پنجشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۳

سایه ترس از جنگ بر بن بست هسته یی



9:14:28 AM 1393/5/2
مذاکرات پنج بعلاوه یک و رژیم در وین
مذاکرات پنج بعلاوه یک و رژیم در وین


زمانی که ولی فقیه سیاست ”نرمش قهرمانه!“ (بخوانید تن دادن به جام زهر اتمی) و به بیان واقعی و غیرولی فقیهی، سیاست ”نرمش ذلیلانه“ را اعلام کرد و از این طریق به دولت آخوند حسن روحانی کارت سبز برای ورود به مذاکرات هسته یی و عقب نشینیهای خفت بار را داد، به طور کامل ابعاد ترس و وحشت رژیم از ادامه بن بست در مذاکرات مشخص نبود.
همان زمانی که ولی فقیه ”سیاست نرمش قهرمانانه!“ را اعلام کرد سیاست جدید رژیم در مورد مذاکرات هسته یی و تن دادن به ذلت برای بسیاری از ناظران باعث شگفتی شده بود که چه شده است ولی فقیه نظام یک شبه خواب نما شد! و به فکر ”نرمش قهرمانانه“ افتاده است.
با گذشت زمان و عقب نشینیهای پی درپی و خفت بار رژیم، مشخص شد که وحشت نظام و ولی فقیه آن از چه موضوعی و یا پدیده ای بوده که نظام را وادار به تن دادن به جام زهرکرده است.
در آخرین دور مذاکرات رژیم با کشورهای 1+5 در آلماتی قزاقستان، به نظر می رسید رژیم روی مواضع خود خواهد ایستاد و به این دلیل بود که مذاکرات به شکست انجامید.
در مناظرات خیمه شب بازی انتخابات ریاست جمهوری رژیم، ولایتی مشاور امور بین الملل ولی فقیه از رئیس تیم مذاکره کننده رژیم درمذاکرات آلمآتی (پاسدار سعید جلیلی) خرده گرفت که چرا رویکرد تیم مذاکره کننده درمذاکرات، باعث شکست مذاکرات شده است. ولایتی حرفش این بود که تیم مذاکره کننده رژیم، می بایست در آن مذاکرات به شرایط کشورهای 5+1تن می داد و به قول معروف قال قضیه را می کند.
حرفهای ولایتی در آن زمان نیز باعث شگفتی ناظران شد و این سؤال را به وجود آورد نظام ولایت را چه شده است که یکی از سینه چاک ترین مهره های وابسته به ولی فقیه و از سران باند او به فکر مصالحه با کشورهای غربی افتاده است.
رسانه های حکومتی در جنگ و جدال باندی درونی رژیم اکنون نسبت به علت تن دادن رژیم به مذاکرات فاش گویی می کنند که دلیل کوتاه آمدن رژیم از مواضع قبلی در زمینه بن بست هسته یی ترس از سایه جنگ بر سرنظام بوده است.
اعتراف رسانه های رژیم به این موضوع (ترس) در حالی است که قبل از تن دادن به خفت و خواری مذاکرات، دستیابی به بمب اتمی یکی از اهداف استراتژیک نظام بود و در زمینه ”انرژی هسته یی حق مسلم ما است“ سران و مهره های نظام دود و دم راه می انداختند و پوشالبافی می کردند.
دو روزنامه حکومتی به طور صریح اعتراف می کنند که ترس ازجنگ بوده است که نظام را وادار به عقب نشینی کرده و مهمترین دست آورد دولت روحانی در مذاکرات را برطرف کردن سایه جنگ از سرنظام می دانند و این دست آورد را به رخ ”دلواپسان نظام“ می کشند.
روزنامه حکومتی اعتماد (31تیر93) در مقام دفاع از سیاست زهرخوران رژیم و دفاع از دولت روحانی و در مقام مجادله با ”دلواپسان“ باند خامنه ای می نویسد: ”سیاست خمره رنگرزی نیست که بتوان تحریمها را در داخل آن کرد و با رنگ دیگری آن را بیرون آورد. این ذهنیت غلط در دولت گذشته بود که سیاست را به مثابه خمره رنگرزی تصور می کردند“.
روزنامه اعتماد به ”عمق منازعه هسته یی“ اشاره می کند: ”ظاهرا برخی از آقایان هنوز به عمق منازعه هسته یی پی نبرده اند که انتظار داشته اند در همین مدت کم تحریمها برطرف شود. با وجود این؛ همین قدر که این دولت توانسته سایه جنگ را از سر منطقه و ایران کم کند و با درایت جریان رو به تخریب گذشته را متوقف و حتی معکوس کند، کار بزرگی صورت داده است“.
روزنامه دیگر حکومتی (مردم سالاری 31تیر 93) نیز به سایه جنگ بر سر رژیم از جانب دولت آمریکا در دوران ریاست جمهوری جرج بوش و بخشی از دوران ریاست جمهوری باراک اوباما اشاره می کند و می نویسد: ”در دهه های اخیر سایه سیاست خارجی و دکترین بوش در اطراف و اکناف عالم بسیار گسترده شد سایه ای که تماماً دوران اوباما را نیز تحت الشعاع رویکرد کابوی سیاست خارجی آمریکا یعنی بوش قرار داد تا هر بار که اوباما خواست راه حل مذاکره با ایران را امتحان نماید از جمله کلیشه ای استفاده کند که آرام بخش دلواپسان سیاست خارجی مداخله جویانه آمریکا در نهادهای تصمیم گیر این کشور و نمایندگان سنا و کنگره باشد. یعنی دکترین مداخله جویی جورج بوش پسر از آن چنان قدرتی برخوردار بود که تقریباً رویکرد سیاست خارجی آمریکا در رابطه با ایران را تحت سلطه خویش قرار داد“.
مردم سالاری به سیاست تیم مذاکره کننده پیشین رژیم خورده می گیرد که در برابر سیاست آمریکا مبنی بر ”تمام گزینه ها و از جمله جنگ با ایران بر روی میز است“ سیاست نادرستی اتخاذ کرده است و به شرایط کشورهای 1+5تن نداده است: ”سیاست خارجی لجام گسیخته، ساختارهای موازی دستگاه دیپلوماسی و فرمول مذاکره برای مذاکره تیم هسته یی ایران تشکیل می داد“
این روزنامه حکومتی راه حل کوتاه آمدن آمریکا از ”تمامی گزینه ها“ را تنها و تنها کوتاه آمدن رژیم از اتمی و سیاست توسعه طلبانه اش در منطقه و همکاری رژیم با آمریکا در زمینه مسایل و مشکلات منطقه یی می داند: ”با بحرانهای امنیتی در منطقه خاورمیانه و ظهور جریانهای ضددموکراتیک و نگرش های افراطی به نظر می رسد مذاکرات وین در نقطه جوش یک انتخاب تاریخی است. به طوری که وزیر امور خارجه ایران نیز بدان اشاره می نماید که امروز ریل و سوزن بان آماده یک تغییر است و این تغییر مستلزم یک تصمیم سیاسی تاریخی است“.
التماس و درخواست نهایی از رئیس جمهور آمریکا این است که: ”اوباما می تواند پایان بوش گرایی در خاورمیانه را اعلام نماید“.
ملاحظه می شود که از نظر این روزنامه های حکومتی، ”دلواپسان“ باند خامنه ای باید کلاهشان را بالا بیندازند که دولت روحانی توانسته است از طریق مذاکرات ”سایه جنگ“ و ”سایه ترس“ را از سرنظام کم کند و از نظر این روزنامه ها و باند رفسنجانی- روحانی، همین که ”سایه جنگ“ و ”سایه ترس“ از سر رژیم آخوندی کم شده است بالاترین و بزرگترین دست آورد نظام از مذاکرات و تن دادن به خفت وخواری در برابر کشورهای غربی است.
بی دلیل نبود که مقاومت ایران تن دادن رژیم به مذاکرات را تن دادن از موضع ذلت وخواری تعبیر کرد.
اکنون این رسانه های وابسته به نظام هستند که به صراحت به این خفت و خواری اعتراف می کنند و بر ضرورت حاضر شدن به میز مذاکره با پاهای خونین و زانوان شکسته نظام اعتراف می کنند.
ترس از سایه جنگ و ادامه تحریمهای بیشتر بود که نظام را وادار کرد به مذاکره تن بدهد که این خفت وخواری متناسب با مرحله پایانی رژیم و طلسم شکستگی ولی فقیه است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر