دوشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۹۴

تحولات منطقه و ترس و تناقض در مواضع رژیم

تاريخ: PM 1:33:37 1394/2/14

نیروهای حوثی وابسته به رژیم آخوندی

نیروهای حوثی وابسته به رژیم آخوندی


این روزها رژیم مواضع متفاوت و متناقضی در رابطه با یمن می‌گیرد، از یکطرف بر طبل جنگ و تضاد می‌کوبد و از طرف دیگر ژست صلح خواهی گرفته و می‌گوید ما در یمن دخالتی نداشته و نخواهیم داشت. سؤال این است که این تناقضها را چگونه می‌توان تعبیر کرد و آیا تعادل‌قوا به نفع رژیم تغییر کرده است؟
هر کس که خبرهای منطقه و به‌خصوص خبرهای یمن را دنبال کند، به‌وضوح می‌تواند ببیند که تعادل‌قوا روز به روز به زیان رژیم پیش می‌رود؛ چه در عرصه نظامی و در روی زمین که نیروهای وابسته به رژیم بیش از پیش از مواضعشان عقب رانده می‌شوند و مقاومت نیروهای مردمی در برابر حوثیها و نیروهای دیکتاتور مخلوع یمن، علی عبدالله صالح قوام و قدرت بیشتری پیدا می‌کند و چه در پهنه سیاسی که رژیم در منطقه روز به روز در انزوای بیشتری قرار می‌گیرد.

اما مواضع ضد و نقیضی که رژیم می‌گیرد، چند علت می‌تواند داشته باشد. یکی از آنها شکافی است که در درون رژیم وجود دارد. تقریبا مشابه تفاوت و تعارضی که باندهای حاکم بر سر موضوع هسته‌یی دارند. در این زمینه (بحران یمن) مشخصاً تضاد و کشمکش بین وزارت‌خارجه و سپاه پاسداران و نیروی قدس هست. وزارت‌خارجه به‌شدت معترض است و حرفش این است که این بلا را سپاه و نیروی قدس بر سر نظام آورد.

در صحنه علنی نیز این تعارض به‌خوبی دیده می‌شود از یکطرف ظریف، انتصاب وزیر خارجه عربستان را تبریک می‌گوید و از طرف دیگر، رئیس دفتر خامنه‌ای، آخوند گلپایگانی، اظهار امیدواری می‌کند که «آل سعود به‌زودی به آل سقوط تبدیل می‌شود» یا پاسدار جعفری سرکرده سپاه جهل و جنایت، چند روز پیش دعا می‌کند که تحولات منطقه منجر به سقوط آل سعود بشود. یا پاسدار فیروزآبادی برای عربستان خط‌ و نشان می‌کشد…

با توجه به این‌که هر دو باند رژیم در ماهیت امر با هم اختلافی ندارند. پس این دوگانه‌گی از کجا ناشی می‌شود و آیا این حرفها که می‌زنند یک لفاظی است یا نشان از این دارد که پایشان روی یک مسأله‌ای محکم است؟

واقعیت این است که این حرفها اساساً لفاظی و تبلیغاتی است و بیشترمصرف داخلی برای روحیه دادن به نیروهای وارفته رژیم می‌باشد، زیرا خبرهایی که حتی نیروهای خود رژیم خواه ناخواه در جریان آنها قرار می‌گیرند حاکی از تو سری خوردن پیاپی رژیم است، از جمله دستگیری و اسارت پاسدارهای رژیم در یمن، برگرداندن هواپیماها از آسمان یمن، اجازه ندادن به کشتیهای رژیم که به سواحل یمن نزدیک بشوند و… و…

البته مقداری از این تبلیغات و هارت و پورتها می‌تواند ناشی از تحلیلهای غلط و آرزوهای ابلهانه رژیم باشد، برای مثال، بعضی از باندهای رژیم از تغییرات در سطوح بالای دولت عربستان، پیام شکاف در هیأت حاکمه و بعضیها پیام شکاف بین عربستان و آمریکا می‌گیرند و بر روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند، در حالی که پایه اینها بر اوهام و ناشی از درماندگی و استیصال رژیم است. یعنی چون دستشان در روی زمین به جایی و به چیزی بند نیست، پناه می‌برند به این قبیل تحلیلها!

وقتی بحران منطقه‌یی و قضایای یمن با سایر بحرانهای گریبانگیر رژیم، کنار هم قرار می‌گیرد درماندگی و ضعف رژیم بسا مضاعف می‌شود.

واقعیت این است که قانون ظروف مرتبطه در فیزیک، در سیاست هم عمل می‌کند، یعنی بحرانها روی هم تأثیر می‌گذارند و بالا رفتن سطح بحران در یک زمینه، سطح بحران را در جاهای دیگه هم بالا می‌برد. کما این‌که یک عامل مهم که کشورهای منطقه را به این نتیجه قطعی رساند که رژیم آخوندی ضعیف و شکننده است، بحرانهای داخلی است که گریبان رژیم را گرفته است، از بحران اقتصادی، بحران اجتماعی، حرکتهای اعتراضی پی‌درپی اقشار مختلف، سرکوب وحشیانه، اعدامها و غیره… یا وقتی ضعف رژیم در یمن عیان می‌شود، تأثیر خودش را در عراق و بر نیروها و شبه‌نظامیان وابسته به رژیم در عراق می‌گذارد؛ برای مثال آمریکا هم اعلام می‌کند که کمکهای خودش به عشایر سنی یا دولت خودمختار کردستان را مستقیماً تحویل آنها می‌دهد؛ همین طور در سوریه، سر کلاف شکستهای زنجیره‌یی نیروهای بشار اسد باز شده و روزهایش به شماره افتاده است. یا در زمینه اتمی هم لحن مقامات آمریکایی طرف مذاکره، سخت‌تر و قاطع‌تر شده است.

خلاصه این‌که بر اساس اصل تأثیر متقابل بحرانها، هر چه زمان می‌گذرد، وضعیت برای رژیم روز به روز سخت‌تر می‌شود و تعادل‌قوا در همه زمینه‌ها بر علیه رژیم پیش می‌رود و بی‌تردید در روزهای آینده شاهد خبرهای بیشتری از ضعف و شکست رژیم خواهیم بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر