سه‌شنبه، دی ۰۹، ۱۳۹۳

آناهيتا اردوان: سرودۀ آتش

تاریخ ایجاد در 09 دی 1393
ضربۀ قنداق بلوطی اش 
هر لحظه با فشار انگشتش بر ماشه
بر فرورفتگی شانه اش
پرومته بودن
ماندن
را یادآور می شود
سه خشابش با قفسه سینه اش
همدم است
غُرش صدای رگبارش 
گوشش را دلپذیرتر از صدای معشوقش
نوازش می داد
فانوسقه اش هنوز می درخشد!

سلاحش را به او بدهید
سلاحش را طوفان حادثه 
از او رُبوده است
شماره اش را بخاطر دارد
یک، سه، چهار، هشت

خشم و عشق او،
بر طبلک بُردش،
تصویر یک گل سُرخ کشیده است
یادگار خون رفیقانش!

سلاحش را به او بدهید!
تا آنچه شب نامه هایش بشارت می دادند
در شکل باروتی فشرده
بر پیشانی دشمنش نقش بندد
یخِ اختناق بشکند
جرات چون پروانه ای
از پیلۀ هراس بیرون زند 
تا مردمی به پا خیزند
سلاحش را به او بدهید!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر