیم نمیتواند آبی روی شعلههای خشم مردم بریزد و خشم مردم را مهارکند، بلکه مردم مصممتر از گذشته فریادشان را علیه ظلم و بیداد و ستم مضاعف آخوندها در این خطه از میهن رساتر و کوبندهتر میکنند.
همانطور که مقامات رژیم در استان اعتراف میکنند، صحنه اصلی خیزش مردم مهاباد در کنترل جوانان بود و معاون امنیتی استاندار رژیم در استان نیز به این امر اعتراف کرد.
شرکت گسترده جوانان در خیزش مهاباد نشانهیی از عزم و اراده تمام مردم ایران برای مقاومت در برابر سرکوب و ستم آخوندی است.
این عزم در جای جای میهن به شکل ایستادگیهای روزمره در برابر سرکوبگریهای رژیم و مزدورانش خود را نشان میدهد. این همان ارادهیی است که تجلی آن را یک بار در اصفهان به شکل خروش یک پارچه مردم و زنان دلیر در برابر جنایت فجیع اسید پاشی میبینم، یک بار دیگر در خرمشهر به شکل قیام جوانان بهدنبال خودکشی اعتراضی یونس عساکره شاهد آن هستیم. این ارادهیی است که تجلی آن یکبار در خروش معلمان بپاخاسته، رژیم آخوندی و ولیفقیه ارتجاع را به لرزه و واکنش وامیدارد و یکبار پژواک آن در فریاد کارگران زحمتکش، شعر و شعارهای دجالگرانه حکومت آخوندی را رسوا میکند.
اکنون همین اراده برای مقاومت است که زبانه کشیدن شعلههای آن در خیزش مردم مهاباد، رژیم را به وحشت انداخته است و ایادی رژیم را وادار کرده است با وقاحت تمام وابسته بودن عامل تعرض به فریناز را به دستگاه اطلاعات آخوندی منکر شوند. در این رابطه رادفر معاون سیاسی امنیتی استاندار آذربایجان غربی به صحنه آمد و بزرگ شدن این واقعه را کار رسانههای ضدانقلاب و معاند نظام خواند و از جمله گفت: «بهدنبال فضاسازی رسانههای معاند، متأسفانه عدهیی از جوانان مهابادی تحریک شده و دیروز جلوی هتل تارا تجمع و اقدام به آتش زدن هتل نمودند». این کارگزار رژیم از فراخوانهای مردمی برای تجمعات اعتراضی بعدی نیز به سوز و گداز پرداخت و گفت: «رسانههای معاند سعی دارند با فضاسازی و ارائه اخبار کذب، چهره مهاباد را مخدوش و زمینه آشوب را در این شهرستان فراهم کنند».
سرعت واکنش مردم و بهویژه جوانان به حادثه آنقدر بالا و گسترده بود که با تمامی آمادگی که نیروهای نظامی و امنیتی در منقطه دارند، این نیروها نتوانستند از انفجار خشم مردم مهاباد جلوگیری کنند.
همبستگی اقشار مردم علیه جنایات رژیم و سرعت اقدام آنان علیه نیروهای نظامی و امنیتی، مانع از این شد که نیروی سرکوب رژیم بتواند در جا اقدام عاجلی کرده و از تجمع خشمگینانه مردم جلوگیری کند.
ناتوانی نیروهای امنیتی نشانه ضعف رژیم در مواجهه با خیزشهای مردمی است به همین دلیل بود که رژیم ناگزیر شد تعداد زیادی از مزدوران سرکوبگر و عوامل اطلاعات را از شهرهای ارومیه، نقده و میاندوآب به مهاباد بیاورد.
با این وجود نیروهای رژیم نتوانستند حریف خشم مردم جوانان این شهر شوند و بنا به اعتراف ایادی و رسانههای رژیم تعداد زیادی ازعوامل سرکوب در مهاباد در درگیری با جوانان مجروح شدند.
خیزش مهاباد بیانگر وضعیت انقلابی است که کل جامعه در آن بهسر میبرد. از یک سو واکنش سریع مردم و اقدام قاطع آنان و بهویژه جوانان علیه رژیم و عوامل مزدور آن بهروشنی نشان میدهد که مردم دیگر نمیخواهند به حاکمان فاسد اجازه ادامه حکومتشان را بدهند و از سوی دیگر سراسیمگی، هراس و ضعف رژیم و نیروهای سرکوبش در برابر اراده قاطع مردمی به جان آمده و بهپاخاسته نشان میدهد حاکمان نیز دیگر توان ادامه حاکمیت جور و جنایت خود را از دست دادهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر