شنبه، تیر ۲۰، ۱۳۹۴

#ایران#

عکس ‏‎Freedom Messenger - Ghasedane Azadi‎‏
مریم کریم بیگی،خواهر شهید مصطفی کریم بیگی از شهدای عاشورای ۸۸، با انتشار عکسی‌ از مادر مقاوم و مبارزش می‌نویسد:

مرسي از همه ، به خاطر وجود شماهاست كه مامان حالش هر روز بهتر ميشه
دكتر ملكي و همسرشون ، اقای قدياني و بانو ، اقای نوريزاد ، خانم زينالي ، مادر و پدر بهنود رمضاني ، مادر ندا اقا سلطان ، خواهر شهرام فرج زاده ، مادران پارك لاله ، بچه هاي علم و صنعت ، فريده شاهگلي عزيز ، اقا داوود و همسرشون و اقاي اشجاري عزيز و همه ي دوستاني كه تشريف ميارن و من الان اسمشون رو ننوشتم ، همه ي شما ها دليلِ بهتر شدنه مادر هستيد

------------------------------------------------------------
بيمارستان درد خانه است ، رو به هر چهره كه ميبري خسته است و لبخندت را كمرنگ جواب ميدهد ، روز هاي اول چشمانم اشكي تر بود اما لبخندم محكم و قوي ، هر چه ميگذرد چشمانم با انكه اشكش كمتر ميشود اما تنها خطي از لبخند ، بر صورتم جا مانده است ، از پنجره ي بيمارستان كه به بيرون نگاه ميكني دنيايي متفاوت ميبيني ، ماشين هايي كه از اتوبان ميگذرند و تمام نميشوند و عقربه هايي كه ميدوند تا زندگي را تمام كنند ، اين داخل اما ساعت هم جان ندارد ،انقدر اهسته ميرود كه يك روزت به سان يكسال ميگذرد ، تلخ و كش دار... بي انكه حتي عيدي در كار باشد ، بلند گوي بيمارستان كه كد خاصي را صدا ميزند ، ميدانيم مريضي تمام كرده و اگر نزديك تر باشيم صداي جيغ و فرياد و اشك ميشنويم كه سكوت بيمارستان را پاره ميكند ، اينجا دنياي عجيبيست لابه لاي همه ي شيون ها و ناله هاي بيماران در طبقه اي ديگر ، پدري با دسته گل بي تابانه پشت در اتاق عمل قدم ميزند تا اولين نگاه فرزندش را ببيند.، اميد و ياس ، مرگ و زندگي ، ايمان و كفر ، اينجا كنار همند و در ثانيه اي جايشان را عوض ميكنند
اينجا صداي قدم ها و كوبيده شدنه درب ها و گاه ناله ي مريض در يك نخ كشيده شده اند و تمام شبانه روز به سينه ي بيمارستان آويزانند و اين تنها توصيف بيمارستان است كه حق مطلب را ادا ميكند " درد خانه "


11.7.2015
Freedom Messenger - Ghasedane Azadi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر