پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۴ - ۰۹ جولای۲۰۱۵
الان
سی و دو ساله است و اگر حکمش در دادگاه تجدید نظر تغییر نکند، باید تا چهل
و دو سالگیاش را در زندان بگذراند. مهندس عمران است و روی پروژههای
مختلف ساختمانی کار میکرده اما دغدغه اصلیاش حقوق کودکان بوده است. از
کودکان کار تا کودکان بی گناهی که در کوبانی و غزه کشته میشوند.
امید
علی شناس فعال حقوق کودکان شهریور ماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی در
منزل دستگیر شده. سیمین عیوض زاد؛ مادر امید آن روز را به خوبی به یاد
دارد: «خانه بودیم که ماموران آمدند و گفتند امید را برای چند سوال و جواب
مختصر میبرند. کامپیوتر و موبایلش را هم بردند. حالا به استناد انچه در
کامپیوترو موبایل بوده، او را به اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و توهین به
رهبری محکوم کردهاند.»
امید بیشتر از ده ماه است که در
بازداشت موقت به سر میبرد. مادرش به «ایران وایر» میگوید: «از همان اول
به ما گفتند که وثیقه صد میلیونی برایش تهیه کنید که تا زمان صدور حکم قطعی
به قید وثیقه آزاد باشد. ما هم خیلی سریع وثیقه تهیه کردیم اما هر بار ما
را دواندند و وثیقه را قبول نکردند. ما با حتی با قاضی پرونده هم صحبت
کردیم و گفتیم ما یک درخواست قانونی از شما داریم اما بدون ذکر هیچ دلیلی
از قبول کردن وثیقه خودداری میکنند. الان بازداشت امید غیر قانونی است و
امید نباید پس از بازجویی و قبل از اعلام حکم قطعی در زندان باشد.»
امید
علی شناس اسفندماه در دادگاهی به ریاست قاضی مقیسه محاکمه شد و اردیبهشت
ماه حکم دادگاه بدوی به او ابلاغ شده است: «دو بار امید را برای ابلاغ حکم
به دادگاه فراخواندند اما به خاطر اینکه میخواستند او را با لباس زندان و
دستبند به دادگاه ببرند، از رفتن خودداری کرده و اخر سر حکم در زندان به او
ابلاغ شد و در بیرون هم به وکیلش.» قاضی مقیسه او را به ده سال زندان
محکوم کرده است. او یکی از قضاتی است که به صدور احکام طویل المدت برای
فعالان مدنی وروزنامهنگاران مشهور است. با این حال امید و خانوادهاش از
شنیدن حکم شوکه شدهاند: «ما واقعا انتظار این حکم سنگین را نداشتیم.وکیل
امید تقاضای تجدید نظر داده و ما منتظر حکم دادگاه تجدید نظر و قطعی هستیم.
طبق قانون امید باید تا ابلاغ حکم قطعی به قید وثیقه ازاد باشد اما الان
بیشتر از ده ماه است که امید در بازداشت موقت به سر میبرد و وثیقه هم قبول
نمیکنند.»
امیر سالار داودی وکیل امید علی
شناس است: «ما با وکیلهای زیادی صحبت کردیم که وکالت امید را به عهده
بگیرند اما خیلی از آنها دوست نداشتند با قاضی مقیسه طرف شوند. ایشان هم به
وکلا توهین میکند و هم به متهمان. آقای داودی به خواست خود امید وکالت او
را به عهده گرفت. امید از زندان با او تماس گرفته بود و وضعیتش را توضیح
داده بود و ایشان وکالت را قبول کردند، اما مراحل اداری خیلی طول کشید تا
ایشان را پذیرفتند. با این حال اجازه ملاقات با موکل را قبل از دادگاه به
اقای داودی ندادند و ایشان تا روز دادگاه نتوانست امید را ملاقات کند. فقط
سه روز قبل از دادگاه اجازه دادند، پرونده را بخواند.»
الان
سه ماه است که خانواده امید نتوانستهاند او را ملاقات کنند: «به
خانوادهها ماهی یکبار اجازه ملاقات حضوری میدهند اما چون به متهمان
میگویند باید با لباس زندان به سالن ملاقات بیایند، امید در اعتراض به این
موضوع حاضر نیست به سالن ملاقات بیاید. ما هم سه بار است که میرویم اما
امید را ندیدهایم.»
طبق آئین نامه سازمان
زندانها، زندانیان امنیتی مجبور به استفاده از لباس زندان نیستند اما این
قانون در زندانها رعایت نمیشود و زندانیان سیاسی همواره به این موضوع
اعتراض دارند. خانواده امید هم هر سه باری که برای ملاقات حضوری به زندان
مراجعه کردهاند و امید را ندیدهاند: «ما به مسئولان گفتیم که این کارشان غیر قانونی است. حتی پیش
اقای خدادادی هم که دادیار زندان است و مسئول ملاقاتها رفتیم و گفتیم که
شما باید اجازه بدهید که امید با لباس شخصی به ملاقات بیاید چون این کارتان
غیر قانونی است اما در جواب ما گفتند: شما پسرتان را راضی کنید که با لباس
زندان بیاید. ما هم گفتیم ما حاضر نیستیم که چیزی را از امید درخواست کنیم
که خودش راضی به انجام آن نیست.» امید در اعتراض به این برخورد از حضور در
ملاقات کابینی هم خودداری کرده است. مادرش میگوید: «او به مسئولان زندان
گفته من ملاقات حضوری دارم و باید اجازه دهید خانوادهام را از نزدیک
ببینم.»
امید علیشناس الان در بند هشت
زندان اوین به سر میبرد. او هر بار که به خانه تلفن میزند از وضعیت بد
بند هشت زندان اوین میگوید: «بند هشت زندان اوین یکی از بدترین بندها
است.در این بند زندانیان سیاسی و امنیتی در کنار جرائم دیگر مثل کلاهبرداری
و ... نگهداری میشوند و رفتار زندانبانان به گونهای است که زندانیان
جرائم دیگر را علیه زندانیان سیاسی تحریک میکنند. بارها در بند درگیری
ایجاد شده و امید همه اینها را تعریف میکند. ضمن این که در این بند سی و
سه نفر در یک اتاق هستند که دوازده نفر تخت دارند و بقیه کف خواب هستند.
انهایی که روی زمین میخوابند هم فقط به اندازه عرض شانهشان جا دارند.
امید میگوید تمام روز ما در صف میگذرد، صف دستشویی، صف حمام و... من
نمیدانم چرا امید به عنوان یک زندانی سیاسی باید در این بند نگهداری شود.»
امید
و خانوادهاش منتظر حکم تجدید نظر هستند: «فعالیتهای امید کاملا علنی
بود. جزو گروههای سیاسی نبود و کاری خلاف قانون انجام نمیداد که چنین حکمی
برایش درنظر گرفتهاند. پسر من به کودکان کار کمک میکرده و فعال مدنی
بوده و این حکم سنگین را گرفته اما کسانی که هزاران میلیارد دلار اختلاس
کردهاند نه حکمهای اینچنینی گرفتند نه در این بندها نگهداری میشوند.
پسر من در اعتراض به کشتار کودکان کوبانی توسط داعش همراه دوستانش جلوی در
سازمان ملل تحصن کرد و حالا در دادنامه اش به عنوان یکی از اتهاماتش ذکر
شده که در تجمع غیر قانونی مقابل سازمان ملل شرکت کرده. حمایت از کودکان
کار، دیدن خانواده اعدامیها و زندانیان سیاسی و تلاش برای متوقف شدن حکم
اعدام از کارهایی بود که امید و دوستانش انجام میدادند.حتی چند باری من
هم همراهیاش کردم مثلا یکبار قرار بود به دیدن مادر ستار بهشتی بروند که
گفتم من هم می ایم و همراهشان رفتم. یکبار هم آتنا فرقدانی یک نمایشگاه
نقاشی ترتیب داده بود که من هم رفتم. هیچ کار مخفیانه و غیر قانونی ای وجود
نداشت. »
خانواده علیشناس بارها تهدید
شدهاند که از انجام مصاحبه و اطلاع رسانی درباره وضعیت امید خودداری کنند:
«به ما میگفتند مصاحبه نکنید به نفع پسرتان است. تهدیدمان هم کردند که
اگر مصاحبه کنید دیگرافراد خانواده را بازداشت میکنیم. ما هم سکوت کردیم و
از داخل کاری که از دستمان برمی امد انجام دادیم. مثلا به اقای روحانی که
پیش از انتخابات کلی وعده و وعیدهای حقوق بشری داده بودند، نامه نوشتیم،
برای مسئولان دیگر نامه نوشتیم.
اما چه شد؟ پسرم به ده سال زندان محکوم شد.
من هم تصمیم گرفتم دیگر سکوت نکنم و حالا میخواهم صدایم را به گوش فعالان
حقوق بشر خارج از ایران برسانم و بگویم نگذارید این برخوردهای غیر انسانی و
ظالمانه با بچههای ما صورت بگیرد.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر