“…اگر مشکل آب شُرب خانواده ام حل
نشود، و فرماندار مهرستان به خاطر توهین هایی که به من کرده، عذرخواهی
نکند، روز دوشنبه (دهم مهرماه) جلوی فرمانداری خودم را آتش خواهم زد…”!!!
فایل صوتی درد و دل و شکواییه یک کارگر دیابتی اهل شهرستان مهرستان از توابع سیستان و بلوچستان، با نماینده مجلس مردم سراوان-سیب و سوران و مهرستان که چند روزی است در فضای مجازی دست به دست میگردد، زنگ خطری است برای همه وجدانهای بیدار، روشنفکران، کنُشگران و همه آنانی که خود را حامی و خادم محرومان و مظلومان میدانند!
“خودسوزی” آخرین زبان اعتراض انسانهایی است که خود را تنها و بی فریاد رس می یابند.
کارگر مریض دیابتی که به جای نان و آب، شبانه با دستان تُهی از نان، و شرم در نگاه، با کوله باری از درد و توهین و خواری و بی حقوقی، با کمری خمیده و دستانی ترک خورده به خانه باز میگردد، نگاههای معصومانه کودکانش آزارش میدهد، اما حرفهای مسئولان فرمانداری بیشتر از آن!
کارگر بی سازمان و بیگانه از خویش و ناآشنا به نیروی طبقاتی و آگاهی طبقاتی خویش، به جای حل طبقاتی مسئله، “خویش” را از مسئله حذف میکند.
این ره یافتی ناروا و منفی است. تسلیم هستی خویش به مهاجمان ربایش “آبرو” و انسانیت اش یا مرگ !
چنین ذهنیتی، گزینش مبارزه علیه این تاراج شرف و هستی خویش را در پیشروی نمی یابد.
“مرگ” یا “مقاومت” و “مبارزه” را در تنهایی خویش می سنجد، و “مرگ اعتراضی” در تنهایی خویش را آسانترین و سریعترین انتخاب می یابد.
این واکنش نه در تئوری خشم و عصبانیت می گنجد و نه در روانکاوی خودکشی! بلکه این واکنش واژگونهء یک انسان تنهاست که خویش را در غربت ناتوانی و در ناتوانی غریب یافته و بی هیچ یاوری، مقاومتش در تنهایی شکست خورده، و خود شکست ارزش هایش را نمی پذیرد.
او “خودسوزی” را آخرین اعتراض خود در برابر از دست رفتن ارزش ها، اصول و حقوق و فرهنگ و زندگی خود میداند.
او خودسوزی و گرفتن جان خود را فریاد و اعتراضی علیه وضع موجود میداند.
اقدام او علاوه بر اینکه یک تراژدی دردناکی است، میتواند درس بزرگی باشد برای همه آن روشنفکران و کنشگرانی که “دهان” و “قلم” خود را بر روی همه انتقادها و حق خواهی ها زنجیر کرده اند که مبادا فردا روز حق وسهمی به آنان بابت انتقادشان تعلق نگیرد!
مشکل آب این شهروند پس از پیگیری های مکرر و انتشار گسترده فایل صوتی وی در فضای مجازی که تهدید به “خودسوزی” می کند حل شد.
فایل صوتی درد و دل و شکواییه یک کارگر دیابتی اهل شهرستان مهرستان از توابع سیستان و بلوچستان، با نماینده مجلس مردم سراوان-سیب و سوران و مهرستان که چند روزی است در فضای مجازی دست به دست میگردد، زنگ خطری است برای همه وجدانهای بیدار، روشنفکران، کنُشگران و همه آنانی که خود را حامی و خادم محرومان و مظلومان میدانند!
“خودسوزی” آخرین زبان اعتراض انسانهایی است که خود را تنها و بی فریاد رس می یابند.
کارگر مریض دیابتی که به جای نان و آب، شبانه با دستان تُهی از نان، و شرم در نگاه، با کوله باری از درد و توهین و خواری و بی حقوقی، با کمری خمیده و دستانی ترک خورده به خانه باز میگردد، نگاههای معصومانه کودکانش آزارش میدهد، اما حرفهای مسئولان فرمانداری بیشتر از آن!
کارگر بی سازمان و بیگانه از خویش و ناآشنا به نیروی طبقاتی و آگاهی طبقاتی خویش، به جای حل طبقاتی مسئله، “خویش” را از مسئله حذف میکند.
این ره یافتی ناروا و منفی است. تسلیم هستی خویش به مهاجمان ربایش “آبرو” و انسانیت اش یا مرگ !
چنین ذهنیتی، گزینش مبارزه علیه این تاراج شرف و هستی خویش را در پیشروی نمی یابد.
“مرگ” یا “مقاومت” و “مبارزه” را در تنهایی خویش می سنجد، و “مرگ اعتراضی” در تنهایی خویش را آسانترین و سریعترین انتخاب می یابد.
این واکنش نه در تئوری خشم و عصبانیت می گنجد و نه در روانکاوی خودکشی! بلکه این واکنش واژگونهء یک انسان تنهاست که خویش را در غربت ناتوانی و در ناتوانی غریب یافته و بی هیچ یاوری، مقاومتش در تنهایی شکست خورده، و خود شکست ارزش هایش را نمی پذیرد.
او “خودسوزی” را آخرین اعتراض خود در برابر از دست رفتن ارزش ها، اصول و حقوق و فرهنگ و زندگی خود میداند.
او خودسوزی و گرفتن جان خود را فریاد و اعتراضی علیه وضع موجود میداند.
اقدام او علاوه بر اینکه یک تراژدی دردناکی است، میتواند درس بزرگی باشد برای همه آن روشنفکران و کنشگرانی که “دهان” و “قلم” خود را بر روی همه انتقادها و حق خواهی ها زنجیر کرده اند که مبادا فردا روز حق وسهمی به آنان بابت انتقادشان تعلق نگیرد!
مشکل آب این شهروند پس از پیگیری های مکرر و انتشار گسترده فایل صوتی وی در فضای مجازی که تهدید به “خودسوزی” می کند حل شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر