گران کردن بنزین توسط دولت آخوند حسن روحانی
بازتابهایی در میان باند خامنهای داشته است، که البته واکنش این باند
صرفاً در جهت جنگ باندی است و نگرانیشان از سرانجام این طرح ضدمردمی است
که نهایتاً بر سر تمامیت رژیم آوار شود و نظام آخوندی نتواند از پس
واکنشهای اجتماعی آن برآید.
در میان باند خامنهای یک نظرگاه این است که دولت آخوند روحانی به عمد بنزین را گران کرده است تا این کار روی اقشار مختلف مردم فشار بیاورد و مردم را وادار کند که بر نظام فشار بیاورند تا زهر اتمی بخورد و در این رابطه کوتاه بیاید.
در این زمینه آخوند مهدی طائب سردسته چماقدار قرارگاه موسوم به عمار میگوید: ”به نظر من مذاکرات شکست خورده است و دولت و حامیانش بهدنبال مقصر میگردند و دلیل اینکه یکشبه بنزین را حذف یا نان را گران میکنند اعمال فشار بیشتر به مردم به بهانه تحریم و متقاعد کردن مردم به هرنوع توافقی است. از طرفی این وضعیت باعث میشود اگر مومنین به مذاکرات اعتراض کنند و توافق هم حاصل نشود، با ایجاد جوسازی در رسانهها معترضان را مقصر شکست مذاکرات معرفی کنند لذا باید بسیار محتاط و با بصیرت مسأله را پیگیری کرد و رفتارهایی مانند کفن پوشیدن فعلاً نابجاست“.
مسعود میرکاظمی یکی از نمایندگان دلواپس باند خامنهای در مجلس رژیم و وزیر سابق دولت احمدینژاد معتقد است: ”افزایش قیمت بنزین با هدف انحراف اذهان از مذاکرات هستهیی است“.
این نماینده مجلس رژیم در ادامه اضافه میکند: ”اکنون این بحث وجود دارد که با توجه به شرایط مذاکرات هستهیی و پرداختن به جزئیات آن و گفتههای رهبر معظم انقلاب، دولت با افزایش قیمت بنزین قصد دارد اذهان را از مذاکرات منحرف کند؛ در واقع نباید جزئیات مذاکرات از دید دستگاههای نظارتی به حاشیه رانده شود و افزایش قمیت بنزین در متن قرار گیرد“.
بنابراین باند خامنهای دلش برای فشارهایی که این تصمیم ضدمردمی به مردم وارد میکند، و تاثیرات مخرب آن بر خدمات عمومی و زندگی مردم نمیسوزد. بلکه این باند نگران این است که با فشارهایی که دولت ضدمردمی در این زمینه وارد میکند، مردم را وادار کند به نظام فشار بیاورند و برنامه ضدملی اتمی رژیم به خطر بیفتد.
نظرگاه دیگری در باند ولیفقیه وجود دارد که تصمیم دولت روحانی در زمینه گران کردن بنزین را ناشی از سیاستهای غلط اقتصادی دولت روحانی میدانند و این تصمیم را به چالش میکشند. حرف هم این است که این دولت نتوانسته است به اهداف اقتصادیش برسد و لذا برای جبران کسری بودجه ناگزیر اقدام به گران کردن بنزین کرده است که این کار نیز آثار تورمی در پی خواهد داشت.
دراین رابطه کیهان خامنهای 5خرداد 94 مینویسد: ”گروهی از منتقدان از عوارض تورمی این تصمیم و منتفی شدن عرضه 60 لیتر بنزین 700 تومانی سخن میگویند. واقعیت این است که بر پایه یک رویه و شاخص غلط اقتصادی در سالهای اخیر قیمت بنزین در کشور به یک نرخ معیار تعیینکننده در اقتصاد خرد و هزینههای خانوار تبدیل شده است“.
روزنامه جوان یکی دیگر از روزنامه باند خامنهای6خرداد 94 ضمن تأکید بر اینکه، سیاستهای این دولت را مشابه سیاستهای دولت احمدینژاد میداند که محتوم به شکست بوده است مینویسد: ”دولت تدبیر از نخستین روزهای آغاز به کارش مدام از سیاستهای دولت قبل ایراد گرفت، اما اکنون پس از دو سال تمام نسخههای دولت دهم را برای اقتصاد میپیچد، بهعنوان مثال دولت گذشته هم تثبیت، افزایش و هم کاهش نرخ سود بانکی را تجربه کرد، دولت تدبیر با ورودش تمام دولتهای گذشته را سیاه و تاریک اعلام کرد، اما همچنان در نرخ سود بانکی راه دولت گذشته را پیش رفت. همینطور در بخش مسکن، اعلام شد که دولت با حمایت از مسکن مهر، منابع کشور را هدر داد، اما اکنون سیاستی که محکوم کرده بودند را بار دیگر در دستور کار قرار دادند و برای خروج از رکود، تسهیلات بانکی مسکن را افزایش دادند و از حمایت از این صنعت سخن میگویند... “
نظرگاه واقعی این است که چون نظام ولایتفقیه نظامی ضدمردمی است و چون بنیان این نظام بر سرکوب، چپاول و غارت مردم سوار است، بنابراین خانه از پای بست ویران است. رژیم بهرغم اینکه نگران تبعات اجتماعی چنین تصمیماتی است، مجبور است با دست در جیب مردم کردن از جمله گران کردن نان و حالا بنزین، بحران و مشکلات اقتصادی خود از جمله کسری بودجهاش را که ربط مستقیم به تحریمها دارد، بهزعم خود تاحدی حل کند ولی از آنجا که بحران ریشهایتر و عمیقتر از این حرفهاست، این اقدامات ممکن است بهمثابه مسکنهای موقت عمل کند ولی حل ریشهیی مسأله همان راهحلی است که مردم و مقاومت مردم ایران به آن همت گماشتهاند. زدودن رجس حاکمیت آخوندی از خاک پاک ایران.
در میان باند خامنهای یک نظرگاه این است که دولت آخوند روحانی به عمد بنزین را گران کرده است تا این کار روی اقشار مختلف مردم فشار بیاورد و مردم را وادار کند که بر نظام فشار بیاورند تا زهر اتمی بخورد و در این رابطه کوتاه بیاید.
در این زمینه آخوند مهدی طائب سردسته چماقدار قرارگاه موسوم به عمار میگوید: ”به نظر من مذاکرات شکست خورده است و دولت و حامیانش بهدنبال مقصر میگردند و دلیل اینکه یکشبه بنزین را حذف یا نان را گران میکنند اعمال فشار بیشتر به مردم به بهانه تحریم و متقاعد کردن مردم به هرنوع توافقی است. از طرفی این وضعیت باعث میشود اگر مومنین به مذاکرات اعتراض کنند و توافق هم حاصل نشود، با ایجاد جوسازی در رسانهها معترضان را مقصر شکست مذاکرات معرفی کنند لذا باید بسیار محتاط و با بصیرت مسأله را پیگیری کرد و رفتارهایی مانند کفن پوشیدن فعلاً نابجاست“.
مسعود میرکاظمی یکی از نمایندگان دلواپس باند خامنهای در مجلس رژیم و وزیر سابق دولت احمدینژاد معتقد است: ”افزایش قیمت بنزین با هدف انحراف اذهان از مذاکرات هستهیی است“.
این نماینده مجلس رژیم در ادامه اضافه میکند: ”اکنون این بحث وجود دارد که با توجه به شرایط مذاکرات هستهیی و پرداختن به جزئیات آن و گفتههای رهبر معظم انقلاب، دولت با افزایش قیمت بنزین قصد دارد اذهان را از مذاکرات منحرف کند؛ در واقع نباید جزئیات مذاکرات از دید دستگاههای نظارتی به حاشیه رانده شود و افزایش قمیت بنزین در متن قرار گیرد“.
بنابراین باند خامنهای دلش برای فشارهایی که این تصمیم ضدمردمی به مردم وارد میکند، و تاثیرات مخرب آن بر خدمات عمومی و زندگی مردم نمیسوزد. بلکه این باند نگران این است که با فشارهایی که دولت ضدمردمی در این زمینه وارد میکند، مردم را وادار کند به نظام فشار بیاورند و برنامه ضدملی اتمی رژیم به خطر بیفتد.
نظرگاه دیگری در باند ولیفقیه وجود دارد که تصمیم دولت روحانی در زمینه گران کردن بنزین را ناشی از سیاستهای غلط اقتصادی دولت روحانی میدانند و این تصمیم را به چالش میکشند. حرف هم این است که این دولت نتوانسته است به اهداف اقتصادیش برسد و لذا برای جبران کسری بودجه ناگزیر اقدام به گران کردن بنزین کرده است که این کار نیز آثار تورمی در پی خواهد داشت.
دراین رابطه کیهان خامنهای 5خرداد 94 مینویسد: ”گروهی از منتقدان از عوارض تورمی این تصمیم و منتفی شدن عرضه 60 لیتر بنزین 700 تومانی سخن میگویند. واقعیت این است که بر پایه یک رویه و شاخص غلط اقتصادی در سالهای اخیر قیمت بنزین در کشور به یک نرخ معیار تعیینکننده در اقتصاد خرد و هزینههای خانوار تبدیل شده است“.
روزنامه جوان یکی دیگر از روزنامه باند خامنهای6خرداد 94 ضمن تأکید بر اینکه، سیاستهای این دولت را مشابه سیاستهای دولت احمدینژاد میداند که محتوم به شکست بوده است مینویسد: ”دولت تدبیر از نخستین روزهای آغاز به کارش مدام از سیاستهای دولت قبل ایراد گرفت، اما اکنون پس از دو سال تمام نسخههای دولت دهم را برای اقتصاد میپیچد، بهعنوان مثال دولت گذشته هم تثبیت، افزایش و هم کاهش نرخ سود بانکی را تجربه کرد، دولت تدبیر با ورودش تمام دولتهای گذشته را سیاه و تاریک اعلام کرد، اما همچنان در نرخ سود بانکی راه دولت گذشته را پیش رفت. همینطور در بخش مسکن، اعلام شد که دولت با حمایت از مسکن مهر، منابع کشور را هدر داد، اما اکنون سیاستی که محکوم کرده بودند را بار دیگر در دستور کار قرار دادند و برای خروج از رکود، تسهیلات بانکی مسکن را افزایش دادند و از حمایت از این صنعت سخن میگویند... “
نظرگاه واقعی این است که چون نظام ولایتفقیه نظامی ضدمردمی است و چون بنیان این نظام بر سرکوب، چپاول و غارت مردم سوار است، بنابراین خانه از پای بست ویران است. رژیم بهرغم اینکه نگران تبعات اجتماعی چنین تصمیماتی است، مجبور است با دست در جیب مردم کردن از جمله گران کردن نان و حالا بنزین، بحران و مشکلات اقتصادی خود از جمله کسری بودجهاش را که ربط مستقیم به تحریمها دارد، بهزعم خود تاحدی حل کند ولی از آنجا که بحران ریشهایتر و عمیقتر از این حرفهاست، این اقدامات ممکن است بهمثابه مسکنهای موقت عمل کند ولی حل ریشهیی مسأله همان راهحلی است که مردم و مقاومت مردم ایران به آن همت گماشتهاند. زدودن رجس حاکمیت آخوندی از خاک پاک ایران.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر