روز
دوشنبه 24شهریور، خامنهای در حال مرخص شدن از بیمارستان، در راهرو، به
صحنه آمد و سراسیمه و بهشکل سرپایی مصاحبه کرد. گفت جسمش سالم است و از
«حجم عظیم تلطفهایی» که نسبت به او صورت گرفته تشکر کرد
و در پایان هم تحت
عنوان «و اما یک مطلبی هم خارج از مسأله بیمارستان و بیماری» گفت یکی از
تفریحاتش در هنگام بستری بودن، گوش دادن به «حرفهای آمریکاییها در زمینه
داعش» بوده است. با کلمه تفریح شروع کرد اما بلافاصله، حرفهایش به نمایش
اعصاب متشنج با حالت سراسیمه و آه و ناله (البته با لحن و بیان آخوندی)
تبدیل شد. گفت: «حرفهایی که میزنند حرفهای پوچ و توخالی و جهتدار» است و
بعد در حالی که از شدت عصبی بودن، از سخنگوی وزارتخارجه آمریکا تحت عنوان
«همان دختره» نام میبرد، گفت: صریحاً میگویند «ما از ایران برای ائتلاف
علیه داعش دعوت نمیکنیم، دروغ میگن». خامنهای با همان حالت سراسیمه و
عصبی اضافه کرد که سفیر آمریکا در عراق از سفیر رژیم خواسته بوده که
«بیایید بنشینید درباره داعش با هم هماهنگی کنیم» و در حالی که «بعضی از
مسئولان» رژیم هم «حرفی نداشتهاند»، اما او مخالفت کرده است. خامنهای با
حالت متشنج اضافه کرد: «حالا میگن ما ایران را نمیخواهیم وارد کنیم».
جالب این جاست که ولیفقیه هراسان ارتجاع پس از این همه نمایش حالت عصبی و
ابراز وحشت در پایان دوباره گفت «غرض، تماشا کردن این قضایا برای ما تفریحی
بود».
حالا سؤال این است که آیا هدف از بهصحنه آمدن خامنهای با
این همه طرح و برنامه چیست؟ چه چیزی را میخواهد هم بگوید و هم زهر حرفهای
خودش را تحت عنوان حرفهای هنگام مرخص شدن بگیرد و چنین وانمود کند که گویا
دارد از تفریحات خودش روی تخت بیمارستان حرف میزند، آیا این نمایش برای
این بود که بگوید آمریکا دروغ میگوید؟ روشن است که خیر، بهقول معروف،
«رنگ رخساره حکایت کند از سر ضمیر». پس حالا میرسیم به سؤال اصلی:
خامنهای چه چیزی را میخواست هم بگوید هم زهر آن را برای ریزشیهای نظامش
بگیرد؟ این نکات در اظهارات کوتاهش دیده میشود:
1ـ تلاش برای اینکه
فرو ریختن عمق استراتژیک نظام ولایت در عراق و آغاز فروریختن آن در سوریه
را بهنحوی در اذهان ریزشیهای رژیم رفع و رجوع کند و مرهمی بر دلهای پریشان
دلواپسان بگذارد. ربط بیقافیة «عمق راهبردی» به «ملاطفتها و تلطفتهایی»
که مدعی دریافت آن در روی تخت بیمارستان است، بههمین دلیل بود. او برای
همین منظور جمله «حجم عظیم محبتها… از سوی ملتهای دیگر که من همیشه تأکید
کردم ملت ایران یک عمق راهبردی داره» را بهزبان آورد و تلاش کرد به این
ترتیب صورتش را با این سیلی نزد ریزشیهای وحشت زده، سرخ نگهدارد. ریزشیهایی
که شاهد کشیدن شدن فرش عراق از زیر پای ولیفقیه و چشمانداز تکرار شتابان
آن در سوریه هستند و از وحشت دارند میلرزند.
2ـ پوشاندن آثار
سیلی سنگین طرد شدن از کنفرانس جده و پاریس، تحت این عنوان که ما خودمان
تصمیم گرفتیم نرویم و حرف آمریکاییها که میگویند ما راه ندادیم دروغ است.
رسوایی تلاش خامنهای برای گرفتن ضرب سیلی جده و پاریس وقتی بیشتر رسوا
میشود که در رسانههای رژیم با تبلیغات وسیع علیه عواقب شرکت ندادن رژیم
در این کنفرانسها مواجه میشویم.
3ـ اعتراف بهاین که ائتلاف
ضدداعش به این دلیل که عمق استراتژیک نظام را هدف قرار داده، عملاً
ائتلافی علیه رژیم آخوندی است و تلاش برای رفع و رجوع این پیآمد شتابان در
اذهان دلواپسان. این جمله خامنهای گویای همین اعتراف است: «آمریکا با این
کار میخواهد بهانهیی پیدا بکنه که مثل پاکستان… که بدون اجازه وارد میشه و
هر جا دلش میخواهد بمباران میکنه، در عراق و سوریه همچنین کاری انجام
بدهد».
4ـ نشاندادن چنگ و دندان و تهدیدکردن تحت عنوان اینکه
بدانند «اگر چنانچه چنین اقدامی بکنند همان مشکلاتی بر سر راهشان بهوجود
خواهد آمد که در این ده سال گذشته در قضیه عراق برایشان بهوجود آمد».
باید
به خامنهای گفت اعترافهایت بسا روشنتر و واضحتر از آن است که با چنین
دعاوی و دود و دمهای پوشالی بتوانی آنها را از چشم و دل دلواپسان نظام کنار
بزنی. بهویژه وقتی که میبینند در حالی که نظام ولاییشان بر اثر بحرانها
و تحریمها بهزانو درآمده، مقاومت ایران، سازمانیافته و پرقدرت بر
قلههای پیروزی ایستاده است، از وحشت قالب تهی میکنند و این خود راه را
برای ضربه نهایی توسط مردم و مقاومت ایران و پرتاب نظام پر جنایت ولایت به
زبالهدان تاریخ هرچه هموارتر میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر