سيزده بدر، بدرقه نوروز و به درکردن نحوست آخوندهای پليد
به
آب افكندن سبزه در صحرا و گره زدن سبزه ها با آرزوی برطرف شدن نحوست
آخوندهای پليد از ميهن و فرارسيدن بهاران پايدار رهايی و حاكميت ملی و
مردمی.
موكب بهار و نوروزی را كه دوازده روز با
جشن و شادمانی گراميش داشتيم، در سيزدهمين روز، به باغ و صحرا می بريم و به
زبان سمبليك و زيبای سپردن سبزه ها به جويبارها، آن را به دشت و صحرا،
جنگلها و كوهها و رودها و گلها و پرندگان خوش الحان می سپاريم. با عيد،
مقدمش را عزيز داشتيم و در «سيزده به در» شادمانه بدرقه اش می كنيم.
می گويند تاريخچه و قدمت «سيزده به در» به عصر آتشكده ها و مهرپرستي در ايران باستان می رسد و به همين خاطر نيز مراسم اين روز را در محلهای تاريخی برگزار می كردند.
برخی گفته اند «سيزده به در» از جشنهای قديمی ايرانی ريشه می گيرد كه به آن «بادخوران» و «بادگيران» نيز می گفته اند. رسم تاب بازی و تاب خوردن در آغوش طبيعت در اين روز را هم از نشانه های آن دانسته اند.
دسته يی از تاريخ نگاران، جشن سيزدهمين روز نوروز را در باورهای دينی ايرانيان قديم جستجو می كنند. به گمان آنها، قبل از سلسله ساسانی، مردم به عنوان يك رسم دينی در اين روز به صحرا می رفتند و سبزه ها را به آب می سپردند. آنها معتقد بودند كه ارواح پاك، از چند روز پيش از شروع سال جديد، از آسمان به زمين فرود می آمدند و از طريق شعله های آتش وارد خانه های مردم می شدند و با خودشان خير و بركت می آوردند. پيشينيان ما، مقدم آنها را گرامی می داشتند و سفره های خود را برای پذيرايی از اين مهمان ناديدنی، اما عزيز، رنگين می كردند. روز سيزده فروردين كه موعد بازگشت ارواح پاك به جايگاه ابديشان بود، مردم برای بدرقه، روانه دشت و صحرا می شدند و آنها را برای صعود به آسمانها مشايعت می كردند.
سيزدهمين روز فروردين را امروزه، مردم در تمامی شهرهای ميهن جشن می گيرند. اگر مشكلی نداشته باشند به دشت و صحرا و دامنه های اطراف شهرها و يا پاركهای نزديك محل اقامت می روند و اين روز را خوش و خرم می دارند. يكی از قديمی ترين سنتهای آن، گره زدن سبزه برای گشوده شدن آرزوها در طول سال است. در همين روز، سبزه هايی كه از اسفندماه برای ايام عيد سبز شده و زينت بخش سفره های هفت سين و تاقچه ها و رفها بوده، به جويبارها سپرده می شود.
برخی گفته اند «سيزده به در» از جشنهای قديمی ايرانی ريشه می گيرد كه به آن «بادخوران» و «بادگيران» نيز می گفته اند. رسم تاب بازی و تاب خوردن در آغوش طبيعت در اين روز را هم از نشانه های آن دانسته اند.
دسته يی از تاريخ نگاران، جشن سيزدهمين روز نوروز را در باورهای دينی ايرانيان قديم جستجو می كنند. به گمان آنها، قبل از سلسله ساسانی، مردم به عنوان يك رسم دينی در اين روز به صحرا می رفتند و سبزه ها را به آب می سپردند. آنها معتقد بودند كه ارواح پاك، از چند روز پيش از شروع سال جديد، از آسمان به زمين فرود می آمدند و از طريق شعله های آتش وارد خانه های مردم می شدند و با خودشان خير و بركت می آوردند. پيشينيان ما، مقدم آنها را گرامی می داشتند و سفره های خود را برای پذيرايی از اين مهمان ناديدنی، اما عزيز، رنگين می كردند. روز سيزده فروردين كه موعد بازگشت ارواح پاك به جايگاه ابديشان بود، مردم برای بدرقه، روانه دشت و صحرا می شدند و آنها را برای صعود به آسمانها مشايعت می كردند.
سيزدهمين روز فروردين را امروزه، مردم در تمامی شهرهای ميهن جشن می گيرند. اگر مشكلی نداشته باشند به دشت و صحرا و دامنه های اطراف شهرها و يا پاركهای نزديك محل اقامت می روند و اين روز را خوش و خرم می دارند. يكی از قديمی ترين سنتهای آن، گره زدن سبزه برای گشوده شدن آرزوها در طول سال است. در همين روز، سبزه هايی كه از اسفندماه برای ايام عيد سبز شده و زينت بخش سفره های هفت سين و تاقچه ها و رفها بوده، به جويبارها سپرده می شود.
اين سنت ملی نيز مانند ديگر همزادانش، چون چهارشنبه سوري و عيد و عمونوروز و حاجی فيروز
از سركوبی آخوندهای مرتجع و ضدايران و ايرانی درامان نمانده است. در اين
روز، سردمداران رژيم، بيش از هر روز ديگر قلاده سگان هار پاسدار، كميته چی و
بسيجی را باز می كنند تا بر جشن و سرور مردم ـ به ويژه زنان و جوانان ـ
شرنگ ريزند و كامشان را تلخ تر نمايند. زيرا آخوندها، پاسداران ظلمت و
تباهی و دشمنان شادی و لبخند و سرسبزی و خرمی اند. به خصوص كه آنها از
هرگونه تراكم كنترل ناشده مردم و حضور آنها در خارج از حصار انواع گشتيها و
مراكز سركوبی و جاسوسی و كنترل رژيم وحشت دارند. زيرا آن چه كه در خارج از
اين حصار در ميان مردم ما می گذرد، بد و ناسزاگويی عليه بقايای خمينی و
بيان آرزوهای محوناشدنی آنها برای آزادی و حاكميت ملی و مردمی است. آرزوی
بازسازی دوباره بنای وطن، آرزوی به خاك سپاری ارتجاع و اختناق و فساد و
متوليان منفور آن. هم چنين گفتگو و دعای خير درباره كسانی كه آرش وار، كمان
جان خويش را برای پس راندن دشمن از خاك وطن و هدايت آن به زير خاك، جانانه
كشيده اند.
هيچ روزی از فصلها و ماههای زيبای
پارسی نحس نيست. اما اگر مردم بافرهنگ و ميهن پرست ايران، جشن سيزده به در
را سمبلی برای زدودن نحوستها از فكر و زندگی خود برگزيده اند، بايد آن را
بسا مبارك و گرامی داشت. بی ترديد، در سيزدهم فروردين هر سبزه يی كه گره
زده می شود، به آرزوی برطرف كردن بزرگترين نحوست و بليه تاريخ ميهن يعنی
دار و دسته پليد خمينی از وطن زيبايمان ايران است و هر سبزه يی كه به جويی
افكنده می شود، روانه كردن قاصدی برای دعوت بهاران پايدار رهايی و خرمی و
سرسبزی و آبادانی به اين بوم وبر می باشد.
خدای بزرگ ايران و ايرانی، تحقق اين آرزو را در تقديری نيكو و چشم اندازی نزديك قرار داده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر