« شكست رژيم ايران در تمامي تلاشهايش جهت تحميل مالكي براي دور
سوم، در حقيقت تأكيدي است بر عمق كينه و نفرتي كه مردم عراق از اين رژيم
در دل دارند رژيمي كه جز بلا و مصيبت و بحران و خرابي و ويراني و فتنهگري و
انفجار، ارمغاني براي مردم عراق نداشته است.
طي دو دوره حكومت مالكي، عراق شاهد فصلهاي خونين و فاجعهباري بود كه
بهدليل كثرت انفجارها و خشونت و تروريسم و بنيادگرايي موجود، امنيت و ثبات
امري غيرممكن جلوه مينمود، و براي مردم عراق فرصتي مهيا نشد تا هيچ
دستاوردي داشته و حتي از چيزي كمتر از زندگي عادي برخوردار باشند، اين در
حالي بود كه امور در رابطه با رژيم ايران كاملاً متفاوت بود زيرا اين رژيم
تنها طرفي بود كه از بهم ريختگي اوضاع در عراق بهره ميبرد، امري كه مردم
عراق و نيروهاي ملي آن را بهخوبي درك كرده و فهميدند، هم از اينرو اجازه
دور سوم را به مالكي كه جز آلت دست رژيم ايران و يا در بهترين صورت كارمند
آن نبود، ندادند.طرحهاي مشكوكي كه همه اقشار و طبقات مردم عراق را مورد هدف قرار ميداد همچنين هدف قرار دادن ساكنان اشرف و ليبرتي و از بين بردن آنها را در رأس اولويتهاي خود گذاشته بود، بهطوريكه حملات وحشيانه بسياري عليه آنان انجام گرفت و دهها نفر از آنها به قتل رسيده و صدها تن ديگر مجروح شدند و محاصره ظالمانه و سختي بر آنها اعمال گرديد. محاصره اي كه طي ماه آخر دوره حاكميت شكست خورده مالكي بهطور بيسابقه اي تشديد شد كه همچنان ادامه دارد. امري كه ثابت نمود كه رژيم ايران نسبت به اين ساكنان كه اكثرشان از اعضاي سازمان مجاهدين خلق بوده و سالهاي طولاني براي نيل به آزادي و دموكراسي و عدالت اجتماعي در ايران مبارزه ميكنند، چه حقد و كينه اي دارد، آنچه رژيم را ناخشنودو برآشفته ميكند اين است كه ساكنان و سازمان مجاهدين خلق در ميان مردم ايران داراي پايگاه و محبوبيت هستند، از اينرو رژيم ايران تصميم گرفت كه از فرصتي كه در زمان حكومت مالكي برايش ايجاد شده بود استفاده كرده و ساكنان را از بين ببرد و در آن حملات و روياروييهاي خونين بود كه ساكنان، پايداري اسطوره اي خود در برابر قويترين هجومي كه بهمدت هشت سال براي نابوديشان صورت ميگرفت را به اثبات رساندند.
امروز پس از فرو افتادن پرده پاياني دوران سياه مالكي و پايان كار غيرقابل بازگشت او، تمامي توجهات معطوف به دولت جديد است تا اشتباهات بزرگ دولت سابق در حق همه و بهخصوص درحق ساكنان اشرف و ليبرتي را تصحيح نمايد، چرا كه آنها سختيهاي زيادي از دولت سابق متحمل گرديده و حقوقشان بهعنوان پناهنده سياسي بهطور بينالمللي بهرسميت شناخته شده، در نظر گرفته نشده است، كما اينكه بدون هيچ دليل و علتي و تنها بهخاطر اينكه مخالف رژيم ايران هستند متحمل اذيت و آزارهاي زيادي شدهاند، از اينرو اكنون ضروري است كه حقوقشان استيفا شود كه در صدر آن پايان يافتن محاصره ناموجه از يك سو و بهرسميت شناختن آنها بهعنوان پناهنده از سوي ديگر است امريكه تغيير در شيوه تنظيم با آنها را اقتضا ميكند و اينكه به آنها درتصفيه حساب در رابطه با داراييها و اموال غيرمنقولشان در كمپ اشرف كمك شود، و سطح پايين خدمات عمومي مو جود در كمپ (ليبرتي-م) ارتقا داده شود و بسياري ديگر از قيد و بندها و محدوديتهايي كه بهطور اجباري و ظالمانه و به ناحق بر آنان اعمال گرديده است برداشته شود، هرچند كه در مييابيم مهمترين خواسته براي ساكنان كوتاه كردن دستان رژيم ايران از كمپ ليبرتي است و اينكه اجازه داده نشود كه طرحهاي مشكوكش عليه آنان به اجرا گذارده شود.
عبدالله جابر اللامي
سايت سولاپرس- 26 شهريور 1393ـ 17 سپتامبر 2014
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر