آژانس ايران خبر :95/11/7
ساعتهاست
با خودم کلنجار میروم که بفهمم چرا خواهرم شهناز را دستگیر کرده اند.
میگویم شاید اختلاس کرده . میبینم مبراست. چرا که در خانه ای کوچک در مرکز
شهر زندگی میکند.
دیروز خبر شدم که خواهرم شهناز دستگیر شده است.
مامورین به محل کارش مراجعه کرده و تحت الحفظ به خانه اش برده اند. بازرسی
مفصلی از خانه کرده و وسایل زیادی را ضبط کرده اند. وقتی دخترش را دیدم مثل
هر دختر جوانی که مادرش در خطر است، نگران و گریان بود.
من و مادران دیگر
دلداریش دادیم در حالیکه پر بودیم از خشم . کجای دنیا مادری که پسر بلند
بالای جوانش را در خیابان کشته اند دستگیر میکنند؟
کجای دنیا شهروندی که نسبت به مشکلات دیگر انسانها بی تفاوت نیست و با
تمام گرفتاریهایش سعی میکند به دیگران کمک کند دستگیر میکنند؟
شهناز زنی ست
که با مهربانی وافرش سعی کرد مرهم دل خانواده های داغدار باشد. زنی که
برای جوانان بسیاری مادری کرد. در شادیهایشان شاد شد و در غمهایشان همدرد.
زنی که در هر لحظه از زندگیش مادر بود با تمام مشخصات یک مادر حقیقی .
جوانان اطرافش میتوانند گواهی دهند که او مثل یک مادر نصیحتشان کرده به
راستکرداری.
اگر اشتباهی از جوانان سر میزد این شهناز بود که دعوایشان
میکرد مثل مادر خودشان. بیراه نیست که خیلی ها او را به اسم مامان شهناز
میشناسند. از جوانان زندانی تا کسانی که هیچ فعالیت اجتماعی یا سیاسی یا
مدنی نمیکنند او را مثل مادر خودشان دوست دارند.
خانواده های زیادی
میتوانند گواهی دهند که او قسمت زیادی از درامد خود را که با سختی بدست
میاورد برای آنها آذوقه و مایحتاج میخرید تا در غیاب نان اورشان گرسنه
نمانند.
او بندرت برای خودش چیزی میخرید. با حداقل ها زندگی میکرد تا بتواند دیگران را از گرسنگی نجات دهد.
اکنون دومین روزی ست که از شهناز بی خبریم. مقاماتی به دخترش گفته اند شنبه میتواند برای پیگیری به مراجع قانونی مراجعه کند. امیدواریم صبح شنبه خبر آزادی شهناز را بشنویم. از همه دلسوزان این سرزمین میخواهم از همه راههای ممکن برای بازگشتن شهناز به خانه کوچکش که خانه امید ناامیدان است تلاش کرده و غم را از دل دردمندمان بردارند.
اکنون دومین روزی ست که از شهناز بی خبریم. مقاماتی به دخترش گفته اند شنبه میتواند برای پیگیری به مراجع قانونی مراجعه کند. امیدواریم صبح شنبه خبر آزادی شهناز را بشنویم. از همه دلسوزان این سرزمین میخواهم از همه راههای ممکن برای بازگشتن شهناز به خانه کوچکش که خانه امید ناامیدان است تلاش کرده و غم را از دل دردمندمان بردارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر