سنت تاریخ همانند بولدوزری که باید به پیش میرود ،تحویل و تبدیل
پذیرنبوده و نیست ، راه بازمیکند و پیش میرود و مشیت تاریخ بهمراه
پیشتازانش و رهروان این سنت بی چون و چرا زمینه ی تکامل را برای تسریع
وشکوه هرچه بیشتر تا به تحقق در آید آماده ی بذل جان و فدای حد اکثر در
گذرگاه تاریخ ایستاده اند، اگر بپذیریم که جهان را ره و رسم و هدفی ست ،
پیوسته از کهنگی و میرایی بسوی پویایی و زایش ، از شر وشرارت به سوی خیر و
نیکی ست ، و دقیقن بهمین دلیل نیزشرارت و شقاوت نیست و نابود خواهد شد
......
عصربیداری ست زمان تکامل همه ی تجربه ها و دستاوردهای ابنای بشرست که در بستر زمان و طوالی تاریخ با غیرت و سرشت فرزندان آدم برای تعالی ی عنصر انسانی اجین شده است ، مارگیری دوران مکتبخانه های عمله های جهل بهمراه سِحر و جادوی عصر فراعنه بسرآمد ، موسای ی عمران را دیگر به عصای ساحِرکش نیازی نیست ، دوران خباثت شیوخ در محکمه های نکبت برای گناه یا بیگناهی مریم عذرا قرنهاست که سپری شده است ، دیگر گریزگاهی برای شعرای دریوزه به بهانه ی خیزیدنِ زیر عبای ملا و برای روشن ساختن آنانی که با شعرشان منور خواهند شد را تریبونی برای اثبات بریدگی نبوده ، و گاوان فربه لاطائلات را بازارچه های ریاکاری برای کمپین های نجات آنچنانی نیازی نیست ، هیچ تواب تشنه بخونی نخواهد توانست مدعی عدم رذالت ، برادر کشی و آدمفروشی ، خودفروشی و حتی تنفروشی در بیغوله های نمور خانه های امن امام پلیدان شود، دیگر اغوای هیج اغواگری و سفسطه ی هیچ سوداگری و مجیز هیچ وطنفروشی که مدح دنائت کند و عَلَم شناعت بدست و شعار فظاعت دهد ، هیچکسی را نخواهد فریفت، حتی اگر همنشین مفتیان خون باشی و همدم گزمه های جنون و دستبوس ولی زبون که دسترنج ملک وملت به غارت بَرَد وبانکهای جهان را انبان یغمای ثروت میهن کند که قارون و گنجش به دفنگاه تاریخ پیوستند و بوسفیان که مال و منالش شرف ناداشته اش بود بهمراه بولهب و بوجهل زباله دانی ی تاریخشان در بر گرفته است ، جهان بیدار شد و وجدان بشریت در فراخوان حرمت انسانی بپا خواسته است ، فردایی نمانده ست که عذر تقصیری در محکمه های محتسبان حوزوی پذیرفته شود ، نسل ایمان را موسسان چهارم درگستره ی بزرگ میهن مان یعنی ایرانوطن با تسلیح عزت و شرف فرمان ساعت مقدس سین داده است ، فردا نا باوران در شعله های ستمسوزشان کور و بور خواهند شد .... تا سپیده ی سحر، که خورشیدش در هنگامه طلوع مومنانه اش بیتاب ست
علینقی امیری
عصربیداری ست زمان تکامل همه ی تجربه ها و دستاوردهای ابنای بشرست که در بستر زمان و طوالی تاریخ با غیرت و سرشت فرزندان آدم برای تعالی ی عنصر انسانی اجین شده است ، مارگیری دوران مکتبخانه های عمله های جهل بهمراه سِحر و جادوی عصر فراعنه بسرآمد ، موسای ی عمران را دیگر به عصای ساحِرکش نیازی نیست ، دوران خباثت شیوخ در محکمه های نکبت برای گناه یا بیگناهی مریم عذرا قرنهاست که سپری شده است ، دیگر گریزگاهی برای شعرای دریوزه به بهانه ی خیزیدنِ زیر عبای ملا و برای روشن ساختن آنانی که با شعرشان منور خواهند شد را تریبونی برای اثبات بریدگی نبوده ، و گاوان فربه لاطائلات را بازارچه های ریاکاری برای کمپین های نجات آنچنانی نیازی نیست ، هیچ تواب تشنه بخونی نخواهد توانست مدعی عدم رذالت ، برادر کشی و آدمفروشی ، خودفروشی و حتی تنفروشی در بیغوله های نمور خانه های امن امام پلیدان شود، دیگر اغوای هیج اغواگری و سفسطه ی هیچ سوداگری و مجیز هیچ وطنفروشی که مدح دنائت کند و عَلَم شناعت بدست و شعار فظاعت دهد ، هیچکسی را نخواهد فریفت، حتی اگر همنشین مفتیان خون باشی و همدم گزمه های جنون و دستبوس ولی زبون که دسترنج ملک وملت به غارت بَرَد وبانکهای جهان را انبان یغمای ثروت میهن کند که قارون و گنجش به دفنگاه تاریخ پیوستند و بوسفیان که مال و منالش شرف ناداشته اش بود بهمراه بولهب و بوجهل زباله دانی ی تاریخشان در بر گرفته است ، جهان بیدار شد و وجدان بشریت در فراخوان حرمت انسانی بپا خواسته است ، فردایی نمانده ست که عذر تقصیری در محکمه های محتسبان حوزوی پذیرفته شود ، نسل ایمان را موسسان چهارم درگستره ی بزرگ میهن مان یعنی ایرانوطن با تسلیح عزت و شرف فرمان ساعت مقدس سین داده است ، فردا نا باوران در شعله های ستمسوزشان کور و بور خواهند شد .... تا سپیده ی سحر، که خورشیدش در هنگامه طلوع مومنانه اش بیتاب ست
علینقی امیری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر