با
اوجگیری تضادهای باندهای درونی رژیم بر سر چپاول اموال مردم، حمید بقایی
دومین مقام ارشد در دولت پاسدار احمدینژاد روز هجدهم خرداد به جرم فساد و
تخلفات مالی بازداشت شد.
در این رابطه رسانههای باند رفسنجانی- روحانی مواردی از دزدیهای او را فاش کردند.
وکیل بقایی نیز در دفاع از او نتوانست منکر بعضی از اعمال خلاف او بشود و در عینحال که خواست بهنحوی فساد این مقام دولت احمدینژاد را توجیه کند، در مورد یکی از تخلفات او گفت: ”طبق اسناد و مدارک موجود، اتهامی که به آقای بقایی منتسب شده مربوط است به اواخر دولت دهم که بحث پرداخت پاداش به برخی وزرا، مسئولان و مقامات دولتی مطرح بوده و نهایتاً تصمیم گرفته میشود به جای پرداخت پاداش مستقیم به این افراد، مبلغ 300 میلیون تومان توسط نهاد ریاستجمهوری به صندوق قرضالحسنهای که 16نفر از مقامات و مسئولان دولتی از آن صندوق وام گرفته بودند، پرداخت شود تا از محل این 300 میلیون تومان تمام یا بخشی از وامهای دریافتی این افراد از آن صندوق تا سقف 25 میلیون تومان تسویه شود“ (خبرگزاری تسنیم31خرداد94)
اما افتضاح دزدی بقایی بزرگتر از آن است که قابل توجیه باشد و هر چه از بازداشت او زمان بیشتری میگذرد، ابعاد تازهیی از چپاول او برملا میگردد.
به گزارش خبرگزاری حکومتی ایسنا20تیر 94 و بهنقل از سخنان رئیس هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری نهاد ریاستجمهوری رژیم، معاون احمدینژاد ”پرونده قطوری از تخلفات مالی دارد“.
خبرگزاری حکومتی ایسنا ازقول محمد اشرفی اصفهانی مینویسد پرونده دزدی بقایی ”فاجعهای بزرگتر از پرونده زنجانی (بابک زنجانی) “ است.
به نوشته این خبرگزاری حکومتی ممکن است دامنه تخلفات این مقام رژیم ”دامنگیر شخص احمدینژاد هم شود“.
یکی از موارد تخلفاتی که اشرفی اصفهانی بهنقل از یکی از مسئولان امنیتی رژیم به آن اشاره میکند این است ”که بقایی در 10 کشور سرمایهگذاری مالی کرده است و آنقدر خورده و برده که ما باید چند سال بگردیم تا اموالی که غارت کرده و از کشور منتقل کرده را فقط شناسایی کنیم. نه اینکه برگردانیم!».
با وجود اظهارات اشرفی اصفهانی در مورد پرونده قطور معاون احمدینژاد، اما به نظر میرسد ماجرای دزدی در دولت ”پاکدست“ ! که مورد تأیید ولیفقیه نظام بود، به دزدی محمدرضا رحیمی و حمید بقایی ختم نمیشود، در این رابطه روزنامه حکومتی شرق 6تیر 94 مینویسد: ”این دو مورد اخیر را بگذارید کنار فسادهای دیگری که در دوران صدارت اصولگرایان رخ داده است تا به خوبی مشخص شود وقتی از صبر و تحمل بینظیر مردم در قبال عملکرد اصولگرایان میگوییم یعنی چه؟ دوستان اشتباه نکنیم و مراقب آدرسهای غلط باشیم! تمام ماجرا را نباید محدود به رحیمی، بقایی و... نمود. داستان فراتر از این حرفهاست“. این روزنامه با اشاره به فعالیت مأموران سازمان بازرسی کل کشور رژیم در زمینه کشف فساد مقامات حکومتی، مینویسد بازرسان این نهاد در یکی از این بازرسیها متوجه اختلاس 15میلیاردی در بنیاد شهید رژیم شدهاند. سپس تأکید میکند که میزان اختلاس فقط منحصر به اختلاس 15میلیاردی نیست، بلکه میزان فساد مالی در این بنیاد بسا بیشتر است چنانکه در زمینه فساد بنیاد شهید «۵۰۰ صفحه گزارش و بیش از ۳۰ هزار سند آماده است» که رد پای مسعود زریبافان سومین معاون احمدینژاد در این اختلاسها وجود دارد.
البته در جایی که ولیفقیه نظام از بورسیههای غیرقانونی به نورچشمیهای نظام در دوران احمدینژاد بهطور آشکار دفاع میکند، موارد این چنینی در نظام آخوندی طبیعی است. بعبارت دیگر چگونه ممکن است که بدون چتر حمایتی خامنهای، این چنین در ”خدمت “به مردم! اموال آنها را غارت کرد. ؟
به بیان دیگر فتنه و فساد اصلی زیر سر ”مقام ولایت“ است، روزنامه القدس العربی 16تیر94 طی مطلب مفصلی در مورد فرزندان علی خامنهای مینویسد: ”ثروت پسران و دختران خامنهای میلیاردها دلار برآورد میشود که بیشتر آن در بانکهای انگلستان و سوریه و ونزوئلا است“.
بر اساس گزارش این روزنامه ”تنها ثروت مجبتی دومین پسر خامنهای ”به 3میلیارد دلار بالغ میشود، که بیشتر آن را در بانکهای امارات و سوریه و ونزوئلا و برخی کشورهای آفریقایی سپرده است، در عینحال میزان سرمایه طلا و الماس او به 300 میلیون دلار میرسد. یک میلیارد دلار از کل این ثروت از مالیات خاص بر فروش نفت بهدست آمده، بهنحویکه یک دلار در ازای هر بشکه نفت صادر شده به چین و هند و بین 5 الی 15 دلار بر فروش نفت ایران بهطور عام به نفع او اعمال میشود“.
واقعیت این است که ستون خیمه نظام فاسد و پوسیده است که هر روز از گوشه و کنار این کشور به اعتراف مقامات رژیم، اختلاس و دزدی و چپاول که یکی از دیگری بزرگتر است بیرون میزند. بنابراین راهحل هم تعویض این ستون و برپا کردن مجدد خیمه با ستونی سالم است. مسالهای که مردم و مقاومت ایران در پی تحقق آن هستند.
در این رابطه رسانههای باند رفسنجانی- روحانی مواردی از دزدیهای او را فاش کردند.
وکیل بقایی نیز در دفاع از او نتوانست منکر بعضی از اعمال خلاف او بشود و در عینحال که خواست بهنحوی فساد این مقام دولت احمدینژاد را توجیه کند، در مورد یکی از تخلفات او گفت: ”طبق اسناد و مدارک موجود، اتهامی که به آقای بقایی منتسب شده مربوط است به اواخر دولت دهم که بحث پرداخت پاداش به برخی وزرا، مسئولان و مقامات دولتی مطرح بوده و نهایتاً تصمیم گرفته میشود به جای پرداخت پاداش مستقیم به این افراد، مبلغ 300 میلیون تومان توسط نهاد ریاستجمهوری به صندوق قرضالحسنهای که 16نفر از مقامات و مسئولان دولتی از آن صندوق وام گرفته بودند، پرداخت شود تا از محل این 300 میلیون تومان تمام یا بخشی از وامهای دریافتی این افراد از آن صندوق تا سقف 25 میلیون تومان تسویه شود“ (خبرگزاری تسنیم31خرداد94)
اما افتضاح دزدی بقایی بزرگتر از آن است که قابل توجیه باشد و هر چه از بازداشت او زمان بیشتری میگذرد، ابعاد تازهیی از چپاول او برملا میگردد.
به گزارش خبرگزاری حکومتی ایسنا20تیر 94 و بهنقل از سخنان رئیس هیأت بدوی رسیدگی به تخلفات اداری نهاد ریاستجمهوری رژیم، معاون احمدینژاد ”پرونده قطوری از تخلفات مالی دارد“.
خبرگزاری حکومتی ایسنا ازقول محمد اشرفی اصفهانی مینویسد پرونده دزدی بقایی ”فاجعهای بزرگتر از پرونده زنجانی (بابک زنجانی) “ است.
به نوشته این خبرگزاری حکومتی ممکن است دامنه تخلفات این مقام رژیم ”دامنگیر شخص احمدینژاد هم شود“.
یکی از موارد تخلفاتی که اشرفی اصفهانی بهنقل از یکی از مسئولان امنیتی رژیم به آن اشاره میکند این است ”که بقایی در 10 کشور سرمایهگذاری مالی کرده است و آنقدر خورده و برده که ما باید چند سال بگردیم تا اموالی که غارت کرده و از کشور منتقل کرده را فقط شناسایی کنیم. نه اینکه برگردانیم!».
با وجود اظهارات اشرفی اصفهانی در مورد پرونده قطور معاون احمدینژاد، اما به نظر میرسد ماجرای دزدی در دولت ”پاکدست“ ! که مورد تأیید ولیفقیه نظام بود، به دزدی محمدرضا رحیمی و حمید بقایی ختم نمیشود، در این رابطه روزنامه حکومتی شرق 6تیر 94 مینویسد: ”این دو مورد اخیر را بگذارید کنار فسادهای دیگری که در دوران صدارت اصولگرایان رخ داده است تا به خوبی مشخص شود وقتی از صبر و تحمل بینظیر مردم در قبال عملکرد اصولگرایان میگوییم یعنی چه؟ دوستان اشتباه نکنیم و مراقب آدرسهای غلط باشیم! تمام ماجرا را نباید محدود به رحیمی، بقایی و... نمود. داستان فراتر از این حرفهاست“. این روزنامه با اشاره به فعالیت مأموران سازمان بازرسی کل کشور رژیم در زمینه کشف فساد مقامات حکومتی، مینویسد بازرسان این نهاد در یکی از این بازرسیها متوجه اختلاس 15میلیاردی در بنیاد شهید رژیم شدهاند. سپس تأکید میکند که میزان اختلاس فقط منحصر به اختلاس 15میلیاردی نیست، بلکه میزان فساد مالی در این بنیاد بسا بیشتر است چنانکه در زمینه فساد بنیاد شهید «۵۰۰ صفحه گزارش و بیش از ۳۰ هزار سند آماده است» که رد پای مسعود زریبافان سومین معاون احمدینژاد در این اختلاسها وجود دارد.
البته در جایی که ولیفقیه نظام از بورسیههای غیرقانونی به نورچشمیهای نظام در دوران احمدینژاد بهطور آشکار دفاع میکند، موارد این چنینی در نظام آخوندی طبیعی است. بعبارت دیگر چگونه ممکن است که بدون چتر حمایتی خامنهای، این چنین در ”خدمت “به مردم! اموال آنها را غارت کرد. ؟
به بیان دیگر فتنه و فساد اصلی زیر سر ”مقام ولایت“ است، روزنامه القدس العربی 16تیر94 طی مطلب مفصلی در مورد فرزندان علی خامنهای مینویسد: ”ثروت پسران و دختران خامنهای میلیاردها دلار برآورد میشود که بیشتر آن در بانکهای انگلستان و سوریه و ونزوئلا است“.
بر اساس گزارش این روزنامه ”تنها ثروت مجبتی دومین پسر خامنهای ”به 3میلیارد دلار بالغ میشود، که بیشتر آن را در بانکهای امارات و سوریه و ونزوئلا و برخی کشورهای آفریقایی سپرده است، در عینحال میزان سرمایه طلا و الماس او به 300 میلیون دلار میرسد. یک میلیارد دلار از کل این ثروت از مالیات خاص بر فروش نفت بهدست آمده، بهنحویکه یک دلار در ازای هر بشکه نفت صادر شده به چین و هند و بین 5 الی 15 دلار بر فروش نفت ایران بهطور عام به نفع او اعمال میشود“.
واقعیت این است که ستون خیمه نظام فاسد و پوسیده است که هر روز از گوشه و کنار این کشور به اعتراف مقامات رژیم، اختلاس و دزدی و چپاول که یکی از دیگری بزرگتر است بیرون میزند. بنابراین راهحل هم تعویض این ستون و برپا کردن مجدد خیمه با ستونی سالم است. مسالهای که مردم و مقاومت ایران در پی تحقق آن هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر