ع.طارق
ما میخواهیم به جای دستهای تاریکخانهی اشباح، ارادهی روشن خلق، تصمیمگیرندهی غایی باشد. دولت تنها با همین اراده مستقر و با همین اراده کنار میرود
مذهبها محترمند؛ آنچنان که اندیشهها و فلسفهها و منطقها اما دولت برخاسته از دموکراسی، سریری برای حکومت مذهب و خدایگانان برآمده از مذهب نیست. جدایی دین از دولت، این شعار و منش ماست.
ما میخواهیم دشنهها را برای همیشه به وحوشت قرنهای کودکی آدم و فراموشی دیروز بسپاریم. تفنگها خوبند اما فقط برای نواختنی پرقدرت برای آزادی و در سالگرد پیروزی آن. باروت با شرط وفاداری کامل به آزادی میتواند باشد.
میخواهیم ایران به تعداد تنوعات زبانی، نژادی و مذهبیاش، متنوع باشد. تنوعی به وسعت جغرافیای زیبایش که سرشار از کوه و دشت و کویر و جنگل و جلگه و شالیزار است. زیبایی در تنوع است. برای فهم تنوع باید قلبی از دریا داشت و ذهنی تمامت بین؛ یعنی عاشق بود.
نه، اعدام، هرگز!
دار، تنها خاطرهیی خواهد بود در تلخنای پردهشت تاریخ، برای عبرت از دیروزهای فاجعهناک.
مرگ را باید به تاریکی دوزخ راند؛ از آنجا که آمده ست. بهاندازه کافی عفریت از ما کشت.
به بمب اتمی فرمان خواهیم داد به جهنم ملحق گردد و در بیتوته بیرونق جهانخواران خود را ملغی سازد.
ما چه میخواهیم؟ برابری کامل زن و مرد. برابری استعداد انسانی، طلاق اندیشه جنسی تا همیشهى تاریخ. زن و مرد انسانند، سیبی واحد با دو نیمرخ.
آری، زنان ناگفتههای تاریخاند. باید تاریخ را به مسیر درست باز چرخاند.
ما چه میخواهیم؟
میخواهیم زیباترین قصهى مادر بزرگ، پلک عروسکها را مهمان خوابی شیرین سازد و پنجرهى کودک سوری صد نسل بعد از مرگ بشار اسد هنوز با عبور نرم گام ماه از میان شب بیبمب آذین باشد.
***
آی! ترانهی خورشید!
آی جوانهى فردا
حتی اگر نبینمت به اشک لرزان دخترک گل فروش بگو، بگو ما چه میخواهیم، و برای که میخواهیم.
ما چه میخواهیم؟
میخواهیم آسمان آغشته شرابههای رنگین کمان پرچم ایران باشد. ثروت خدادادی نفت، نقشهای خوشرنگ قالی و لبان خندان پسته ایرانی، همراه با بوی خوش نان به یکسان بر درها دق الباب کند.
میخواهیم ایران متمدنترین کشور شایستهى آزادی باشد؛ کشور نمونهى عشق، انسان دوستی، دانش، شعر، موسیقی، فرزانگی و و مسابقه نشر بیسانسور کتاب.
ما میخواهیم آزادی تنها هوای تنفس در پنجرهى شهرها باشد.
پیام روشن ما انتشار آگاهی، فلسفه و هنر و عرفان تا مرز رسیدن انسان به خداگونگی در گریوه خاک است. زنجیرها را از فکر قلم باز باید کرد.
منشور ما اعلام پگاه عدالت و آزادی بیتفسیر برای نسلهای امروز، فردا و فرداییتر ایران است.
ما طرفدار شیوع بیمانع اینترنت و ارتباط زندهى انسانها تا دورترین دهکدههای دو سر قطب زمینیم. ما بینالمللی از دوستی و مودت بیسقف میخواهیم. باید از قلب تا قلب لااقل یک پوشه مشترک باشد در 24ساعت روز.
ما رنگ تازه باور در رگان غبارفرش حقوقبشر، در قرن بیخونی مفرط کلماتیم و به آن با سلولهایمان ایمان داریم.
میخواهیم آسمان آغشته شرابههای رنگین کمان پرچم ایران باشد. ثروت خدادادی نفت، نقشهای خوشرنگ قالی و لبان خندان پسته ایرانی، همراه با بوی خوش نان به یکسان بر درها دق الباب کند.
میخواهیم ایران متمدنترین کشور شایستهى آزادی باشد؛ کشور نمونهى عشق، انسان دوستی، دانش، شعر، موسیقی، فرزانگی و و مسابقه نشر بیسانسور کتاب.
ما میخواهیم آزادی تنها هوای تنفس در پنجرهى شهرها باشد.
پیام روشن ما انتشار آگاهی، فلسفه و هنر و عرفان تا مرز رسیدن انسان به خداگونگی در گریوه خاک است. زنجیرها را از فکر قلم باز باید کرد.
منشور ما اعلام پگاه عدالت و آزادی بیتفسیر برای نسلهای امروز، فردا و فرداییتر ایران است.
ما طرفدار شیوع بیمانع اینترنت و ارتباط زندهى انسانها تا دورترین دهکدههای دو سر قطب زمینیم. ما بینالمللی از دوستی و مودت بیسقف میخواهیم. باید از قلب تا قلب لااقل یک پوشه مشترک باشد در 24ساعت روز.
ما رنگ تازه باور در رگان غبارفرش حقوقبشر، در قرن بیخونی مفرط کلماتیم و به آن با سلولهایمان ایمان داریم.
ما میخواهیم به جای دستهای تاریکخانهی اشباح، ارادهی روشن خلق، تصمیمگیرندهی غایی باشد. دولت تنها با همین اراده مستقر و با همین اراده کنار میرود
مذهبها محترمند؛ آنچنان که اندیشهها و فلسفهها و منطقها اما دولت برخاسته از دموکراسی، سریری برای حکومت مذهب و خدایگانان برآمده از مذهب نیست. جدایی دین از دولت، این شعار و منش ماست.
ما میخواهیم دشنهها را برای همیشه به وحوشت قرنهای کودکی آدم و فراموشی دیروز بسپاریم. تفنگها خوبند اما فقط برای نواختنی پرقدرت برای آزادی و در سالگرد پیروزی آن. باروت با شرط وفاداری کامل به آزادی میتواند باشد.
میخواهیم ایران به تعداد تنوعات زبانی، نژادی و مذهبیاش، متنوع باشد. تنوعی به وسعت جغرافیای زیبایش که سرشار از کوه و دشت و کویر و جنگل و جلگه و شالیزار است. زیبایی در تنوع است. برای فهم تنوع باید قلبی از دریا داشت و ذهنی تمامت بین؛ یعنی عاشق بود.
نه، اعدام، هرگز!
دار، تنها خاطرهیی خواهد بود در تلخنای پردهشت تاریخ، برای عبرت از دیروزهای فاجعهناک.
مرگ را باید به تاریکی دوزخ راند؛ از آنجا که آمده ست. بهاندازه کافی عفریت از ما کشت.
به بمب اتمی فرمان خواهیم داد به جهنم ملحق گردد و در بیتوته بیرونق جهانخواران خود را ملغی سازد.
ما چه میخواهیم؟ برابری کامل زن و مرد. برابری استعداد انسانی، طلاق اندیشه جنسی تا همیشهى تاریخ. زن و مرد انسانند، سیبی واحد با دو نیمرخ.
آری، زنان ناگفتههای تاریخاند. باید تاریخ را به مسیر درست باز چرخاند.
ما چه میخواهیم؟
میخواهیم زیباترین قصهى مادر بزرگ، پلک عروسکها را مهمان خوابی شیرین سازد و پنجرهى کودک سوری صد نسل بعد از مرگ بشار اسد هنوز با عبور نرم گام ماه از میان شب بیبمب آذین باشد.
***
آی! ترانهی خورشید!
آی جوانهى فردا
حتی اگر نبینمت به اشک لرزان دخترک گل فروش بگو، بگو ما چه میخواهیم، و برای که میخواهیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر