روز ۲۹ ژوئیه ۲۰۱۴ چهل سال از مرگ نویسنده و شاعر برجسته آلمانی میگذرد.
او به ویژه در عرصه ادبیات کودکان و نوجوانان آثاری بهیادماندنی خلق کرد
که برخی نیز به فارسی ترجمه شدهاند، از جمله "کلاس پرنده".
اریش کستنر، نویسنده و شاعر آلمانی، در روز ۲۳ فوریه سال ۱۸۹۹ در درسدن چشم
به جهان گشود. مادرش ایدا کستنر، زنی آرایشگر بود که تصمیم گرفته بود، به
هر شکل ممکن امکانات تحصیل فرزندش را فراهم سازد تا او از آیندهای بهتر از
پدر و مادرش برخوردار باشد.
کستنر برآن بود تا پیشهی آموزگاری را برگزیند، اما پس از چندی از این فکر منصرف شد. پس از پایان جنگ جهانی اول با هزینهی تحصیلیای که دریافت کرد در دانشگاه لایپزیگ در رشتهی ادبیات به تحصیل پرداخت. او ضمن تحصیل در دانشگاه با نشریهها نیز همکاری میکرد؛ کاری که پس از پایان تحصیلات و نوشتن رسالهی دکترا نیز همچنان ادامه داد.
هنگامی که با روزنامهی "لایپزیگر تسایتونگ" کار میکرد، با اریش اوئزر آشنا شد که نقاش بود و در سالهای پس از آن تصویرگری کتابهای کستنر را بر عهده داشت.
اریش کستنر در سال ۱۹۲۷ پا به صحنهی ادبیات گذاشت. در این سال شعری را به نام "تو نهمین سمفونی من هستی" در روزنامه لایپزیگر تسایتونگ منتشر کرد که در آن هیچ رعایت نزاکت را نکرده بود. از همین روی بود ک او و اوئزر که شعر را مصور کرده بود، هر دو از روزنامه اخراج شدند.
"توفیق اجباری"
کستنر و اوئزر هر دو به برلین رفتند و در همانجا بود که در سال ۱۹۲۸ نخستین مجموعه شعر او منتشر شد. این مجموعه با استقبال و موفقیت بزرگی روبرو گردید.
کستنر در همان سال کتاب معروف "امیل و کارآگاهان" را که برای کودکان نوشته بود، منتشر کرد. این کتاب با چنان موفقیتی روبرو شد که نام اریش کستنر بزودی در ردیف نویسندگان شناختهشده جای گرفت.
یکسال پس از آن "هیاهو در آینه" را نوشت و در سال ۱۹۳۱ "فابیان" را منتشر کرد. این کتاب که اوضاع اجتماعی و اخلاقی برلین را بازمیتاباند، پیش از انتشار دچار سانسور شد، چنانچه کستنر مجبور شد سه فصل از داستان را حذف کند. این اثر نیز علیرغم سانسور موفقیت زیادی برای نویسندهاش به ارمغان آورد.
در سال ۱۹۳۳ فصل سیاه و تاریک تاریخ آلمان آغاز شد. نازیها به قدرت رسیدند و بدنبال آن کتاب "فابیان" را نیز، همراه با آثار دیگر در ردیف نوشتههایی گذاشتند که باید نابود میشد.
اریش کستنر در ماه مه همان سال شاهد کتابسوزان بزرگ رژیم نازیها بود. او به چشم خود میدید که کتابهایش همراه با آثاری از برشت، هاینریش و توماس مان، همینگوی و جویس به آتش سپرده میشدند.
نویسنده صلحدوست
اریش کستنر بهعنوان نویسندهای صلحدوست بزودی از نوشتن و انتشار آثار خود محروم شد. در این میان نازیها دو بار او را دستگیر کردند، حساب بانکیاش را بستند و فشارهای زیادی بر او وارد آوردند تا او را وادار به تسلیم کنند.
آشنایان و دوستانش اصرار میکردند برلین را ترک کند، اما کستنر، به گونهای که خود نوشت، میخواست همچنان در برلین بماند تا شاهد بیدادگریها باشد.
سال ۱۹۴۴، یکسال پیش از پایان جنگ جهانی، موج دستگیریهای مخالفان رژیم بیداد میکرد. اریش اوئزر، دوست کستنر، یکی از قربانیان بشمار میرفت. او در سلول زندان خود را به دار آویخت و یکى دیگر از دوستان او اعدام شد.
کستنر و همسرش اما پیش از پایان جنگ با کمک دوستی که در کمپانی فیلمسازی UFA کار میکرد بهعنوان همکاران یک تیم فیلمبرداری در مایهرهوفن در تیرول بسر میبردند. برای آنکه کسی به آنها مظنون نشود، با دوربینهای بدون فیلم وانمود میکردند که در حال تهیهی فیلم هستند.
اریش کستنر پس از پایان جنگ به مونیخ رفت، همکاری با نشریههای گوناگون را از سر گرفت و باز هم به نوشتن پرداخت.
در آثار کستنر عناصری از زندگی خود او نهفته است. امیل و آنتون دو قهرمان داستانهای او سیماهایی از خود او را بازتاب میدهند.
در آثارش همچنین میتوان واقعیتهای تلخ و هراسانگیز امروز و تاریکی چشماندازهای آینده را بازشناخت، اینکه چگونه تخم کینه و نفرتی که در گذشته کاشته شده، حال در زمین تلخ بارور میشود.
بسیاری از آثار این نویسنده شهیر آلمانی به فارسی نیز برگردانده شدهاند، از جمله "امیل و کارآگاهان"، "فابیان"، "کلاس پرنده" و "در مکتب دیکتاتورها."
اریش کستنر در روز ۲۹ ژوئیه سال ۱۹۷۴بر اثر بیماری سرطان چشم از جهان فروبست.
کستنر برآن بود تا پیشهی آموزگاری را برگزیند، اما پس از چندی از این فکر منصرف شد. پس از پایان جنگ جهانی اول با هزینهی تحصیلیای که دریافت کرد در دانشگاه لایپزیگ در رشتهی ادبیات به تحصیل پرداخت. او ضمن تحصیل در دانشگاه با نشریهها نیز همکاری میکرد؛ کاری که پس از پایان تحصیلات و نوشتن رسالهی دکترا نیز همچنان ادامه داد.
هنگامی که با روزنامهی "لایپزیگر تسایتونگ" کار میکرد، با اریش اوئزر آشنا شد که نقاش بود و در سالهای پس از آن تصویرگری کتابهای کستنر را بر عهده داشت.
اریش کستنر در سال ۱۹۲۷ پا به صحنهی ادبیات گذاشت. در این سال شعری را به نام "تو نهمین سمفونی من هستی" در روزنامه لایپزیگر تسایتونگ منتشر کرد که در آن هیچ رعایت نزاکت را نکرده بود. از همین روی بود ک او و اوئزر که شعر را مصور کرده بود، هر دو از روزنامه اخراج شدند.
"توفیق اجباری"
کستنر و اوئزر هر دو به برلین رفتند و در همانجا بود که در سال ۱۹۲۸ نخستین مجموعه شعر او منتشر شد. این مجموعه با استقبال و موفقیت بزرگی روبرو گردید.
کستنر در همان سال کتاب معروف "امیل و کارآگاهان" را که برای کودکان نوشته بود، منتشر کرد. این کتاب با چنان موفقیتی روبرو شد که نام اریش کستنر بزودی در ردیف نویسندگان شناختهشده جای گرفت.
یکسال پس از آن "هیاهو در آینه" را نوشت و در سال ۱۹۳۱ "فابیان" را منتشر کرد. این کتاب که اوضاع اجتماعی و اخلاقی برلین را بازمیتاباند، پیش از انتشار دچار سانسور شد، چنانچه کستنر مجبور شد سه فصل از داستان را حذف کند. این اثر نیز علیرغم سانسور موفقیت زیادی برای نویسندهاش به ارمغان آورد.
در سال ۱۹۳۳ فصل سیاه و تاریک تاریخ آلمان آغاز شد. نازیها به قدرت رسیدند و بدنبال آن کتاب "فابیان" را نیز، همراه با آثار دیگر در ردیف نوشتههایی گذاشتند که باید نابود میشد.
اریش کستنر در ماه مه همان سال شاهد کتابسوزان بزرگ رژیم نازیها بود. او به چشم خود میدید که کتابهایش همراه با آثاری از برشت، هاینریش و توماس مان، همینگوی و جویس به آتش سپرده میشدند.
نویسنده صلحدوست
اریش کستنر بهعنوان نویسندهای صلحدوست بزودی از نوشتن و انتشار آثار خود محروم شد. در این میان نازیها دو بار او را دستگیر کردند، حساب بانکیاش را بستند و فشارهای زیادی بر او وارد آوردند تا او را وادار به تسلیم کنند.
آشنایان و دوستانش اصرار میکردند برلین را ترک کند، اما کستنر، به گونهای که خود نوشت، میخواست همچنان در برلین بماند تا شاهد بیدادگریها باشد.
سال ۱۹۴۴، یکسال پیش از پایان جنگ جهانی، موج دستگیریهای مخالفان رژیم بیداد میکرد. اریش اوئزر، دوست کستنر، یکی از قربانیان بشمار میرفت. او در سلول زندان خود را به دار آویخت و یکى دیگر از دوستان او اعدام شد.
کستنر و همسرش اما پیش از پایان جنگ با کمک دوستی که در کمپانی فیلمسازی UFA کار میکرد بهعنوان همکاران یک تیم فیلمبرداری در مایهرهوفن در تیرول بسر میبردند. برای آنکه کسی به آنها مظنون نشود، با دوربینهای بدون فیلم وانمود میکردند که در حال تهیهی فیلم هستند.
در آثار کستنر عناصری از زندگی خود او نهفته است. امیل و آنتون دو قهرمان داستانهای او سیماهایی از خود او را بازتاب میدهند.
در آثارش همچنین میتوان واقعیتهای تلخ و هراسانگیز امروز و تاریکی چشماندازهای آینده را بازشناخت، اینکه چگونه تخم کینه و نفرتی که در گذشته کاشته شده، حال در زمین تلخ بارور میشود.
بسیاری از آثار این نویسنده شهیر آلمانی به فارسی نیز برگردانده شدهاند، از جمله "امیل و کارآگاهان"، "فابیان"، "کلاس پرنده" و "در مکتب دیکتاتورها."
اریش کستنر در روز ۲۹ ژوئیه سال ۱۹۷۴بر اثر بیماری سرطان چشم از جهان فروبست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر