حق حفظ حریم خصوصی بیماران ایرانی با وجود منشورهای بینالمللی و
داخلی حقوق بیماران، توسط کادرهای درمانی در ایران جدی گرفته نمیشود. به
عنوان مثال، دانشجویان و انترنها بر بالین بیمار بدون پرسش از بیمار یا
رعایت حساسیتهای او حضور مییابند.
بیمار که دختری حدود ٢٠ ساله به نظر میرسد، وارد درمانگاه اورولوژی یکی از بیمارستانهای بزرگ دولتی میشود. منشی درمانگاه قبض پرداخت را از او تحویل گرفته و بدون آنکه سرش را از روی میز بلند کند با اشاره دست به او میفهماند که باید وارد یکی از اتاقکهای مخصوص معاینه شود. دختر نگاهی به اطراف میاندازد و متوجه حضور افرادی دیگر در فضای اتاق میشود. پنج، شش پسر جوان، هم سن و سال خودش با روپوشهای سفید در گوشهای از اتاق سرپا ایستاده و به او مینگرند.
دختر که حالا قلبش تندتر میتپد شروع میکند به پایین کشیدن شلوارش. خاطرات این روزها و همه سالها از جلوی چشمش رژه میروند. از اولین روزی که فهمید با بقیه بچهها فرق دارد. پدر و مادرش از وقتی فهمیده بودند او دوجنسی (اینترسکس) است تنها کاری که برایش انجام داده بودند این بود که او را از جمع بچههای هم سن و سالش دور نگه میداشتند. میدانست با بقیه تفاوت دارد و این را بارها با مادرش در میان گذاشته بود. بزرگتر که شد از طریق اینترنت و مطالعه مطالب مربوط به دو جنسهها متوجه شرایطش شد. اما اطلاعات، ناقص و گاهی گمراه کننده بود. حالا سنش به حدی رسیده بود که احتمال ازدواج برایش به وجود آمده بود و این موضوع به شدت او را میترساند.
نه اینکه مشکلی با ازدواج داشته باشد. اما قبل از هر چیز دوست داشت پاسخی برای سوالات بیپایانی که همه این سالها آزارش میدادند پیدا کند. این بود که با توجه به شرایط مالی خانوادهاش، تصمیم گرفت نوبتی از یکی از درمانگاههای بیمارستانی دولتی بگیرد و از پزشک بخواهد تا شرایطش را به صورت کامل برایش توضیح دهد.
در همین افکار بود که ناگهان پرده اتاقک، دوباره با شدت کنار زده شد و دو خانم جوان وارد شدند. فوری خودش را جمع کرد تا آنهایی که بیرون بودند او را نبینند. نگاهی به اتیکت روی لباسشان انداخت. نوشته شده بود “انترن بخش اورولوژی.”یکی از دخترها نگاهی به اندام تناسلی او انداخت و لبخندی در گوشه لبش ظاهر شد. بعد نگاهی به همکارش انداخت و با صدای بلند پرسید: “مشکلت چیه خانم جان؟”
شرم باعث شده بود سوالاتی را که در ذهن داشت فراموش کند. فقط توانست با سر اشارهای به اندام تناسلی خود بکند و تا آمد حرف بزند دختر دوم رو به او کرد و گفت: “باشه عزیزم یه دقیقه وایسا الان دکتر میاد.”
دخترها رفتند بیرون و با مرد جوان شروع کردند به پچپچ. نفهمید چه میگفتند اما فقط شنید که مرد رو کرد به پسرهای جوان که حالا در کل اتاق پخش شده و هر کدام مشغول کاری بودند و با صدای بلند گفت: “آقایان دکترها، شانس با شما یار بود. امروز یک بیمار دوجنسی داریم. فرصت معاینه رو از دست ندید که ممکنه فعلاً چنین فرصتی دوباره فراهم نشه.”
دختر این را که شنید ناگهان خشکش زد. شلوارش را بالا کشیده و نکشیده داشت از جایش بلند میشد که پزشک و دانشجوهایش از راه رسیدند. پزشک درمانگاه که صحنه را دید با لحنی عصبی گفت: “چی شد؟ تو که دوباره راه افتادی؟” دختر که چهرهاش از شدت ناراحتی برافروخته شده بود گفت: “آقای دکتر نمیخوام مردها معاینم کنن.” دکتر جوان که حالا لبخندی بر لبانش ظاهر شده بود گفت: “اونجوری که خانم دکتر به من گفت شما نباید از این آقایون خجالت بکشی. چون به هر حال اونها هم همجنست حساب میشن. ضمناً شما با اومدنت به این بیمارستان اجازه استفاده آموزشی از خودت رو به ما دادی.”
حرفهای پزشک جوان ادامه داشت اما او دیگر چیزی نمیشنید. فقط فهمید که با سرعت از درمانگاه بیرون آمده. درحالیکه اشک از چشمهایش جاری شده بود در حال دویدن به سمت بیرون بیمارستان بود. بیرون درب درمانگاه این تابلو خودنمایی میکرد: “بیماران عزیز، حفظ حریم خصوصی شما وظیفه ما است.”
مفهوم حریم خصوصی در بیمارستانهای عمومی
نمونه این اتفاق و مشابه آن، روزانه بارها و بارها در بخشهای مختلف سیستم بهداشتی و درمانی ایران و بهویژه در بخشهای درمانی مربوط به دانشگاههای علوم پزشکی شهرهای مختلف رخ میدهند. بیمارانی که تمایل به طرح مشکل خود به صورت خصوصی با پزشک یا پزشکان مربوطه دارند اما ناگاه با خیل عظیمی از افراد از سطوح مختلف آموزشی روبرو میشوند. از دانشجوهای پزشکی و پرستاری گرفته تا انترنها، رزیدنتها و در مرحله آخر پزشکان متخصص.
زمانی که فرد بیمار در یکی از بیمارستانهای عمومی کشور (که معمولاً
وابسته به یکی از دانشگاههای علوم پزشکی است) بستری میشود در کنار دریافت
خدمات درمانی توسط کادر حرفهای پزشکی به صورت معمول با چنین روندی مواجه
میشود:
در ابتدا گرفتن شرح حال یا همان تاریخچه بیماری همراه با معاینه بیمار توسط دانشجوی بخش مربوطه انجام میشود. سپس مشابه همین مراحل توسط انترن و رزیدنت آن بخش انجام میشود. پس از گذراندن این سه مرحله مشابه که به خصوص در بخشهای اول و دوم و به علت تازهکار بودن دانشجویان ممکن است طولانی و توأم با سوالات نامربوط باشد نوبت به استاد بخش میرسد. البته استاد ممکن است به علت کمبود وقت، از گرفتن شرح حال مستقیم صرفنظر کرده و به گزارشهای رزیدنت خود اکتفا کند.
حال تصور کنید شخص بیمار دچار بیماری یا علامت خاصی باشد که جنبه آموزشی هم داشته باشد. در این صورت ممکن است با رسیدن خبر به سایر بخشها و دانشجویان، انترنها و رزیدنتهای مربوطه، بیمار بختبرگشته با شرححال گرفتنها و معاینههای مختلف بیشتری نیز روبرو شود.
در چنین شرایطی اگر بیمار معترض شده و بخواهد به این روند پایان دهد با این جمله تکراری روبرو میشود که : “اینجا بیمارستان آموزشی است و شما پذیرفتهاید که در صورت لزوم به آموزش کادر پزشکی کمک کنید.” اما آیا این جمله تکراری که دقیقاً مشخص نیست بر اساس کدام قرارداد نانوشته مورد استفاده قرار میگیرد نافی حق حریم خصوصی بیمار نیست؟ آیا در کشور ایران قانون رعایت حریم خصوصی بیمار وجود دارد و در صورت وجود تا چه اندازه اجرا میشود؟
رعایت حریم خصوصی در قوانین بینالمللی
توجه به حریم خصوصی بیمار و رازداری در مورد مشکلات او قدمتی به درازای علم پزشکی دارد. اما به صورت کلی پس از پایان جنگ جهانی دوم و تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر بود که نهادهای حمایت از بیماران در سرتاسر دنیا به فکر تدوین منشورها و بیانیههایی در زمینه حقوق بیمار افتادند.
از آن زمان تا کنون متنها و منشورهای مختلفی توسط دولتها و سازمانهای مختلف در سرتاسر دنیا تهیه شده که همگی آنها در موارد بسیاری با یکدیگر شباهت دارند. یکی از این موارد که تقریباً در تمامی منشورهای مربوط به حقوق بیمار به آن اشاره شده اهمیت حفظ حریم خصوصی بیمار توسط پزشک و پرسنل درمانی است.
به عنوان مثال میتوان به منشور حقوق بیمار از نظر اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا اشاره کرد. در بند ١۴ این منشور آمده است: «بیمار به طور قانونی حق دارد که حریم شخصیاش از هر دو نظر شخصی و اطلاعاتی در ارتباط با کارکنان بیمارستان، پزشکان دیگر (غیر از پزشک معالج)، رزیدنتها، انترنها، دانشجویان پزشکی، متخصصان، پرستاران و دیگر بیماران رعایت شود.»
مثالی دیگر در این زمینه منشور حقوق بیمار ارائه شده توسط اتحادیه جهانی پزشکی است.
در بند ٢٧ این منشور چنین میخوانیم: «به حق حفظ آرامش و خصوصی بودن اقدامات انجامشده برای بیمار، چه در موارد درمانی و چه در موارد آموزشی، با در نظر گرفتن ارزشهای فرهنگی او باید احترام گذاشته شود.»
جایگاه حفظ حریم خصوصی بیمار در قوانین ایران
منشور حقوق بیمار که در سال ١٣٨١ توسط معاونت سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به تمامی واحدهای بهداشتی درمانی کشور ابلاغ شد، دارای ١٠ ماده بود. در مواد شش و هفت این منشور آمده است:
ماده شش: «بیمار حق دارد جهت حفظ حریم شخصی خود از محرمانه ماندن محتوای پرونده پزشکی، نتایج معاینات و مشاورههای بالینی جز در مورادی که براساس وظایف قانونی از گروه معالج استعلام صورت میگیرد اطمینان حاصل نماید.»
ماده هفت همین منشور میگوید: «بیمار حق دارد از رازداری پزشک و دیگر اعضای تیم معالج برخوردار باشد لذا حضور بالینی افرادی که مستقیماً در روند درمان شرکت ندارند موکول به کسب اجازه بیمار خواهد بود.»
«ارائه خدمات سلامت باید مبتنی بر احترام به حریم خصوصی بیمار(حق خلوت) و رعایت اصل رازداری باشد.»
براساس موارد فوقالذکر که برای تمامی مراجع درمانی اعم از دولتی و غیر دولتی لازمالاجرا است، فقط کسانی میتوانند از اطلاعات مربوط به بیمار و تاریخچه بیماری او آگاه باشند که به صورت مستقیم در روند درمان او دخالت داشته باشند.
این بدان معنی است که به عنوان مثال در یک درمانگاه تخصصی بیمارستانی مانند آنچه در ابتدای مطلب ذکر شد، تنها پزشک متخصص مسئول درمانگاه است که میباید در جریان مشکل بیمار قرار بگیرد و به سوالات او پاسخ بگوید. سایر افراد حاضر در چنین مکانی تنها و تنها در صورت کسب مجوز از شخص بیمار و البته با رعایت شرایط و احوال او بایستی امکان صحبت با او در مورد بیماری و علائم آن و همچنین انجام معاینات به منظور کسب مهارت را داشته باشند.
بیمار که دختری حدود ٢٠ ساله به نظر میرسد، وارد درمانگاه اورولوژی یکی از بیمارستانهای بزرگ دولتی میشود. منشی درمانگاه قبض پرداخت را از او تحویل گرفته و بدون آنکه سرش را از روی میز بلند کند با اشاره دست به او میفهماند که باید وارد یکی از اتاقکهای مخصوص معاینه شود. دختر نگاهی به اطراف میاندازد و متوجه حضور افرادی دیگر در فضای اتاق میشود. پنج، شش پسر جوان، هم سن و سال خودش با روپوشهای سفید در گوشهای از اتاق سرپا ایستاده و به او مینگرند.
لازم است تا بیماران و به معنی وسیعتر تمامی مردم، نسبت به چنین حقی، یعنی لزوم حفظ حریم خصوصیشان توسط کادر درمانی آگاهی داشته باشند.با سرعت وارد یکی از کابینهای معاینه شده و پرده کابین را میکشد. درحالیکه قلبش تند تند میزند مینشیند روی تخت معاینه. بعد از گذشت زمانی نسبتاً طولانی صدای سلام و احوالپرسی پسران سفیدپوش با مردی مسنتر به گوش میرسد. دختر از پشت پرده سرکی میکشد و از صحبتهای رد و بدل شده متوجه حضور پزشک درمانگاه میشود. خیالش راحتتر میشود و خود را آماده حضور او میکند که ناگهان پزشک مربوطه پرده را کنار زده و وارد میشود. مردی تقریباً ٣۵ ساله، که دختر با نگاهی سریع بر روی اتیکت لباسش متوجه میشود رزیدنت اورولوژی است. مرد به محض مشاهده دختر با فریاد به او میگوید: “خانم، تو که هنوز آماده نیستی، زود باش لباستو در بیار وقت نداریم. الان استاد میاد هنوز هیچ کاری نکردیم.” مرد، پرده اتاقک را نصفه و نیمه کناری میزند و به گفتوگو با پسران جوان مشغول میشود. از گفتوگوها این گونه بر میآید که پسرها دانشجوهای پزشکی هستند.
دختر که حالا قلبش تندتر میتپد شروع میکند به پایین کشیدن شلوارش. خاطرات این روزها و همه سالها از جلوی چشمش رژه میروند. از اولین روزی که فهمید با بقیه بچهها فرق دارد. پدر و مادرش از وقتی فهمیده بودند او دوجنسی (اینترسکس) است تنها کاری که برایش انجام داده بودند این بود که او را از جمع بچههای هم سن و سالش دور نگه میداشتند. میدانست با بقیه تفاوت دارد و این را بارها با مادرش در میان گذاشته بود. بزرگتر که شد از طریق اینترنت و مطالعه مطالب مربوط به دو جنسهها متوجه شرایطش شد. اما اطلاعات، ناقص و گاهی گمراه کننده بود. حالا سنش به حدی رسیده بود که احتمال ازدواج برایش به وجود آمده بود و این موضوع به شدت او را میترساند.
نه اینکه مشکلی با ازدواج داشته باشد. اما قبل از هر چیز دوست داشت پاسخی برای سوالات بیپایانی که همه این سالها آزارش میدادند پیدا کند. این بود که با توجه به شرایط مالی خانوادهاش، تصمیم گرفت نوبتی از یکی از درمانگاههای بیمارستانی دولتی بگیرد و از پزشک بخواهد تا شرایطش را به صورت کامل برایش توضیح دهد.
در همین افکار بود که ناگهان پرده اتاقک، دوباره با شدت کنار زده شد و دو خانم جوان وارد شدند. فوری خودش را جمع کرد تا آنهایی که بیرون بودند او را نبینند. نگاهی به اتیکت روی لباسشان انداخت. نوشته شده بود “انترن بخش اورولوژی.”یکی از دخترها نگاهی به اندام تناسلی او انداخت و لبخندی در گوشه لبش ظاهر شد. بعد نگاهی به همکارش انداخت و با صدای بلند پرسید: “مشکلت چیه خانم جان؟”
شرم باعث شده بود سوالاتی را که در ذهن داشت فراموش کند. فقط توانست با سر اشارهای به اندام تناسلی خود بکند و تا آمد حرف بزند دختر دوم رو به او کرد و گفت: “باشه عزیزم یه دقیقه وایسا الان دکتر میاد.”
دخترها رفتند بیرون و با مرد جوان شروع کردند به پچپچ. نفهمید چه میگفتند اما فقط شنید که مرد رو کرد به پسرهای جوان که حالا در کل اتاق پخش شده و هر کدام مشغول کاری بودند و با صدای بلند گفت: “آقایان دکترها، شانس با شما یار بود. امروز یک بیمار دوجنسی داریم. فرصت معاینه رو از دست ندید که ممکنه فعلاً چنین فرصتی دوباره فراهم نشه.”
دختر این را که شنید ناگهان خشکش زد. شلوارش را بالا کشیده و نکشیده داشت از جایش بلند میشد که پزشک و دانشجوهایش از راه رسیدند. پزشک درمانگاه که صحنه را دید با لحنی عصبی گفت: “چی شد؟ تو که دوباره راه افتادی؟” دختر که چهرهاش از شدت ناراحتی برافروخته شده بود گفت: “آقای دکتر نمیخوام مردها معاینم کنن.” دکتر جوان که حالا لبخندی بر لبانش ظاهر شده بود گفت: “اونجوری که خانم دکتر به من گفت شما نباید از این آقایون خجالت بکشی. چون به هر حال اونها هم همجنست حساب میشن. ضمناً شما با اومدنت به این بیمارستان اجازه استفاده آموزشی از خودت رو به ما دادی.”
حرفهای پزشک جوان ادامه داشت اما او دیگر چیزی نمیشنید. فقط فهمید که با سرعت از درمانگاه بیرون آمده. درحالیکه اشک از چشمهایش جاری شده بود در حال دویدن به سمت بیرون بیمارستان بود. بیرون درب درمانگاه این تابلو خودنمایی میکرد: “بیماران عزیز، حفظ حریم خصوصی شما وظیفه ما است.”
مفهوم حریم خصوصی در بیمارستانهای عمومی
نمونه این اتفاق و مشابه آن، روزانه بارها و بارها در بخشهای مختلف سیستم بهداشتی و درمانی ایران و بهویژه در بخشهای درمانی مربوط به دانشگاههای علوم پزشکی شهرهای مختلف رخ میدهند. بیمارانی که تمایل به طرح مشکل خود به صورت خصوصی با پزشک یا پزشکان مربوطه دارند اما ناگاه با خیل عظیمی از افراد از سطوح مختلف آموزشی روبرو میشوند. از دانشجوهای پزشکی و پرستاری گرفته تا انترنها، رزیدنتها و در مرحله آخر پزشکان متخصص.
در بسیاری از موارد حضور دانشجویان و انترنها بر بالین بیمار کاملاً غیر ضروری بوده و تنها سبب نقض حریم خصوصی بیمار میشود.
در ابتدا گرفتن شرح حال یا همان تاریخچه بیماری همراه با معاینه بیمار توسط دانشجوی بخش مربوطه انجام میشود. سپس مشابه همین مراحل توسط انترن و رزیدنت آن بخش انجام میشود. پس از گذراندن این سه مرحله مشابه که به خصوص در بخشهای اول و دوم و به علت تازهکار بودن دانشجویان ممکن است طولانی و توأم با سوالات نامربوط باشد نوبت به استاد بخش میرسد. البته استاد ممکن است به علت کمبود وقت، از گرفتن شرح حال مستقیم صرفنظر کرده و به گزارشهای رزیدنت خود اکتفا کند.
حال تصور کنید شخص بیمار دچار بیماری یا علامت خاصی باشد که جنبه آموزشی هم داشته باشد. در این صورت ممکن است با رسیدن خبر به سایر بخشها و دانشجویان، انترنها و رزیدنتهای مربوطه، بیمار بختبرگشته با شرححال گرفتنها و معاینههای مختلف بیشتری نیز روبرو شود.
در چنین شرایطی اگر بیمار معترض شده و بخواهد به این روند پایان دهد با این جمله تکراری روبرو میشود که : “اینجا بیمارستان آموزشی است و شما پذیرفتهاید که در صورت لزوم به آموزش کادر پزشکی کمک کنید.” اما آیا این جمله تکراری که دقیقاً مشخص نیست بر اساس کدام قرارداد نانوشته مورد استفاده قرار میگیرد نافی حق حریم خصوصی بیمار نیست؟ آیا در کشور ایران قانون رعایت حریم خصوصی بیمار وجود دارد و در صورت وجود تا چه اندازه اجرا میشود؟
رعایت حریم خصوصی در قوانین بینالمللی
توجه به حریم خصوصی بیمار و رازداری در مورد مشکلات او قدمتی به درازای علم پزشکی دارد. اما به صورت کلی پس از پایان جنگ جهانی دوم و تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر بود که نهادهای حمایت از بیماران در سرتاسر دنیا به فکر تدوین منشورها و بیانیههایی در زمینه حقوق بیمار افتادند.
از آن زمان تا کنون متنها و منشورهای مختلفی توسط دولتها و سازمانهای مختلف در سرتاسر دنیا تهیه شده که همگی آنها در موارد بسیاری با یکدیگر شباهت دارند. یکی از این موارد که تقریباً در تمامی منشورهای مربوط به حقوق بیمار به آن اشاره شده اهمیت حفظ حریم خصوصی بیمار توسط پزشک و پرسنل درمانی است.
به عنوان مثال میتوان به منشور حقوق بیمار از نظر اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا اشاره کرد. در بند ١۴ این منشور آمده است: «بیمار به طور قانونی حق دارد که حریم شخصیاش از هر دو نظر شخصی و اطلاعاتی در ارتباط با کارکنان بیمارستان، پزشکان دیگر (غیر از پزشک معالج)، رزیدنتها، انترنها، دانشجویان پزشکی، متخصصان، پرستاران و دیگر بیماران رعایت شود.»
مثالی دیگر در این زمینه منشور حقوق بیمار ارائه شده توسط اتحادیه جهانی پزشکی است.
در بند ٢٧ این منشور چنین میخوانیم: «به حق حفظ آرامش و خصوصی بودن اقدامات انجامشده برای بیمار، چه در موارد درمانی و چه در موارد آموزشی، با در نظر گرفتن ارزشهای فرهنگی او باید احترام گذاشته شود.»
جایگاه حفظ حریم خصوصی بیمار در قوانین ایران
منشور حقوق بیمار که در سال ١٣٨١ توسط معاونت سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به تمامی واحدهای بهداشتی درمانی کشور ابلاغ شد، دارای ١٠ ماده بود. در مواد شش و هفت این منشور آمده است:
ماده شش: «بیمار حق دارد جهت حفظ حریم شخصی خود از محرمانه ماندن محتوای پرونده پزشکی، نتایج معاینات و مشاورههای بالینی جز در مورادی که براساس وظایف قانونی از گروه معالج استعلام صورت میگیرد اطمینان حاصل نماید.»
ماده هفت همین منشور میگوید: «بیمار حق دارد از رازداری پزشک و دیگر اعضای تیم معالج برخوردار باشد لذا حضور بالینی افرادی که مستقیماً در روند درمان شرکت ندارند موکول به کسب اجازه بیمار خواهد بود.»
حضور دستهجمعی پزشکان و دانشجویان آنها با روپوشهای سفید بالای سر بیمار، در کنار شنیدن حرفهایی با زبان تخصصی پزشکی به خودی خود آنقدر اضطرابآور هست که شرایط هر بیماری را از آنچه که هست بدتر کند.موضوع حفظ حریم خصوصی در ویرایش بعدی منشور حقوق بیمار نیز که در سال ١٣٨٨ ابلاغ شد در قالب بند چهارم و اینگونه بیان شده است:
«ارائه خدمات سلامت باید مبتنی بر احترام به حریم خصوصی بیمار(حق خلوت) و رعایت اصل رازداری باشد.»
براساس موارد فوقالذکر که برای تمامی مراجع درمانی اعم از دولتی و غیر دولتی لازمالاجرا است، فقط کسانی میتوانند از اطلاعات مربوط به بیمار و تاریخچه بیماری او آگاه باشند که به صورت مستقیم در روند درمان او دخالت داشته باشند.
این بدان معنی است که به عنوان مثال در یک درمانگاه تخصصی بیمارستانی مانند آنچه در ابتدای مطلب ذکر شد، تنها پزشک متخصص مسئول درمانگاه است که میباید در جریان مشکل بیمار قرار بگیرد و به سوالات او پاسخ بگوید. سایر افراد حاضر در چنین مکانی تنها و تنها در صورت کسب مجوز از شخص بیمار و البته با رعایت شرایط و احوال او بایستی امکان صحبت با او در مورد بیماری و علائم آن و همچنین انجام معاینات به منظور کسب مهارت را داشته باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر