جمعه، تیر ۲۰، ۱۳۹۳

آنش سوزیهای زنجیره ای در پارک ملی گلستان

خبرآنلاین: از روز دوشنبه پارک ملی گلستان صحنه آتش سوزی های زنجیره ای است. آتش سوزی ابتدا در پیچ سلیمان کشته شروع شد. کانون دیگری در ییلاق چند صد هکتار از مراتع و جنگل های ارس را خاکستر کرد. تا غروب چهارشنبه این آتش سوزی به ظاهر مهار شد. ولی بی توجهی و عدم استقرار نیروها در منطقه باعث شد که آتش مجددا در گلستان شعله ور شود. در همین حین شکارچیان متعددی در منطقه دستگیر شده اند. بایستی کمیته بحران تشکیل داده شود و رئیس سازمان محیط زیست و وزیر کشور و مسئولین دستگاههای قضایی و اطلاعاتی به منطقه بروند. کسانی که با سلاح گرم به داخل منطقه ممنوعه می روند و بدین گونه بی رحمانه سرمایه های زیستی و طبیعی ما را خاکستر می کنند، دست کمی از تروریست ندارند. آنها جان هم وطنان و بخصوص قشر زحمت کش محیط بان را به خطر انداخته و هزاران آفریده خداوند متعال را بی رحمانه می سوزانند.
داستان آتش سوزی های گلستان هر سال تکرار می شود و بهشت تنوع زیستی ایران تصاعدی فرسایش می یابد. اندک محیط بانان پارک با زبان روزه به جنگ شعله های آتش در منطقه کوهستانی و صعب العبور می روند و مانند دفعات گذشته یا آتش همه جا را می سوزاند و یا به مانع طبیعی برخورد می کند و متوقف می شود. بازهم چون دفعات گذشته کمک و ارسال هلیکوپتر آنقدر دیر به منطقه می رسد که بخش وسیعی از منطقه سوخته و کاری نمی توان کرد. هم رئیس پارک و هم رئیس اداره کل محیط زیست استان از کمبود نیرو و امکانات می نالند. از اداره ای که نه محیط بان کافی دارد و نه امکاناتی برای کنترل پارک و نه پولی که بتواند با آن در شرایط اضطراری از کمک های دیگران استفاده کند بیش از این انتظار نمی رود. این روزها که رسانه های محیط زیستی تعامل زیادی با مدیریت سازمان دارند کمتر زبان انتقاد بکار می برند. ولی واقعیت تلخ آن است که آتش بی تدبیری اصلاح طلب و اصول گرا و لیبرال نمی شناسد. مدیران هر چقدر هم قابل اعتماد باشند ولی وقتی فاقد بازوی مشاوره ای و علمی و منابع مالی لازم باشند کاری از پیش نمی برند. در این شرایط مدیریت سازمان محیط زیست باید برای دو معضل بزرگ خود یعنی دریاچه ارومیه و پارک ملی گلستان اقدام فوری انجام دهد و قبول کند کس و یا کسانی که از طرف سازمان این امور به آنها واگذار شده توان حل مشکلات پیچیده این دو پارک ملی را ندارند. پس بهتر است کمیته ای ویژه متشکل از متخصصان، دست اندرکاران، نیروهای انتظامی و اطلاعاتی و سازمانهای مردم نهاد و جوامع محلی تشکیل دهد تا مدیریت استان و سازمان را در برنامه های علمی و مدیریتی این دو بحران بزرگ یاری دهند.

تا گی باید دست روی دست گذاشت و این تنها لکه سبز کشور دود و خاکستر شود. چگونه است که عده ای به خود اجازه می دهند که با سلاح گرم وارد منطقه ممنوعه شوند و بی رحمانه میراث طبیعی و سرمایه های زیستی کشور را خاکستر کنند. اینها دست کمی از تروریست ندارند. آنها جان هموطنان و بخصوص قشر زحمت کش محیط بان را در این روزهای مبارک به خطر انداخته و هزاران آفریده خداوند را بی رحمانه می سوزانند.
من با توجه به اشرافی که به پارک ملی گلستان دارم، یک راهکار کوتاه مدت و یک راهکار دراز مدت زیر را پیشنهاد می کنم.
1- در راهکار کوتاه مدت سازمان محیط زیست با علم به اینکه حداقل در 3-4 ماه گرم سال گلستان شرایط بحرانی دارد، نیروهای حفاظتی و کنترلی و آموزشهای مردمی را تشدید و حداقل به سه برابر افزایش دهد. این کار را می تواند از بودجه های خاصی که در اختیار دولت است (مثلا بودجه های آتش سوزی، سیل و بحران های طبیعی) و یا دیگر منابع تامین کند. در این راستا از کلیه سازمانهای مردم نهاد و جوامع محلی دعوت به همکاری کرده و تقاضا کند که طبق برنامه مشخص حداقل هر روز 30 نفر داوطلب به کادر فعال پارک در کنترل و آموزش مردم و مسافران کمک نمایند. این افراد با نسب پلاکاردها و بنرهای بزرگ و توزیع بروشور مردم را با پارک آشنا کرده، اخطارهای لازم را داده و بلافاصله هر گونه تخلفی را گزارش دهند. تامین غذا، یک سیم کارت مجهز به اینترنت، اسکان و دو دستگاه وسیله نقلیه برای جابجایی آنها کمک زیادی به افزایش کارآیی نیروهای داوطلب و کادر محیط بانی می نماید. سازمان بایستی کمپ گلزار را فوری از اشغال شرکت های راه سازی خارج کند و آن را تبدیل به مرکز اسکان همیاران محیط زیست کند. 12 سال است که در اثر بی تدبیری این بخش از پارک در اختیار وزارتی قرار داده شده است که خود عامل اصلی نابودی پارک ملی گلستان است. از ظرفیت پاسگاههای نیروی انتظامی در تنگراه و دشت می توان نهایت استفاده را کرد. در ضمن در هیئت دولت هم مصوبه ای تصویب شود که سازمانها و نیروهای انتظامی دارای هلیکوپتر بدون فوت وقت و تشریفات زمان بر با درخواست مدیر کل استان های آسیب پذیر سریعا خود را به منطقه برسانند.
2- دومین راهکار همانی است که بارها و بارها از سوی متخصصان و بخشی از دست اندرکاران تکرار شده است، که عبور جاده آسیایی از وسط پارک ملی گلستان عملا کنترل آن را غیر ممکن کرده است. هر چه سریع تر بایستی انتقال جاده آسیایی به خارج پارک در اولویت قرار گیرد. آنطور که من اطلاع دارم وزارت راه گزینه های انتقال جاده را بررسی کرده و ارزیابی زیست محیطی آن هم تکمیل شده است. ولی ظاهرا در دولت قبلی این ارزیابی مورد تایید سازمان محیط زیست قرار نگرفته است. به راستی اگر چنین اتفاقی در سازمان محیط زیست رخ داده باشد باید به حال ایران و ایرانی و بی تدبیری در این سازمان گریست که چگونه بخشی از کارشناسان و مدیران نفوذی و بی کفایت در سازمان محیط زیست با نجات مهمترین پارک ملی تحت مدیریت خود در خاورمیانه مخالفت کرده اند و در عین حال صدها ارزیابی ضد محیط زیستی و ویرانگر را تایید کرده اند. ما از خانم دکتر ابتکار انتظار داریم که بطور شفاف این مسئله را پیگیری و انتقال جاده را نه در حرف که در عمل و با فوریت هر چه تمامتر - قبل از آنکه گلستان ایران به کلی ویران و بیابان شود - عملی کنند.

ایران پرس نیوز

پنجشنبه، 19 تیر ماه 1393 = 10-07 2014

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر