7:12:01 PM 1392/12/2
سپاه پاسداران جهل و جنايت
|
اعترافهای بی سابقه به بحران در سپاه و بسيج
هر
روز که از نوشيدن جرعهٴ جام زهر توسط ولی فقيه می گذرد، دمل چرکين تضاد ها
و تناقضات درونی رژيم بيش از پيش سرباز می کند. شقه و شکاف در رأس رژيم و
بحران زهر اتمی، آثار خود را در سپاه و بسيج ضد مردمی رژيم نيز گذاشته است و
در اين راستا است که پاسدار جعفری سرکرده سپاه در مراسم افتتاحيه نشست
مسئولان حوزه های بسيج دانشجويی رژيم، طی سخنانی با حمله به باند روحانی-
رفسنجانی می گويد: ”برخی چهره خودشان را به مردم نشان نمی دهند و کار
خودشان را می کنند که اين، همان نفاق است و مشکل ما اين است که اينها با
دشمنان خارجی گره خورده اند“.
جعفری ضمن حمله به باند رقيب، از تهاجم اين باند به سپاه تحت عنوان اين که سيستم های اداری کشور می خواهند نهاد های انقلابی را استحاله کنند ياد می کند و می گويد: ”به سپاه هم هجمه می آورند اما سپاه در برابر اين هجمه ها مقاومت می کند“
پاسدار جعفری به هجمه به سپاه اشاره می کند و سربسته از آن می گذارد، اما نمی گويد که علت هجمه باند مقابل به سپاه چيست؟
دليل هجمه باند رفسنجانی - روحانی به سپاه واضح است، پس از اتمام جنگ ضدميهنی خمينی با عراق و در دوران رياست جمهوری رفسنجانی، سپاه وارد پروژه های کلان اقتصادی کشور به ويژه پروژه های نفتی و راهسازی شد، اين نهاد سرکوب و غارت تا توانست از قبل اين پروژه ها اموال مردم ايران را غارت کرد و نفوذ خود در اقتصاد کشور را تا آنجا افزايش داد که برای واردات و صادرات اسکله های غيرقانونی و قاچاقی داير کرد. درجنگ و جدالی که در دو سال آخر دوران احمدی نژاد بين او و خامنه ای و به خصوص با سپاه در جريان بود، احمدی نژاد بارها از فعاليتهای غيرقانونی سپاه شکوه و شکايت کرد و در يک سخنرانی با اشاره به سپاه و فعاليت های غيرقانونی وقاچاق توسط آن، سپاه را مفتخر به لقب «برادران قاچاقچی» کرد که اين برادران قاچاقچی اسکله های غيرقانونی دايرکرده اند. در مورد فعاليتهای به اصطلاح قانونی مانند پيشبرد پروژه های نفتی، راه سازی و... نيز سپاه حسابی به کسی پس نمی داد و معاف از ماليات بود.
دولت آخوند روحانی که روی کارآمد يکی از موارد اختلاف باند رفسنجانی ـ روحانی با سپاه بر سر همين منابع غارت و به عبارت ديگر فعاليتهای به اصطلاح عمرانی و اقتصادی آن است.
رفسنجانی در يکی از مصاحبه هايش با سايت انتخاب 3بهمن 92نارضايتی خود را از فعاليتهای اقتصادی سپاه ابراز داشت و گفت: ”بله، من بعد از جنگ در دولت خودم اين کار را کردم… من هنوز آن موقع جانشين فرمانده کل قوا بودم و همان موقع از نيروهای نظامی و انتظامی و همه خواستم که از امکانات مهندسی فراوانی که در اختيار دارند… مثل جهاد که عمده ماشينهای کشور در اختيار اينها بود. خواستم در طرحها وارد شوند که خيلی هم مؤثر بود“
رفسنجانی در ادامه اظهارات خود تصريح کرد: «سبک فعلی را قبول ندارم که اينها تبديل به رقيبی آن گونه در مالکيت شوند. آنها که مالک نمی شدند“
رفسنجانی در فروردين ماه 92 نيز در مورد فعاليتهای اقتصادی سپاه نارضايتی اش را ابراز داشته و گفته بود: ”مهندسی رزمی سپاه امکاناتی از جنگ داشت که در سازندگی کشور می توانست مؤثرباشد و ما در آن زمان پروژه هايی مثل راه سازی به آنان داديم. هم برای کشور مفيد بود و هم برای سپاه. اما حالا نبض اقتصاد، سياست خارجی و داخلی را در دست گرفته و به کمتر از کل کشور راضی نيست“.
در هفته های اول که روحانی کابينه را تشکيل داد، جعفری با او ملاقات کرد و بعداً به بخشی از مسائلی که بين او و روحانی گذشته بود اشاره کرد که فعاليتهای اقتصادی سپاه نيز جزو آن بوده است و گفت: ”اما درباره فعاليتهای سازندگی سپاه بزرگنمايی و جوسازی می شود. دولت جديد نيز از همين ابهامها داشت که بنده به آقای روحانی اعلام کردم هر پروژه يی که احساس می کنيد بخش خصوصی يا فردی توان انجام آن را دارد، به ما اعلام کنيد و حتی اگر قرارداد هم منعقد شده باشد، آن را فسخ می کنيم تا بخش خصوصی انجام دهد و قرارداد ديگری برای پروژه ديگر نبنديم چرا که ما اصراری نداريم... . اين ابهامات نيز در حال حاضر برطرف شده است“. بخشی از سخنان جعفری در مورد هجمه به سپاه ناظر به اما و اگرهايی است که باند رفسنجانی- روحانی به فعاليتهای به اصطلاح عمرانی و اقتصادی سپاه دارد.
مخاطب بخشی از سخنان پاسدار جعفری ريزشيها ی سپاه و بسيج است که در اثر ايجاد شقه در رأس نظام و بحران زهر خوران اتمی، راه خود را از سپاه و بسيج ضد مردمی جدا کرده اند و اين نيروها يا پاسيو شده اند و يا به باند مقابل پيوسته اند، در اين رابطه است که پاسدار جعفری می گويد، مشکل ما با خيلی از انقلابيهای قبلی همين است که انقلابی بودند ولی انقلابی نماندند.
پاسدار جعفری در جايی ديگر از سخنانش به طور صريحتری به آشفتگی نظام ولايت فقيه و شکاف در سپاه و بسيج اشاره می کند و می گويد: ” انقلاب پيشکش، من می گويم کاری کنيم تا داخل را درست کنيم، مشکل ما با انقلابيون قبل هم همين بوده که خود را انقلابی می دانستند اما به حرف ولی فقيه گوش ندادند و انقلابی نماندند“. حکايت اين گفته های جعفری آن ضرب المثل را يادآوری می کند که قاچ زين را بچسب، اسب سواری پيش کش.
ريزش و شقه درسپاه پاسداران رژيم آن قدر جدی و گسترده است که آخوند سعيدی نماينده ولی فقيه درسپاه نيز به صحنه آمد و طی سخنانی در يکی از همايشهای رژيم، ضرورت بازنگری در وضعيت فعلی سپاه را ياد آورشد و گفت: ”يکی از متغيرهای به وجود آمده در مجموعه سپاه تغيير نسل بود به اين معنی که با بازنشستگی نسل اول پاسداران و ورود نسل جديد، مجموعه سپاه دستخوش تحولاتی شد. نيروهايی در سپاه جايگزين شده اند که تجربه دفاع مقدس و آشوبهای منافقين و ضدانقلاب در دهه اول انقلاب را ندارند“.
اعترافهای پاسدار جعفری و آخوند سعيدی را می توان به عنوان بخشی از بحران و مشکلاتی دانست که به دنبال بحران زهر خوران اتمی دامنگير سپاه و بسيج ضد مردمی شده است. طبعاً اين دو مقام سپاه رژيم نمی توانند تمامی آنچه را که در صندوقخانه نظام، سپاه وبسيج می گذرد بيان کنند، اما همين بخش از اعترافهای آنها گويای اين واقعيت است که اوضاع آن قدر بحرانی است که اين دو مقام سپاه را ناگزير به افشای بخشی از نهانخانه نظام، سپاه و بسيج کرده است.
جعفری ضمن حمله به باند رقيب، از تهاجم اين باند به سپاه تحت عنوان اين که سيستم های اداری کشور می خواهند نهاد های انقلابی را استحاله کنند ياد می کند و می گويد: ”به سپاه هم هجمه می آورند اما سپاه در برابر اين هجمه ها مقاومت می کند“
پاسدار جعفری به هجمه به سپاه اشاره می کند و سربسته از آن می گذارد، اما نمی گويد که علت هجمه باند مقابل به سپاه چيست؟
دليل هجمه باند رفسنجانی - روحانی به سپاه واضح است، پس از اتمام جنگ ضدميهنی خمينی با عراق و در دوران رياست جمهوری رفسنجانی، سپاه وارد پروژه های کلان اقتصادی کشور به ويژه پروژه های نفتی و راهسازی شد، اين نهاد سرکوب و غارت تا توانست از قبل اين پروژه ها اموال مردم ايران را غارت کرد و نفوذ خود در اقتصاد کشور را تا آنجا افزايش داد که برای واردات و صادرات اسکله های غيرقانونی و قاچاقی داير کرد. درجنگ و جدالی که در دو سال آخر دوران احمدی نژاد بين او و خامنه ای و به خصوص با سپاه در جريان بود، احمدی نژاد بارها از فعاليتهای غيرقانونی سپاه شکوه و شکايت کرد و در يک سخنرانی با اشاره به سپاه و فعاليت های غيرقانونی وقاچاق توسط آن، سپاه را مفتخر به لقب «برادران قاچاقچی» کرد که اين برادران قاچاقچی اسکله های غيرقانونی دايرکرده اند. در مورد فعاليتهای به اصطلاح قانونی مانند پيشبرد پروژه های نفتی، راه سازی و... نيز سپاه حسابی به کسی پس نمی داد و معاف از ماليات بود.
دولت آخوند روحانی که روی کارآمد يکی از موارد اختلاف باند رفسنجانی ـ روحانی با سپاه بر سر همين منابع غارت و به عبارت ديگر فعاليتهای به اصطلاح عمرانی و اقتصادی آن است.
رفسنجانی در يکی از مصاحبه هايش با سايت انتخاب 3بهمن 92نارضايتی خود را از فعاليتهای اقتصادی سپاه ابراز داشت و گفت: ”بله، من بعد از جنگ در دولت خودم اين کار را کردم… من هنوز آن موقع جانشين فرمانده کل قوا بودم و همان موقع از نيروهای نظامی و انتظامی و همه خواستم که از امکانات مهندسی فراوانی که در اختيار دارند… مثل جهاد که عمده ماشينهای کشور در اختيار اينها بود. خواستم در طرحها وارد شوند که خيلی هم مؤثر بود“
رفسنجانی در ادامه اظهارات خود تصريح کرد: «سبک فعلی را قبول ندارم که اينها تبديل به رقيبی آن گونه در مالکيت شوند. آنها که مالک نمی شدند“
رفسنجانی در فروردين ماه 92 نيز در مورد فعاليتهای اقتصادی سپاه نارضايتی اش را ابراز داشته و گفته بود: ”مهندسی رزمی سپاه امکاناتی از جنگ داشت که در سازندگی کشور می توانست مؤثرباشد و ما در آن زمان پروژه هايی مثل راه سازی به آنان داديم. هم برای کشور مفيد بود و هم برای سپاه. اما حالا نبض اقتصاد، سياست خارجی و داخلی را در دست گرفته و به کمتر از کل کشور راضی نيست“.
در هفته های اول که روحانی کابينه را تشکيل داد، جعفری با او ملاقات کرد و بعداً به بخشی از مسائلی که بين او و روحانی گذشته بود اشاره کرد که فعاليتهای اقتصادی سپاه نيز جزو آن بوده است و گفت: ”اما درباره فعاليتهای سازندگی سپاه بزرگنمايی و جوسازی می شود. دولت جديد نيز از همين ابهامها داشت که بنده به آقای روحانی اعلام کردم هر پروژه يی که احساس می کنيد بخش خصوصی يا فردی توان انجام آن را دارد، به ما اعلام کنيد و حتی اگر قرارداد هم منعقد شده باشد، آن را فسخ می کنيم تا بخش خصوصی انجام دهد و قرارداد ديگری برای پروژه ديگر نبنديم چرا که ما اصراری نداريم... . اين ابهامات نيز در حال حاضر برطرف شده است“. بخشی از سخنان جعفری در مورد هجمه به سپاه ناظر به اما و اگرهايی است که باند رفسنجانی- روحانی به فعاليتهای به اصطلاح عمرانی و اقتصادی سپاه دارد.
مخاطب بخشی از سخنان پاسدار جعفری ريزشيها ی سپاه و بسيج است که در اثر ايجاد شقه در رأس نظام و بحران زهر خوران اتمی، راه خود را از سپاه و بسيج ضد مردمی جدا کرده اند و اين نيروها يا پاسيو شده اند و يا به باند مقابل پيوسته اند، در اين رابطه است که پاسدار جعفری می گويد، مشکل ما با خيلی از انقلابيهای قبلی همين است که انقلابی بودند ولی انقلابی نماندند.
پاسدار جعفری در جايی ديگر از سخنانش به طور صريحتری به آشفتگی نظام ولايت فقيه و شکاف در سپاه و بسيج اشاره می کند و می گويد: ” انقلاب پيشکش، من می گويم کاری کنيم تا داخل را درست کنيم، مشکل ما با انقلابيون قبل هم همين بوده که خود را انقلابی می دانستند اما به حرف ولی فقيه گوش ندادند و انقلابی نماندند“. حکايت اين گفته های جعفری آن ضرب المثل را يادآوری می کند که قاچ زين را بچسب، اسب سواری پيش کش.
ريزش و شقه درسپاه پاسداران رژيم آن قدر جدی و گسترده است که آخوند سعيدی نماينده ولی فقيه درسپاه نيز به صحنه آمد و طی سخنانی در يکی از همايشهای رژيم، ضرورت بازنگری در وضعيت فعلی سپاه را ياد آورشد و گفت: ”يکی از متغيرهای به وجود آمده در مجموعه سپاه تغيير نسل بود به اين معنی که با بازنشستگی نسل اول پاسداران و ورود نسل جديد، مجموعه سپاه دستخوش تحولاتی شد. نيروهايی در سپاه جايگزين شده اند که تجربه دفاع مقدس و آشوبهای منافقين و ضدانقلاب در دهه اول انقلاب را ندارند“.
اعترافهای پاسدار جعفری و آخوند سعيدی را می توان به عنوان بخشی از بحران و مشکلاتی دانست که به دنبال بحران زهر خوران اتمی دامنگير سپاه و بسيج ضد مردمی شده است. طبعاً اين دو مقام سپاه رژيم نمی توانند تمامی آنچه را که در صندوقخانه نظام، سپاه وبسيج می گذرد بيان کنند، اما همين بخش از اعترافهای آنها گويای اين واقعيت است که اوضاع آن قدر بحرانی است که اين دو مقام سپاه را ناگزير به افشای بخشی از نهانخانه نظام، سپاه و بسيج کرده است.
بايد
به نظام ز هرخورده ولايت فقيه، سپاه بدنام و سرکردگان آن گفت اين هنوز از
نتايج سحر است باش تا صبح دولتت بدمد و شقه وشکاف در رأس نظام و بحران زهر
خوران اتمی به طور کامل اثرش را بگذارد و آن وقت است که اوضاع پتال نظام و
نيروهای سرکوب آن ديدنی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر