شنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۹۳
اعدام غلامرضا خسروی غیر قانونیست
مطالب مرتبط
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز جاری شنبه ۱۰ خرداد ماه غلامرضا خسروی سوادجانی زندانی سیاسی محکوم به اعدام که به تازگی به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده بود از بند قرنطینه این زندان به سلول انفرادی منتقل شد تا حکم اعدام در موردش به اجرا درآید.
مسئولین زندان از وی خواستند که به خانواده خود اطلاع دهد که به ملاقاتش بیایند و در جواب سئوال اینکه این ملاقات بیموقع برای چیست به خانواده گفتند: شما از حکم وی اطلاع دارید. بعدا نگویید قبل از اینکه اعدام شود ملاقات ندادند.
در این رابطه یکی از وکلا و حقوق دانهای داخل کشور به گزارشگر هرانا گفت: «حکم اعدامی که فارغ از درستی یا غلط بودن آن در زمان صدور، در حال حاضر فاقد وصف قانونی است؛ چرا که در قانون مجازات اسلامی جدید محارب صرفاً کسی است که دست به سلاح ببرد و ماده ۱۸۶ قانون سابق که تقریباً تمامی احکام اعدام و تبعید صادره در طی این چند سال بر مبنای آن صادر شده است حذف گردیده است.»
وی در ادامه گفت: «با توجه به خفیف بودن قانون فعلی به نسبت قانون قدیم در این مورد، دو اقدام متصور است؛ یکی اعاده دادرسی توسط محکوم و دیگری اقدام اجرای احکام در ارسال پرونده به دادگاه صادر کننده رای یا جانشین آن جهت اعمال تخفیف در مجازات. نکتهای که حائز اهمیت است صرفاً در این است که در حال حاضر بر مبنای هیچیک از اصول قانون، شرع و عرف امکان اجرای حکم اعدام وی وجود ندارد.»
وی در پایان نیز عنوان داشت: «با توجه به سیاستهای خارجی دولت در مذاکرات هستهای و حساسیت غرب روی مسایل حقوق بشری این اعدام میتواند عقبگردی در مذاکرات باشد و امیدوارم غلامرضا خسروی وجه المصالحه اختلافات داخلی در این خصوص نگردد، چرا که هستند افراد و گروههایی که به هر بهانه و دلیل با روند مذاکرات مخالف هستند و سعی در شکست آن دارند و در این راه دست به هر کاری ولو گرفتن جان یک انسان میزنند.»
غلامرضا خسروی از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ است که سال ۸۶ در کرمان بازداشت و به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران به ۳ سال حبس تعزیری و ۳ سال حبس تعلیقی محکوم شده بود اما در حین سپری کردن این محکومیت، در یک فرایند غیرقانونی پروندهاش مجدداً به جریان افتاد و به اتهام محاربه، به اعدام محکوم شد. این حکم از سوی دیوان عالی کشور تایید شده است
تراژدی تجاوز به دختران قبل از اعدام در جمهوری اسلامی
شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۳ - 31 می 2014
شنبه, می 31, 2014 - 17:52
یک
از هزاران جنایت در قوانین کیفری فعلی ایران که هم اکنون نیز مورد استفاده
دستگاه های قضایی میباشد "صیغه دختر باکره قبل از اجرای حکم اعدام"
میباشد. صرف نطر از اینکه اساسا اعدام در ذات خود نیز جنایتی غیر قابل چشم
پوشی است، تجاوز و تحدی وحشیانه عوامل حکومتی به دختری که چند ساعت بعد از
آن نفس کشیدن را دریغ اش میکنند با هیچ آیینی قابل توجیه نمیباشد.
تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام در ایران جزئی از قوانین مجازات کیفری است.
استبداد حکمرانان در سیر تکاملی جامعه بشری همواره جنایاتی را در راستای بقای خود بر پیکره تاریخ ثبت نموده که همانند زخمی بر دردهای عصر مربوطه درد را منتقل مینماید. برای مشروعیت بخشیدن به این جنایات نیز به تناسب جهانبینی عامه تحت فرمان، حاکمیت توهم سازی و سیستم پایه ریزی نموده اند که در دوران معاصر اکثریت دیکتاتوری های مشمول، با اتکا بر تقدسگرایی مذهبی، به منظور تداوم سلطه خویش دست به غیر انسانی ترین اعمال باز نموده اند.
یک از هزاران جنایت در قوانین کیفری فعلی ایران که هم اکنون نیز مورد استفاده دستگاه های قضایی میباشد "صیغه دختر باکره قبل از اجرای حکم اعدام" میباشد. صرف نطر از اینکه اساسا اعدام در ذات خود نیز جنایتی غیر قابل چشم پوشی است، تجاوز و تحدی وحشیانه عوامل حکومتی به دختری که چند ساعت بعد از آن نفس کشیدن را دریغ اش میکنند با هیچ آیینی قابل توجیه نمیباشد.
اعدام چیست ؟
نوعی کیفر و مجازات که البته به صورت خلاصه اشد مجازات است و در قانون اساسی برخی کشورها مانند ایران گنجانده شده است. در این حکم که بر اساس دادگاه – عمومی، جنائی، نظامی و غیره زندگی یک انسان سلب می شود. عربستان سعودی، چین، آمریکا، عراق و ایران بالاترن آمار اعدام را دارند.
در سالهای بدوی حکومت اسلامی که در صدور احکام تاخت و تاز به دلخواه از سوی قضات نا آگاه و بی خرد همه گیر شده بود، بسیاری شنیدند و دیدند که چون از نظر اسلام دختری که رابطه جنسی نداشته و باکره است بی گناه به شمار می آید، اگر اعدام شود به بهشت می رود، پس طبق فتوای شرعی، برای جلوگیری کردن از بهشت رفتن دختران سیاسی محکوم به اعدام در شب پیش از اجرای حکم، آنها را مجبور به صیغه با یکی از پاسداران یا کارگزاران دیگر زندان می کردند. تا با تجاوز، از آنها رفع بکارت شود و بعد اعدام شوند.
اسدالله لاجوردی ( رئیس زندان اوین ) خطاب به دختران ایران : فکر نکنید که شما رو باکره اعدام می کنیم .
بر اساس برخی آمارهای منتشره، از زمان روی کار آمدن دولت اعتدال حسن روحانی 598 زندانی در ایران اعدام شدند که از این 598 نفر تعداد 25 اعدامی انها زن بوده است.
صیغه دختران قبل از اعلام :
در قوانین جزا و کیفری اسلامی آخوندی، به هنگام مجازات دختر تفاوتی را در نحوه اجرا قائل شده اند که مبادا از لحاظ شرعی مشکلی پیش آید و در نهایت با اکتفا به این آیه" بای ذنب قتلت " که مربوط به ممنوع بودن زنده به گور کردن دختران است کار خود را توجیه می کنند.
در برخی از موارد دیده شده بود که بعد از اعدام و با گذشت چند روز پاسداری در خانه اعدامی را زده با گل و شیرینی ادعا کرده که دختر ایشان عقد کرده او بوده.
طبق اسناد مانده از برخی اعدامیان مانند الهه دکنما در سال 62 در شیراز روی لباس خود نوشته بود که به او تجاوز شده است .
در اسلام اعدام دختران باکره ممنوع است و این ادعا برخاسته از این مسئله می باشد و این بهانه ایست برای تجاوز به دختران در زندان، و در هدفی بلند مدت نیز ایجاد فضای رعب و وحشت در میان دختران و خانواده های آنها در صورت گرایش به فعالیت های سیاسی را دنبال مینمودند.
البته اساس این از ادعا از اینجا می باشد در کتاب خاطرات آیت الله منتظری اینگونه آمده است : زمانیکه که بحث اعدام زنان زندانی مطرح شد من اعتراض کردم که دختران را اعدام نکنید ، اعدام دختران در اسلام بسیار محدود است و دختران را اعدام نمی کنند و امام گفتند خوب به آقایان بگوئید دختران را اعدام نکنید و در نهایت اعلام کردند که آیت الله منتظری گفته است که دختران را قبل از اعدام صیغه کنید .
صیغه قبل از اعدام یکی از انواع شکنجه های جنسی به حساب می آید .
زنان در زندان های ایران مورد آزار و اذیت های مختلفی قرار می گیرند که اکثریت این شکنجه ها آزار جنسی میباشند و نمونه های زنده آن نیز گواه بر این ساختار ضد بشری است.
شکنجه زنان تنها به توهین و تحقیر زبانی نبوده است بلکه آنها تهدید هم می شدند و بسیاری از زنان ترس از تجاوز داشتند. شکنجه گران مزدور رژیم همواره در اتاق های بازجویی و اعتراف گیری شان از تجاوز به مرد و زن هیچ ابایی نداشته اند و نه تنها برخوردی صورت نگرفته است، همواره مورد حمایت دیکتاتوری مذهبی نیز بوده اند. در زندان قزل حصار که یکی از بزرگترین زندان های ایران به شمار می آید زنان را وادار می کدند که روی به دیوار بایستند و با ضربه به وسط پای انها می زدند که بسیاری از زندانیان دچار خونریزی شدید می شدند. بسیاری از زنان یا باردار بودند یا فرزندان خردسال داشند که مجبور به آوردن فرزندان خود به زندان می شدند. کتک زدن، شکنجه دادن مادران در مقابل کودکان باعث شکنجه های روانی و روحی، هم در مادر هم در فرزندان می شد. آنها با محرومیت در پوشاک، غذا ، ناتوانی در شیر دهی ، یا حتی شیر خشک و بهداشت که کودکان خردسال را مبتلا به بیماری های طولانی مینمود هیچ حق اعتراضی را در مقابل نداشتند.
رژیم ه
ترس از تجاوز از هر زنی که وارد فعالیت سیاسی می شد جدا نشدنی بود . ( مژده ارسی )
تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام در ایران جزئی از قوانین مجازات کیفری است.
استبداد حکمرانان در سیر تکاملی جامعه بشری همواره جنایاتی را در راستای بقای خود بر پیکره تاریخ ثبت نموده که همانند زخمی بر دردهای عصر مربوطه درد را منتقل مینماید. برای مشروعیت بخشیدن به این جنایات نیز به تناسب جهانبینی عامه تحت فرمان، حاکمیت توهم سازی و سیستم پایه ریزی نموده اند که در دوران معاصر اکثریت دیکتاتوری های مشمول، با اتکا بر تقدسگرایی مذهبی، به منظور تداوم سلطه خویش دست به غیر انسانی ترین اعمال باز نموده اند.
یک از هزاران جنایت در قوانین کیفری فعلی ایران که هم اکنون نیز مورد استفاده دستگاه های قضایی میباشد "صیغه دختر باکره قبل از اجرای حکم اعدام" میباشد. صرف نطر از اینکه اساسا اعدام در ذات خود نیز جنایتی غیر قابل چشم پوشی است، تجاوز و تحدی وحشیانه عوامل حکومتی به دختری که چند ساعت بعد از آن نفس کشیدن را دریغ اش میکنند با هیچ آیینی قابل توجیه نمیباشد.
اعدام چیست ؟
نوعی کیفر و مجازات که البته به صورت خلاصه اشد مجازات است و در قانون اساسی برخی کشورها مانند ایران گنجانده شده است. در این حکم که بر اساس دادگاه – عمومی، جنائی، نظامی و غیره زندگی یک انسان سلب می شود. عربستان سعودی، چین، آمریکا، عراق و ایران بالاترن آمار اعدام را دارند.
در سالهای بدوی حکومت اسلامی که در صدور احکام تاخت و تاز به دلخواه از سوی قضات نا آگاه و بی خرد همه گیر شده بود، بسیاری شنیدند و دیدند که چون از نظر اسلام دختری که رابطه جنسی نداشته و باکره است بی گناه به شمار می آید، اگر اعدام شود به بهشت می رود، پس طبق فتوای شرعی، برای جلوگیری کردن از بهشت رفتن دختران سیاسی محکوم به اعدام در شب پیش از اجرای حکم، آنها را مجبور به صیغه با یکی از پاسداران یا کارگزاران دیگر زندان می کردند. تا با تجاوز، از آنها رفع بکارت شود و بعد اعدام شوند.
اسدالله لاجوردی ( رئیس زندان اوین ) خطاب به دختران ایران : فکر نکنید که شما رو باکره اعدام می کنیم .
بر اساس برخی آمارهای منتشره، از زمان روی کار آمدن دولت اعتدال حسن روحانی 598 زندانی در ایران اعدام شدند که از این 598 نفر تعداد 25 اعدامی انها زن بوده است.
صیغه دختران قبل از اعلام :
در قوانین جزا و کیفری اسلامی آخوندی، به هنگام مجازات دختر تفاوتی را در نحوه اجرا قائل شده اند که مبادا از لحاظ شرعی مشکلی پیش آید و در نهایت با اکتفا به این آیه" بای ذنب قتلت " که مربوط به ممنوع بودن زنده به گور کردن دختران است کار خود را توجیه می کنند.
در برخی از موارد دیده شده بود که بعد از اعدام و با گذشت چند روز پاسداری در خانه اعدامی را زده با گل و شیرینی ادعا کرده که دختر ایشان عقد کرده او بوده.
طبق اسناد مانده از برخی اعدامیان مانند الهه دکنما در سال 62 در شیراز روی لباس خود نوشته بود که به او تجاوز شده است .
در اسلام اعدام دختران باکره ممنوع است و این ادعا برخاسته از این مسئله می باشد و این بهانه ایست برای تجاوز به دختران در زندان، و در هدفی بلند مدت نیز ایجاد فضای رعب و وحشت در میان دختران و خانواده های آنها در صورت گرایش به فعالیت های سیاسی را دنبال مینمودند.
البته اساس این از ادعا از اینجا می باشد در کتاب خاطرات آیت الله منتظری اینگونه آمده است : زمانیکه که بحث اعدام زنان زندانی مطرح شد من اعتراض کردم که دختران را اعدام نکنید ، اعدام دختران در اسلام بسیار محدود است و دختران را اعدام نمی کنند و امام گفتند خوب به آقایان بگوئید دختران را اعدام نکنید و در نهایت اعلام کردند که آیت الله منتظری گفته است که دختران را قبل از اعدام صیغه کنید .
صیغه قبل از اعدام یکی از انواع شکنجه های جنسی به حساب می آید .
زنان در زندان های ایران مورد آزار و اذیت های مختلفی قرار می گیرند که اکثریت این شکنجه ها آزار جنسی میباشند و نمونه های زنده آن نیز گواه بر این ساختار ضد بشری است.
شکنجه زنان تنها به توهین و تحقیر زبانی نبوده است بلکه آنها تهدید هم می شدند و بسیاری از زنان ترس از تجاوز داشتند. شکنجه گران مزدور رژیم همواره در اتاق های بازجویی و اعتراف گیری شان از تجاوز به مرد و زن هیچ ابایی نداشته اند و نه تنها برخوردی صورت نگرفته است، همواره مورد حمایت دیکتاتوری مذهبی نیز بوده اند. در زندان قزل حصار که یکی از بزرگترین زندان های ایران به شمار می آید زنان را وادار می کدند که روی به دیوار بایستند و با ضربه به وسط پای انها می زدند که بسیاری از زندانیان دچار خونریزی شدید می شدند. بسیاری از زنان یا باردار بودند یا فرزندان خردسال داشند که مجبور به آوردن فرزندان خود به زندان می شدند. کتک زدن، شکنجه دادن مادران در مقابل کودکان باعث شکنجه های روانی و روحی، هم در مادر هم در فرزندان می شد. آنها با محرومیت در پوشاک، غذا ، ناتوانی در شیر دهی ، یا حتی شیر خشک و بهداشت که کودکان خردسال را مبتلا به بیماری های طولانی مینمود هیچ حق اعتراضی را در مقابل نداشتند.
رژیم هایی همانند جمهوری اسلامی که دیکتاتوری را بر مردم تحمیل مینماند، همواره در اندیشه بستن راه های اعتراضات مردمی هستند که با پیشگیری از آگاه شدن مردم و ترساندن آنها بر این راه مقطعی را تسلط دارند. رژیم اسلامی نیز با استفاده از تاکتیک حذف (فیزیکی و پراتیک) توانسته است فرهنگی نادرست را نیز بر اکثریت تزریق نماید.
زنان نزدیک به نصف جامعه را متشکلند و در نقشهای مدیریتی وجود ندارند. در صورت اعتراض نیز برچسپی سیاسی را بر خود کشیده اند و دادگاه اسلامی ابزاری را جهت رسیدن به اهداف کلان سردمداران در اختیار دارد که "زن" نام دارد. بله با وجود اینکه تلخ است، اما زن در ایران، امروزه ابزار قرار گرفته و اختیاری را ندارد. اشاعه فرهنگ مرد سالاری نیز سبب گشته مرد ایرانی نه تنها برای رفع این فلاکت تلاشی ندارد، با قتل های ناموسی و زن ستیزی های ناشی از مذهب در حقوق، بیشترین کمک را به بدبختی کلی اجتماع نمایند.
بازگشت زن ایرانی از جایگاه ابزاری و غیر انسانی تعریف شده حکومتی جاری به جایگاه انسانی اش ابتدایی ترین و شاید اولین گام در راستای احقاق حقوق انسانی خلق های ایران است. به امید آن روز با اقدام امروز.
سمانه گرمرودی 31/05/2014
منابع :
ویکی پدیا
نفس در قفس
بالاترین
ایی همانند جمهوری اسلامی که دیکتاتوری را بر مردم تحمیل مینماند، همواره در اندیشه بستن راه های اعتراضات مردمی هستند که با پیشگیری از آگاه شدن مردم و ترساندن آنها بر این راه مقطعی را تسلط دارند. رژیم اسلامی نیز با استفاده از تاکتیک حذف (فیزیکی و پراتیک) توانسته است فرهنگی نادرست را نیز بر اکثریت تزریق نماید.
زنان نزدیک به نصف جامعه را متشکلند و در نقشهای مدیریتی وجود ندارند. در صورت اعتراض نیز برچسپی سیاسی را بر خود کشیده اند و دادگاه اسلامی ابزاری را جهت رسیدن به اهداف کلان سردمداران در اختیار دارد که "زن" نام دارد. بله با وجود اینکه تلخ است، اما زن در ایران، امروزه ابزار قرار گرفته و اختیاری را ندارد. اشاعه فرهنگ مرد سالاری نیز سبب گشته مرد ایرانی نه تنها برای رفع این فلاکت تلاشی ندارد، با قتل های ناموسی و زن ستیزی های ناشی از مذهب در حقوق، بیشترین کمک را به بدبختی کلی اجتماع نمایند.
بازگشت زن ایرانی از جایگاه ابزاری و غیر انسانی تعریف شده حکومتی جاری به جایگاه انسانی اش ابتدایی ترین و شاید اولین گام در راستای احقاق حقوق انسانی خلق های ایران است. به امید آن روز با اقدام امروز.
سمانه گرمرودی 31/05/2014
منابع :
ویکی پدیا
نفس در قفس
اردوغان تظاهرکنندگان میدان تقسیم را تهدید کرد
شنبه، 10 خرداد ماه 1393 = 31-05 2014
اردوغان گفت: شما همانند سال گذشته نمی توانید تقسیم را اشغال کنید چون شما باید قانون را رعایت کنید و اگر این کار را انجام دهید دولت همه توان خود را برای برقراری آرامش در میدان تقسیم به کار خواهد گرفت.
وی در جمع هزاران طرفدار خود افزود: در صورتی که شما به آن جا بروید نیروهای امنیتی دستورات لازم را دریافت کرده اند و هر آنچه که لازم باشد انجام خواهند داد .
نخست وزیر ترکیه بار دیگر از کسانی که سال گذشته به مدت سه هفته با حضور در خیابان ها او را به چالش کشیدند، انتقاد کرد و گفت: من از مردم می خواهم اشتباه نکنند. این یک مبارزه زیست محیطی نیست و هیچ صداقتی در آن دیده نمی شود .
دولت ترکیه برگزاری تظاهرات در میدان تقسیم را برای سازمان های غیر دولتی، اتحادیه های صنفی و اعضای جامعه مدنی ممنوع کرده است.
این گروه ها قصد دارند شنبه شب موج اعتراضات ضد دولتی بی سابقه را که ژوئن 2013 ترکیه را تکان داد، گرامی بدارند.
پلیس ترکیه بیش از 25 هزار نیرو و حدود 50 خودرو آب پاش را برای مقابله با تظاهرکنندگان آماده کرده است.
با خانم وزیر ایرانی دولت هند آشنا شوید + عکس
شنبه، 10 خرداد ماه 1393 = 31-05 2014
پیام نو: خانم «سمیتری ایرانی» 38 ساله و اولین فرزند خانواده است و سه خواهر دارد. در سال 2001 او با زوبین ایرانی که اصالتاً یک زرتشتی و اهل ایران است، ازدواج می کند. آنها داری یک پسر بنام «ظُهر» و یک دختر بنام «زویش» هستند.
در سال 2003 سمیتری قدم در راه دشوار سیاست کشور هندوستان می گذارد و عضو حزب بهاریتا جاناتا می شود. یکسال بعد خانم ایرانی بعنوان عضو کمیته مرکزی حزب بهاریتا منصوب شد. فعالیت های وی به نفع زنان هندی باعث شد تا چند باری از طرف گروه های افراطی تهدید به مرگ شود.
با این حال در سال 2009 و با تشدید اقدامات گروهی تجاوز به عنف در هند، خانم ایرانی با پیوستن به کمپین حمایت از اعدام خاطیان، با قربانیان این حوادث ابراز همدردی کرد.
در سال 2010 سمیتری ایرانی به عنوان دبیر ملی حزب بهاریتا جاناتا منصوب شد. از این تاریخ به بعد وی عملاً جایگاه مدیریت شاخه زنان حزب BJP را بدست آورد.
اسب پیشرفت های سیاسی خانم ایرانی در سال 2011 نیز همچنان می تاخت چرا که در آگوست این سال او موفق شد به عنوان نماینده گجرات وارد پارلمان هندوستان شود.
ایرانی در انتخابات عمومی سال 2014 که همین چند هفته پیش برگزار شد با معاون حزب کنگره ملی یعنی راهول گاندی در منطقه اوتار پرادش به رقابت پرداخت. در پایان نیز با اختلافی جزئی، کرسی پارلمان را به راهول گاندی، باخت.
با پیروزی نارندرا مودی در انتخابات سراسری، فرصت برای پیشرفت بیشتر خانم ایرانی فراهم شد و با معرفی اعضای کابینه، همه متوجه شدند که رهبر حزب بهاریتا جاناتا ، صندلی وزارت توسعه منابع انسانی را برای سمیتری ایرانی، کنار گذاشته است. خانم ایرانی حالا با 38 سال سن، جوان ترین عضو این کابینه است.
دختر بروس ویلیس در اعتراض به سیاستهای اینستاگرام برهنه در خیابان راه رفت
دبی-العربیه.نت فارسی
عکسهایی از اسکات ویلیس دختر بروس ویلیس و دمی مور دو بازیگر سرشناس
هالیوود منتشر شده که در یکی از خیابانهای مانهاتن در نیریورک، برهنه راه
میرود. او گفته که این اقدام را در اعتراض به سیاستهای سایت اینستاگرام
که انتشار تصاویر برهنه دختران و زنان را منع میکند، انجام داده است. هنوز مشخص نیست اقدام اسکات ویلیس در ممنوعیت انتشار تصاویر برهنه به صورت عام است یا به حذف تصویری مشخص اعتراض داشته است. سایت اینستاگرام تصاویر منتشر شده از زنانی که سینههای خود را برای درمان از بیماری سرطان مورد عمل جراحی قرار دادهاند، حذف کرده است.
برخی از ناظران میگویند که اسکات ویلیس، با انتشار بسیاری از تصاویر برهنه خود در دیگر شبکههای اجتماعی، ممنوعیت موجود در اینستاگرام را جبران کرده است. اقدام او بحث و جدل بسیاری در شبکه اینترنت ایجاد کرده است.
دژخيمان ولي فقيه 8نفر را به زندانهايي تا 20 سال محكوم كردند
يك دادگاه رژيم
آخوندي هشت نفر را بهاتهام گذاشتن مطالبي عليه ولي فقيه ارتجاع روي
فيسبوك، از هفت سال تا بيست سال زندان محكوم كرد.
خبرگزاري فرانسه ضمن اعلام اين
خبر گفت كه بهرغم اينكه رژيم ايران فيلترينگ وسيعي براي دسترسي به
سايتهاي اجتماعي اعمال كرده، با اين حال تعدادي از ايرانيان آشنا به موارد
فني، فيلترينگ را شكسته و وارد سايتهاي اجتماعي ميشوند.خبرگزاري فرانسه - 10 خرداد
طلا فروشان شهرکرد، فارسان، سامان و بروجن به اعتصاب طلافروشان پیوستند
1:05:08 PM 1393/3/10
نقشه شهر کرد و سامان
|
در
پی اعتصاب طلافروشان شهرهای مختلف، تعدادی از طلا فروشان در شهرکرد و
شهرهای فارسان، سامان و بروجن، روز جمعه با برگزاری نشستی اعلام کردند از
روز شنبه 10خرداد دست به اعتصاب می زنند و به اعتصاب سراسری صنف طلافروشان
می پیوندند. گفته می شود احتمال دارد آهن فروشان و فروشندگان مصالح
ساختمانی نیز به زودی به اعتصاب طلافروشان بپیوندند.
پیش از این طلافروشان اصفهان و تبریز دست به اعتصاب زده اند. اکنون بازاریان در تهران، اصفهان، شیراز، نجف آباد، تبریز و شهرکرد در اعتصاب به سر می برند.
پیش از این طلافروشان اصفهان و تبریز دست به اعتصاب زده اند. اکنون بازاریان در تهران، اصفهان، شیراز، نجف آباد، تبریز و شهرکرد در اعتصاب به سر می برند.
ایران: هشدار نسبت به اعدام قریب الوقوع غلامرضا خسروی پس از تحمل ۱۳سال زندان
زندانی سیاسی غلامرضا خسروی
|
غلامرضا خسروی ساعتهایی قبل به سلولهای انفرادی زندان گوهردشت منتقل شد
فراخوان به ملل متحد، آمریکا، اروپا و مدافعان حقوق بشر برای جلوگیری از اعدام غلامرضا خسروی
ساعتهایی پیش زندانی سیاسی غلامرضا خسروی، برای اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی زندان گوهردشت منتقل شد. غلامرضا خسروی که تا کنون جمعاً 12سال از زندگی اش را در سیاهچالهای رژیم آخوندی به سر برده صبح روز چهارشنبه 7خرداد، از بند 350 زندان اوین به دایره اجرای احکام این زندان منتقل شد. مزدور مؤمنی از سردژخیمان اوین او را به خاطر نقش مؤثر در مقاومت زندانیان بند 350 مورد تهدید قرار داد. او متعاقباً با دستان و پاهایی در زنجیر به قرنطینه زندان گوهردشت فرستاده شد.
دژخیمان در حمله وحشیانه 28فروردین به بند 350 اوین غلامرضا را با کینه و سبعیت خاصی مورد ضرب و شتم قرار داده و مجروح کردند و با بدنی خونین و کبود و در حالی که از ناحیه سر و صورت زخمی و گوش راستش پاره شده بود، به انفرادی بند 240 منتقل شد. او به رغم وخامت حالش همراه با دیگر زندانیان دست به اعتصاب غذا زد که به مدت 23روز و تا بازگشت به بند 350 ادامه یافت. شکنجه گران اوین به رغم وخامت حال او از کمترین رسیدگی درمانی به وی خودداری کردند. رضا سراج یکی از سردژخیمان اطلاعات با نام مستعار علوی در جریان حمله به بند 350 غلامرضا را تهدید کرد که حکم اعدامش را به زودی اجرا خواهد کرد. وی همچنین بستگان او را تهدید کرده بود که در صورت ملاقات با هر هیأت خارجی بازداشت شده و با حکمهای سنگینی مواجه خواهند گردید.
مقاومت ایران نسبت به اعدام قریب الوقوع این زندانی سیاسی هشدار می دهد و از جامعه جهانی به ویژه اتحادیه اروپا، دولت آمریکا و دبیرکل، کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگران ذیربط ملل متحد و عموم سازمانها و جوامع مدافع حقوق بشر و مدافعان کارگران خواستار یک اقدام فوری و مؤثر برای توقف این اقدام جنایتکارانه است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
فراخوان به ملل متحد، آمریکا، اروپا و مدافعان حقوق بشر برای جلوگیری از اعدام غلامرضا خسروی
ساعتهایی پیش زندانی سیاسی غلامرضا خسروی، برای اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی زندان گوهردشت منتقل شد. غلامرضا خسروی که تا کنون جمعاً 12سال از زندگی اش را در سیاهچالهای رژیم آخوندی به سر برده صبح روز چهارشنبه 7خرداد، از بند 350 زندان اوین به دایره اجرای احکام این زندان منتقل شد. مزدور مؤمنی از سردژخیمان اوین او را به خاطر نقش مؤثر در مقاومت زندانیان بند 350 مورد تهدید قرار داد. او متعاقباً با دستان و پاهایی در زنجیر به قرنطینه زندان گوهردشت فرستاده شد.
دژخیمان در حمله وحشیانه 28فروردین به بند 350 اوین غلامرضا را با کینه و سبعیت خاصی مورد ضرب و شتم قرار داده و مجروح کردند و با بدنی خونین و کبود و در حالی که از ناحیه سر و صورت زخمی و گوش راستش پاره شده بود، به انفرادی بند 240 منتقل شد. او به رغم وخامت حالش همراه با دیگر زندانیان دست به اعتصاب غذا زد که به مدت 23روز و تا بازگشت به بند 350 ادامه یافت. شکنجه گران اوین به رغم وخامت حال او از کمترین رسیدگی درمانی به وی خودداری کردند. رضا سراج یکی از سردژخیمان اطلاعات با نام مستعار علوی در جریان حمله به بند 350 غلامرضا را تهدید کرد که حکم اعدامش را به زودی اجرا خواهد کرد. وی همچنین بستگان او را تهدید کرده بود که در صورت ملاقات با هر هیأت خارجی بازداشت شده و با حکمهای سنگینی مواجه خواهند گردید.
مقاومت ایران نسبت به اعدام قریب الوقوع این زندانی سیاسی هشدار می دهد و از جامعه جهانی به ویژه اتحادیه اروپا، دولت آمریکا و دبیرکل، کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگران ذیربط ملل متحد و عموم سازمانها و جوامع مدافع حقوق بشر و مدافعان کارگران خواستار یک اقدام فوری و مؤثر برای توقف این اقدام جنایتکارانه است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
سابقه:
غلامرضا خسروی 49ساله، اهل آبادان، پدر یک فرزند، کارگر جوشکار، در
2اردیبهشت 91 به اتهام آخوند ساخته «محاربه» به اعدام محکوم شد. او از
زندانیان سیاسی دهه 60 است که در سن 16سالگی به خاطر هواداری از مجاهدین
متحمل 5سال زندان در کازرون شد. وی بار دیگر در سال 86 دستگیر شد و محروم
از کمترین روند عادلانه حقوقی به شش سال حبس محکوم گردید. دستگاه قضاییه
آخوندی در سال 89، در حالی که تنها دو سال از حبس او باقی مانده بود، او را
به خاطر کمک مالی به مجاهدین دوباره محاکمه و به اتهام «محاربه» به اعدام
محکوم کردند. رژیم آخوندی او را بارها برای گرفتن اعترافها اجباری
تلویزیونی تحت شکنجه قرار داد. وی که اکنون هشت سال از اسارتش می گذرد،
جمعاً بیش از 40ماه را در سلولهای انفرادی و در شرایطی بسیار دشوار به سر
برده است.
مادر زندانی سیاسی غلامرضا خسروی: می خواهند فرزندم را اعدام کنند
3:41:43 PM 1393/3/10
مادر غلامرضا خسروی زندانی سیاسی هوادار مجاهدین خلق ایران از تمامی ارگانهای بین المللی و حقوق بشری خواستار اقدام فوری و جدی برای متوقف کردن اجرای حکم اعدام فرزندش شد.
اطلاعات بدنام آخوندی با خانواده غلامرضا خسروی تماس گرفته و گفته است حتماً برای دیدار فرزندتان به تهران بیایید، هر موقع رسیدید اشکالی ندارد. صبح امروز یکی از برادران غلامرضا خسروی، با وی ملاقات کرده است. خاطرنشان می شود روز چهارشنبه هفتم خرداد، خدابخشی معاون جنایتکار دادستانی رژیم به داخل بند رفته و به زندانی سیاسی غلامرضا خسروی گفته است شما عامل اغتشاش در بند 350 بودید و باید به زندان گوهردشت تبعید شوید، سپس با دست بند و پا بند وی را به قرنطینه زندان گوهردشت منتقل کرده اند. بعد از دو روز نیز وی را به سلولهای انفرادی منتقل کرده اند. احتمال اعدام این زندانی سیاسی هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران قریب الوقوع است. |
پانزدهمین روز اعتصاب طلافروشان بازار تبریز
5:05:15 PM 1393/3/10
بازار طلافروشان تبریز - آرشیو
|
طلافروشان
بازار تبریز روز شنبه 10خرداد پانزدهمین روز اعتصاب خود را پشت سر
گذاشتند. آنها در اعتراض به اخاذی مالیاتی رژیم آخوندی از روز شنبه
27اردیبهشت در اعتصاب به سر می برند.
یکی از بازاریان در این رابطه گفت طلافروشان تا زمان لغو افزایش مالیاتها به اعتصاب ادامه خواهند داد.
یکی از بازاریان در این رابطه گفت طلافروشان تا زمان لغو افزایش مالیاتها به اعتصاب ادامه خواهند داد.
رئیس کانون ادبی فلسطینیان در عربستان سعودی دخالتهای رژیم ایران را محکوم کرد
4:33:55 PM 1393/3/10
دکتر احمد ریماوی رئیس کانون ادبی فلسطینیان در کشور عربستان سعودی
|
دکتر احمد ریماوی رئیس کانون ادبی فلسطینیان در کشور عربستان سعودی طی مصاحبه یی دخالتهای رژیم ایران در سوریه را محکوم کرد
حمایت رژیم ایران از دیکتاتوری بشار اسد هدفهای گوناگونی را دنبال می کند. هدف اول صدور به اصطلاح انقلاب این رژیم است که از همان روز اول تاسیسش در سال 1979 میلادی پرچم آن را بلند کرد. آرزوی اصلی این رژیم ایجاد امپراطوری اسلامی است.
این طور وانمود می کنند که حمایت از بشار اسد به خاطر این است که او محور مقاومت است در حالی که بشار اسد مطلقاً چنین چیزی را نمایندگی نمی کند و تمام دخالتهای دیگر در لبنان و فلسطین چیزی جزء در راستای منافع رژیم ایران نیست
یکی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران از این دخالتها پرده برداشت و بر حمایت همه جانبه از دیکتاتوری بشار اسد از همان ابتدا تا الآن تأکید کرد. همچنین فرستادن کشتی جنگی به سواحل سودان و حمایتهای این رژیم از حوثیها در یمن در راستای استمرار استراتژی این رژیم است
رئیس کانون ادبی فلسطینیان در کشور عربستان سعودی در ادامه مصاحبه خود گفت:
در ابتدای شروع بحران، اسد از مردم درعا انتقام گرفت. شهروندان فلسطینی که آنجا خرابکار و تروریست و بنیادگرا نبودند، کسبه و مردمی عادی در شهرها و خانه هایشان بودند اما شروع به قلع و قمع آنان کردند، در این میان تشکیلات داعش مورد حمایت رژیم ایران قرار گرفت. پدید آورنده داعش در سوریه رژیم ایران بود
دکتر احمد ریماوی در مورد مقاومت مردم ایران علیه رژیم آخوندی گفت:
رژیم ایران با وجود به کارگیری اعدام و شکنجه در مقابل مخالفان خودش شکست خورده و آنچه که اخیراً در زندان اوین رخ داد نمونه خوب و کاملی از وضعیت شکست این رژیم سرکوبگر است. به همین دلیل رژیم ایران همه تلاش خودش را با فیلتر کردن سایتها و سانسور رسانه ها به کار گرفته و می خواهد صدای مردم ایران به دنیا نرسد به همین دلیل تلاشهای سازمان مجاهدین و همه انقلابیون آن در جهت حمایت مردم ایران ارزشمند است.
حمایت رژیم ایران از دیکتاتوری بشار اسد هدفهای گوناگونی را دنبال می کند. هدف اول صدور به اصطلاح انقلاب این رژیم است که از همان روز اول تاسیسش در سال 1979 میلادی پرچم آن را بلند کرد. آرزوی اصلی این رژیم ایجاد امپراطوری اسلامی است.
این طور وانمود می کنند که حمایت از بشار اسد به خاطر این است که او محور مقاومت است در حالی که بشار اسد مطلقاً چنین چیزی را نمایندگی نمی کند و تمام دخالتهای دیگر در لبنان و فلسطین چیزی جزء در راستای منافع رژیم ایران نیست
یکی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران از این دخالتها پرده برداشت و بر حمایت همه جانبه از دیکتاتوری بشار اسد از همان ابتدا تا الآن تأکید کرد. همچنین فرستادن کشتی جنگی به سواحل سودان و حمایتهای این رژیم از حوثیها در یمن در راستای استمرار استراتژی این رژیم است
رئیس کانون ادبی فلسطینیان در کشور عربستان سعودی در ادامه مصاحبه خود گفت:
در ابتدای شروع بحران، اسد از مردم درعا انتقام گرفت. شهروندان فلسطینی که آنجا خرابکار و تروریست و بنیادگرا نبودند، کسبه و مردمی عادی در شهرها و خانه هایشان بودند اما شروع به قلع و قمع آنان کردند، در این میان تشکیلات داعش مورد حمایت رژیم ایران قرار گرفت. پدید آورنده داعش در سوریه رژیم ایران بود
دکتر احمد ریماوی در مورد مقاومت مردم ایران علیه رژیم آخوندی گفت:
رژیم ایران با وجود به کارگیری اعدام و شکنجه در مقابل مخالفان خودش شکست خورده و آنچه که اخیراً در زندان اوین رخ داد نمونه خوب و کاملی از وضعیت شکست این رژیم سرکوبگر است. به همین دلیل رژیم ایران همه تلاش خودش را با فیلتر کردن سایتها و سانسور رسانه ها به کار گرفته و می خواهد صدای مردم ایران به دنیا نرسد به همین دلیل تلاشهای سازمان مجاهدین و همه انقلابیون آن در جهت حمایت مردم ایران ارزشمند است.
واکنش شاهین دادخواه به ستون ویژه کیهان: این بخشی از ماموریت حسین شریعتمداری است
فعالان در تبعید: دکتر
شاهین دادخواه، مشاور پیشین حسن روحانی در شورای امنیت ملی و دیپلمات سابق
در زمینه مسائل هسته ای که دوران حبس خود را به اتهام جاسوسی در زندان
اوین می گذراند، تکرار اتهام جاسوسی به وی توسط حسین شریعتمداری در ستون
ویژه روزنامه کیهان را در راستای فرار به جلو تندروها و بیم آنها از ارسال
لیست بلند مفسدان مالی، به قوه قضاییه، تحلیل می کند.
دکتر شاهین دادخواه، بازداشت خود را پرونده سازی تندروها، به
دلیل انتقادات صریح وی نسبت به مدیریت داخلی و سیاست خارجی در دوران ریاست
جمهوری محمود احمدی نژاد، شرح می دهد و تکرار این اتهامات توسط روزنامه
کیهان در این دوره زمانی و بدون ارائه سند را ماموریت حسین شریعتمداری،
برای جنگ روانی در راستای تلاش برای ممانعت از پیگیری موضوع فسادهای مالی
هم تیمی هایش، می خواند.
متن کامل نامه دکتر شاهین دادخواه که در پاسخ به اتهامات حسین شریعتمداری در ستون ویژه روزنامه کیهان، نوشته شده، به شرح زیر است:
دلایل عصبانیت حسین شریعتمداری و به قول بچه حزب اللهی ها،
“حاج حسین شریعتمداری”، از دست من و دوستانم و همکاران حسن روحانی، برای
هر کسی که ناشناخته باشد، برای ما واضح است. وی برای چندمین بار در روزنامه
کیهان، حسن روحانی و همکارانش از جمله من را متهم به سازش و جاسوسی کرد.
روز چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393، او در صفحه دوم روزنامه و
ستون ویژه با اسم بردن از من و یکی دیگر از دوستانم صراحتا ما را به
جاسوسی متهم کرد. این ناشی گری از فردی پخته و از یک بازجوی قدیمی بعید
بود. حسین شریعتمداری، بهتر از هر کسی میداند که در این ستون نباید از
افراد معمولی نام ببرد و به قول خودش آنها را بی خودی مشهور و معتبر کند!
اگر تا پیش از 31 اردیبهشت عده ای در پرونده سازی برای ما شک داشتند، با
ورود کیهان به این موضوع آنها یقین کردند که برخورد با ما کاملا سیاسی
بوده است.
من مرام آقای شریعتمداری را می ستایم که رفقای قدیمی اش را در
پرونده سازی برای ما تنها نگذاشت. او بهتر از هر کس دیگری می داند که
پرونده امنیتی یعنی چه ؟ و اگر مدرکی وجود دارد در افشای آن نباید ذره ای
تردید کرد. سکوت سه ساله روزنامه کیهان در این مورد نشان می دهد که آقای
شریعتمداری با وجود خالی بودن دستش از هر گونه سندی، نخواسته است دوستانش
را در دفاع از خودشان در برابر ما تنها بگذارد.
شریعتمداری با محمود احمدی نژاد، محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی و
حسن روحانی رودربایسی نداشت، چه برسد به ما، و اگر کوچکترین سندی در مورد
ارتباط مشکوک ما با خارجی ها پیدا کرده بود در افشای سریالی و تخیل پردازی
در این مورد کوچکترین تردیدی بخود راه نمی داد.
حسین شریعتمداری حداقل از طریق دوستانش از همان ابتدا در
جریان پرونده سازی برای همکاران دکتر روحانی بود و تلاش زایدالوصفی کرد تا
از این نمد کلاهی بدوزد. اما سکوت سه ساله اش نشان داد دستش خالی است.
روزنامه کیهان در روزهای نخست بازداشت غیر قانونی دکتر قهرمانپور، در حالی
که اتهام وارده به وی معلوم نبود، با ناشی گری پرده از سناریوی اطلاعاتی
دوستانش برداشت و آن را لو داد. از فرد کارکشته ای چون حسین شریعتمداری
بازجو لو دادن زود هنگام سناریو بسیار بعید بود.
صورت مساله خیلی واضح و روشن است: تندروهای مخالف هاشمی و
روحانی در صدد جلوگیری از ورود حسن روحانی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری
بودند و در این راستا شروع به پرونده سازی برای اطرافیانش کردند. چون تجربه
های قبلی نشان داده بود که پرونده سازی مستقیم برای وی تف سر بالا است و
متهم کردن تلویحی سایر مسولان رده بالای امنیتی به آلت دست دشمن بودن است.
اینگونه بود که برخورد با حسین موسویان کلید زده شد. شریعتمداری و دوستانش
درآن سالها از معجزه هزاره ای سخن میگفتند که قرار بود مشکلات جهان را در
کوتاه ترین زمان ممکن حل کند. در همین راستا وی و شاگردانش در کیهان مدام
می نوشتند که پرونده هسته ای در حال حل و فصل نهایی است ، بی آنکه ایران
کوچکترین امتیازی بدهد.
“مهدی محمدی”، جوانی که در مکتب شریعتمداری تحلیلگر هسته ای
شده و سپس بدون کوچکترین سابقه پژوهشی و تجربی و عملی، به خدمت سعید
جلیلی درآمده و مسئول شکایات از مطبوعات تحول خواه هم شده، پشت سر هم
تحلیل نوشته و ادعا می کرد که غرب ترسیده، جا زده و جرات تحریم ایران را
ندارد و عده ای واداده (یعنی دوستان ما) میگویند ایران تحریم خواهد شد.
خوشبختانه آرشیو مقالات شریعتمداری و محمدی پیش از اعمال نخستین تحریم ها موجود است و مستند.
دیگر دوست حسین شریعتمداری از ظهور یک حکومت اسلامی در مصر پس
از مبارک سخن می گفت. حسین شریعتمداری و دوستانش در وزارت اطلاعات و شورای
عالی امینت ملی و برخی نهادهای نظامی خود را در حال گذر از پیچ تاریخی می
دیدند. پیچی که پس از آن قرار بود، غربی ها در مقابل ما زانو بزنند و از
بابت عملکرد گذشته خود معذرت خواهی کنند. جزوه ها و کتابها و جلسات توجیهی
متعددی به همین منظور تالیف و برگزار شد. جمعیت ایثارگران جبهه پایداری و
عماریون خود را در آستانه یک پیروزی تاریخی می دیدند که به آنها فرصت می
داد کار طرفداران و سرشاخه های آنها یعنی هاشمی، خاتمی و روحانی را یکسره
کنند.
در چنین فضایی بود که حسن روحانی و ما همکارانش، با ذکر
واقعیتهای نظام بین الملل هشدار می دادیم که تحریم های سازمان ملل و تحرریم
های یک جانبه و چندجانبه در راه است.
حاج حسین و دوستانش که از تحلیل واقع بینانه شرایط عاجز
بودند، وقتی دیدند پیش بینی های تیم حسن روحانی درست از آب در می آید خود
را در وضعیت بدی دیدند، و دریافتند که مقامات عالی رتبه نظام و تصمیم گیران
دیگر به تحلیلهای آنها اهمیت نمی دهند. حسین شریعتمداری فراموش نکرده است
که با چه آب وتابی از لزوم خروج از پیمان “ان پی تی”، دفاع می کرد و می گفت
که ما فرمان اتومبیل را کنده و بیرون انداخته ایم و ترس از حریف نداریم.
وقتی ایشان و دوستانش در ساخت فکر، تحلیل و نظر شکست خوردند،
وارد وادی اطلاعاتی شده و سناریویی را طراحی کردند که مطابق آن همکاران حسن
روحانی و تلویحا خود وی به ارتباط با بیگانگان متهم شوند. اتفاقا
شریعتمداری پیشتر تجریه چنین کاری را داشت.
او در اوایل دهه 1380 با تهدید یک استاد دانشگاه تهران به نام
“ابو محمد عسگرخانی” که هم سودای پست و مقام داشت و هم برخی مشکلات خاص،
او را وادار کرد که طی مصاحبه ای “باند نیویورک” را افشا کند، باندی خیالی
که اساسا وجود خارجی نداشت، باندی که گفته میشد جواد ظریف هم جزو آن بود! و
همین استاد بود که با برگزاری کنفرانسی صوری در دانشگاه تهران زمینه اجرای
سناریوی طراحی شده علیه دکتر قهرمانپور را فراهم کرد. عسگرخانی به پاس
خدمات خود برای دوستان شریعتمداری به ریاست مرکز مطالعات عالی دانشگاه
تهران منصوب شد . گمان میکنم این اندازه اطلاعات و مستندات برای تیمی که
حاج حسین به نیابت از آنها خود را بی اعتبار می کند کافی باشد.
من عصبانیت شریعتمداری و دوستانش را خیلی خوب درک میکنم . واقعا آسان نیست تحمل کردن این همه شکست در طی یک سال گذشته.
آنها از سال 1390 حتی محمود احمدی نژاد را هم از شورای عالی
امنیت ملی کنار گذاشته و سیاست خارجی را یکسره در اختیار سیاست صدور انقلاب
گذاشتند. همه چیز برای اجرای سناریوی حذف مخالفان آماده بود. اما بی
تجربگی دوست ایشان “سعید جلیلی” و اعتماد به نفس بیش از حد عماریون، کار
را خراب کرد.
تحلیل های وحید، مهدی، کمیل و دهها استراتژیست جوان اصولگرای
در خدمت دوستان حسین شریعتمداری، اشتباه از آب در آمد. من اعتماد به نفس
وی را و وفاداری اش را می ستایم. در حالی که دوستان ایشان از بابت تحریم ها
میلیاردها تومان منتفع شدند و به قول حسن روحانی به نام مبارزه با
استکبار، جیب مردم را زدند و جیب خودشان را پر کردند و اکنون از ترس گشوده
شدن پرونده هایشان به سرعت و علی رغم وعده های قبلی خود مه آفرید خسروی را
حذف کردند، اما حاج حسین همچنان و مثل گذشته خم به آبرو نمی آورد و انگار
نه انگار که معاون جناب مصلحی به جرم فساد مالی دستگیر شده است.
البته شریعتمداری بهتر از هر کسی اصول نظری و عملی عملیات
روانی و بازجویی را بلد است و می داند که در هنگام ضعف باید تندتر از
هرزمانی حمله کرد. اکنون که حسن روحانی لیست بلندبالای مفسدان مالی را به
قوه قضاییه داده است، ماموریت شریعتمداری این است که با فرار به جلو و متهم
کردن همکاران آقای روحانی و البته خود وی به همکاری با بیگانگان مانع
پیگیری موضوع فساد مالی هم تیمی هایش شود.
البته حاج حسین می داند یک بازیگر حرفه ای هیچ وقت مستقیما
وارد مسایل مالی وغیره نمی شود تا رقبا بتونند روی آن مانور دهند. او در
تقسیم کار انجام شده، بخش عملیات روانی را برعهده گرفته است.
در اینجا لازم میدانم از طرف خودم و همکارانم از حسین
شریعتمداری تشکر کنم که ما را قابل دانسته و در ستون ویژه روزنامه کیهان به
ما حمله کردند. هر رسانه ای در دنیا به یک چیز شهره است و بقول معروف یک
برند مشخص دارد “سی ان ان” به سرعت و “بی بی سی” به صحت اما برند روزنامه
کیهان پرونده سازی برای طرفداران تغییر و تحول است و عملکرد چند سال گذشته
آن نیز این ویژگی را پربارتر کرده است. اگر کیهان نبود رحیم مشایی تا این
اندازه مطرح نمی شد، اگر کیهان نبود جواد ظریف این قدر محبوبیت نداشت، اگر
کیهان نبود صادق زیبا کلام هم مثل برادرش سعید گمنام می ماند و اگر کیهان
نبود شیرین عبادی شهرت جهانی پیدا نمیکرد.
از حسن شریعتمداری عاجزانه میخواهم هر سندی دال بر همکاری من
و همکارانم با خارجی ها دارد بدون هیچ گونه اغماضی منتشر کند و در همان
حال بگوید که دوست عزیزش در ملاقات یک ساعته با ویلیام برنز در ژنو،
چگونه شیدا و شیفته، قول انتقال سوخت غنی شده به خارج را داد و آن را بار
کامیون کرد !
بار دیگر از حسین شریعتمداری و دوستانش که فعلا نمیخواهم
اسامی دقیق آنها را ذکر کنم تسلیت عرض می کنم که در یک سال گذشته مصیبت های
سیاسی زیادی را از سر گذراندند که بزرگترین آنها پیروزی حسن روحانی در
انتخابات ریاست جمهوری بود.
با ایشان اظهار همدردی میکنم چون حسن روحانی مثل محمود احمدی
نژاد نیست که با سناریوهای جنگ روانی کیهان و حلقه کیهانیان آشنا نباشد و
در مقابل حاج حسین تندروها کوتاه بیاید. من اگر جای شریعتمداری بودم ،
حداقل به فکر دنیای خود می بودم و از دوستن حق الزحمه خوبی میگرفتم. چون
اگر آنها می خواستند در نیویورک تایمز چنین رپرتاژی بدهند حداقل باید صد
هزار دلار یا بیشتر خرج میکردند. بیماری حاج حسین که ایشان را به یاد خدا و
آخرت و حق الناس نیانداخت، پس بهتر است حداقل این دنیای خود را آباد کند.
دکتر شاهین دادخواه
زندانی سیاسی بند 350 اوین
مشاور پیشین حسن روحانی در شورای عالی امنیت ملی
عضو تیم مذاکره کننده هسته ای در دولت اصلاحات
RMMK: از سرقت و قاچاق اشیای و آثار تاریخی جلوگیری شود
آژانس کُردپا: سرقت و قاچاق اشیاء و آثار باستانی استانهای کُردنشین ایران، واکنش سازمان دفاع از حقوقبشر کُردستان را در پی داشت.
به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، طبق شکوائیه و نامههای ارسالی به یک نهاد مستقل مدافع حقوقبشر کُرد، افراد و گروههای عموما مرتبط با حکومت و کانونهای قدرت در ایران، اقدام به سازماندهی باندهای سرقت مجموعه اشیا و آثار باستانی در کُردستانات میکنند.
سازمان دفاع از حقوقبشر کُردستان با صدور بیانیهای، ضمن غیرقابل پذیرش دانستن کاوش، قاچاق، دستبرد و تخریب اماکن باستانی کُردستان ایران، خواستار اقدام جدی دولت و مراجع ذیربط در این ارتباط شده است.
پیشتر و در اواخر هفتهی گذشته نیز آژانس خبررسانی کُردپا، گزارش و اخباری مبنی بر سرقت آثار باستانی و تاریخی کُردستان با هماهنگی ادارهی کل میراث فرهنگی سنندج منتشر کرد.
متن بیانیه که سازمان دفاع از حقوقبشر کُردستان آن را انتشار داده، در پی میآید:
سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان نامه و شکایاتی را دریافت کرده است که در آن آمده است افراد و گروههای عموما مرتبط با حکومت و کانونهای قدرت در طول سالیان و سه ده گذشته تپهها و مکانهای باستانی را در استانهای کردنشین با هدف کشف و قاچاق و فروش عتیقه جات مورد حفاری و غارت قرار دادهاند.
بنابر گزارشهای دریافتی برخی باندهای سازمانیافته هر جا و هر مکانی که احتمال وجود آثار باستانی در آن وجود داشته باشد را مورد کاوش غیرقانونی و تخریب و دستبرد قرار دادهاند، تا آنجا که مزارها و گورستانهای قدیمی نیز از اینگونه تعرضات سودجویانه در امان نمانده است و این در حالی است که آثار بجای مانده و اشیا کشف شده از کاوشهای حکومتی نیز از استانهای کردنشین خارج و به شهرهای دیگر از جمله تهران منتقل شده است.
در همین رابطه مجموعه اشیا و آثار باستانی متعلق به قلعه تاريخی زيويه که به تهران منتقل شده است اخیرا برای مدت محدود چند روزه به کردستان بازگردانده شده تا در معرض دید مردم کردستان قرار گیرد و این در حالی است که اغلب مردم کردستان بر این باور هستند که اشیا آثار باستانی متعلق به مردم منطقه، و میبایست در موزههای محلی نگهداری شود.
سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان سرقت، قاچاق و فروش اشیای و آثار باستانی و هر آنچه سند هویت تاریخی، فرهنگی، تمدن و مدنیت گذشتگان اقوام و ملتهای ایرانی است را امری غیر قابل پذیرش و مردود و قابل پیگرد میداند.
این سازمان از دولت و مراجع ذیربط میخواهد با ایجاد موزهها و مراکز ایمن برای حفظ و نگهداری اشیا و آثار و اسناد و مدارک تاریخی، فرهنگی و تمدنی مردمان هر اقلیم، خروج اینگونه آثار از اقالیم و بویژه مناطق کردنشین را متوقف نموده و در همان حال برای پایاندهی به تعرضات سازمان یافته سارقین و قاچاقچیان و سودجویان به طور جدی اقدام نماید.
سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان
شنبه ١٠خرداد ٣١ مه2014
حکایت حمله 'نقابداران' به مهاجران افغان در قزوین
جمعه 30 مي 2014 - 9 خرداد 1393 ● اخبار ایران و جهان |
|
|
حکایت حمله 'نقابداران' به مهاجران افغان در قزوین
روستای نظامآباد در نزدیکی قزوین و کنار جاده قزوین رشت است و زمانی رونق اقتصادی بیشتری داشته
ندا سانیچ
بی بی سیدر یکی از شبهای فروردین امسال در روستایی از قزوین، مردانی که صورت خود را با پارچه پوشانده بودند، فریادزنان به خانه دهها مهاجر افغان حمله کردند.
"به شیشهها سنگ زدند، دیوار خانه را خراب کردند و اموالمان را با خود بردند. آنچه برجای ماند، خانواده هراسان من بود و کودکی ۱۰ ساله که میلرزید."
این بخشی از روایت یکی از شاهدان عینی از ماجرای حمله به خانه افغانها در روستای نظامآباد قزوین است.
او و یک شاهد دیگر به بیبیسی فارسی گفتهاند شایعه تجاوز به یک دختر ناتوان ذهنی و باردارشدن او، باعث خشم اهالی روستا از حضور مهاجران افغان شده بود.
شخصی با نام مستعار احمد آن روز حوالی ساعت ۵ عصر از میدان اصلی روستا میگذشت که متوجه شد چند نفر از جوانان روستا مشغول کتکزدن افغانهایی هستند که از محل گذر میکنند.
"موتور یک افغان را آتش زده بودند و به زبان ترکی شعارهایی علیه افغانها میدادند. از یکی پرسیدم چی شده؟ گفت به یک دختر ایرانی تجاوز کردن."
احمد همان موقع که متوجه جو متشنج روستا شد، دنبال خانوادهاش رفت و همراه آنان روستا را ترک کرد.
چند ساعت بعد، با تاریک شدن هوا صدای شماری از جوانان خشمگین در کوچههای نظامآباد شنیده شد که به سمت خانههای افغانان میرفتند.
شهر صنعتی قزوین و روستاهای اطراف آن میزبان افغانانی است که در صنعت دامداری و ساختمانسازی فعال هستند
ایوب شاهد عینی دیگر که آن شب در خانه بوده میگوید: "بیشتر از ۲۰ نفر بودند. به خانههایی که چراغشان روشن بود سنگ میزدند. به پنج شش خانه هم که ساکنانش نبودند، حمله کردند."
آنطور که ایوب از وضعیت خود و خانوادهاش توصیف میکند، آن شب دیوار خانه آنها بر اثر هجوم مهاجمان فرو میریزد و موتورسیکلت و بعضی وسایل داخل حیاط به غارت میرود: "به سمت در ورودی هم هجوم آوردند که زن و بچه جیغ و داد کردند. پسر کوچکم کز کرده بود و گریه میکرد."
به گفته شاهدان عینی، پلیس محلی هم در مکان حمله حضور داشته اما تعداد آنها برای مقابله با مهاجمان کافی نبوده است.
همان شب، ایوب، خانواده او و بسیاری دیگر از ۱۳۰ خانوار افغان که در آن روستا زندگی میکردند، بار و بنه بستند و به روستاهای اطراف فرار کردند.
'آواره شدیم'
ایوب مانع رفتن کودکانش به مدرسه شده است.
احمد هم میگوید روزهای اول هم کلاسیها به کودکش در مدرسه ناسزا میگفتند و او را "افغانی خائن" خطاب میکردند.
معلم مدرسه به احمد گفته بود در مدرسه روستا خطری بچهها را تهدید نمیکند اما بهتر است خانوادهها بچهها را تا مدرسه همراهی کنند و نگذارند تنها به مدرسه بروند.
ایوب و بعضی خانوادههای دیگر تصمیم میگیرند برای همیشه کودکان را از مدرسه روستا ببرند.
احمد میگوید: "دیگر برنمی گردیم. از این روستا زده شدیم. همه مردم روستا بد نیستند. آدمهای خوب هم دارد اما این اتفاق وحشتزدهمان کرد. سالها اینجا زندگی کردیم و حالا آواره شدیم."
'بزرگان مسافر به جان پرورند'
افرادی که در این حادثه دچار زیان شدهاند، یا نتوانستهاند پیشپرداخت کرایه خانه را از صاحبخانههای ایرانی خود پس بگیرند، به دادگاه شکایت کردهاند اما به گفته آنها هنوز به پولشان نرسیدهاند.
دو سال پیش در یزد مردم به خانه مهاجران افغان حمله کردند و بعضی از خانههای آنان را آتش زدند
شاهدان عینی به بیبیسی فارسی گفتهاند که بارها برای پیگیری شکایت به فرمانداری قزوین و دادگاه مراجعه کردهاند اما نتیجهای نگرفتهاند.
با این حال یکی از مقامهای محلی که نمیخواهد نامش فاش شود به بیبیسی گفته مسئولان محلی مشغول رسیدگی به شکایت هستند.
او خبر "تجاوز به دختر نوجوان" ساکن نظامآباد را تایید میکند و میگوید این دختر که از لحاظ ذهنی ناتوان است و پیش پدر بزرگ و مادربزرگ هشتادساله خود نگهداری میشده، الان باردار است و به بهزیستی سپرده شده است.
با این حال او میگوید هنوز مشخص نیست "چه کسی به دختر تجاوز کرده است."
حمله به روستاییان افغان در وبلاگ شورای روستای نظام آباد هم منعکس شده است.
کلیک علی نصیری یکی از اعضای این شورا از پسندادن پول مستاجران افغان انتقاد کرده و گفته در حق افغانها "بیداد" شده است. او از قول سعدی، شاعر ایرانی نوشته است: "بزرگان مسافر به جان پرورند، که نام نکویی به عالم برند، تبه گردد آن مملکت عنقریب، کز او خاطر آزرده آید غریب."
وقتی فقر میآید
روستای نظامآباد در دهستان اقبال غربی، به مرکز استان قزوین نزدیک است.
بر اساس سرشماری سال ۹۰، این روستا بیش از هزار خانوار و ۳۹۰۰ نفر جمعیت دارد. در کل از یک میلیون و ۲۰۰ هزار جمعیت استان قزوین حدود ۱۶ هزار نفر افغان هستند.
حمید مافی، خبرنگار اهل قزوین که ماجرای حمله به خانه افغانها را پیگیری کرده، از سالها زندگی مسالمتآمیز افغانها و ایرانیها در آن منطقه میگوید و اینکه به دلیل رواج ساختمانسازی و وجود کارخانهها و دامداریهای زیاد، حضور افغانها برای هر دو گروه سود دوجانبه داشته است.
نظامآباد در کنار جاده قزوین - رشت قرار گرفته است. پیشتر این جاده باعث رونق کسب و کار اهالی مجاور شده بود. وضع اقتصادی مردم بهتر بود اما بعد از ساخت اتوبان تازه و بیرونق شدن این جاده، بسیاری از محلیها کوچ کردند و در دوران رکود و فقر، افغانها بیش از گذشته به چشم آمدند.
ایرانیان انگلستان
تأسف به حال وزارت علوم و ده ها سال آینده دانشگاه های ایران!
جمعه 30 مي 2014 - 9 خرداد 1393 ● اخبار ایران و جهان |
|
|
در اطلاعیه وزارت علوم همچنین آمده است: جا دارد هم از عملکرد رسانههایی که بدون توجه به آمار و ارقام، با حاشیهسازی موجبات آزردگی کلیه بورسیه شدگان را فراهم آوردند و هم از عکسالعملهای شتابزده و هیجانی برخی دیگر از رسانهها و افراد، عمیقاً احساس تأسف کنیم.
درباره اطلاعیه وزارت علوم نکات زیر قابل توجه است:
1 - بدیهی است که از میان این 3002 نفر که در سال های اخیر بورسیه شده اند ، افرادی هم وجود داشته اند که بر اساس صلاحیت های علمی بورسیه شده اند و لذا انتقادات صورت گرفته اساساً متوجه آنان نیست.
2 - وزارت علوم در بیانیه خود چنان ادبیاتی به کار برده و در نهایت هم چنان ابراز تأسفی از عملکرد رسانه ها کرده که گویا رسانه ها از نزد خود سخن گفته و آمار داده اند. این در حالی است که هر آنچه رسانه ها نوشته اند ، مستند به حرف های صریح معاون وزیر علوم و رییس سازمان امور دانشجویان آن وزارتخانه است که به زبان سلیس فارسی در جمع خبرنگاران اعلام شده است.
از تنظیم کنندگان "متأسف" اطلاعیه وزارت علوم می پرسیم که این جملات از که بوده است :
-از میان این افراد معدل کارشناسی 228 نفر کمتر از 14 بوده که این رقم براساس آیین نامه ها می بایست بالای 14 باشد.
-از میان 1884 نفر معدل 305 نفر در دوره کارشناسی ارشد کمتر از 16 بوده که این رقم نیز باید براساس آیین نامه ها بالای 16 باشد.
-در پرونده 235 نفر هیچ عددی به عنوان معدل درج نشده است.
- براساس آیین نامه شرط سنی پذیرش دانشجویان بورسیه 33 سال است خاطرنشان کرد که از این تعداد 325 نفر فاقد شرط سنی بوده اند.
-در پرونده 183 نفر هیچ سند محضری برای خدمت پس از فارغ التحصیلی وجود ندارد.
-تا سال 1392، 729 نفر از مسیر فراخوان ها به بورس خارج از کشور اعزام شدند که تعدادی از این افراد شرایط اعلام شده در فراخوان ها را نداشتند.
-تمامی 1884 نفر تبدیل شدگان بورس خارج به داخل باید مسیر گزینش را برای پذیرش در دانشگاه ها طی می کردند اما نیمی از آنها هنوز نظر گزینش یا هیات مرکزی جذب وزارت علوم را ندارند.
- نام برخی از آقازاده ها و منسوبین نیز در میان اسامی این تعداد از دانشجویان وجود دارد.
اگر تنظیم کنندگان اطلاعیه وزارت علوم یادشان رفته ، به خاطرشان می آوریم که همه این ها را معاون وزیر علوم و رییس سازمان امور دانشجویان را تنها 4 روز قبل از اطلاعیه ایشان گفته و خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) هم آن را در تاریخ 4 خرداد 1393 ، منتشر کرده است. در این چهار روز چه اتفاقی افتاده است؟
حال از تمام کسانی که می توانند فارسی بخوانند و بفهمند دعوت می کنیم بگویند آیا این جملات به چیزی جز تخلفات گسترده در بورسیه ها دلالت می کنند؟
این ها را نه رسانه ها از نزد خود گفته اند و نه استکبار جهانی شایع کرده است. اطلاعات و آماری هستند که خود مقامات رسمی دولتی در وزارت علوم اعلام کرده اند. پیشتر نیز اسنادی در خصوص دانشگاه علامه طباطبایی در رسانه ها منتشر شد که نشان می داد چه روندی در بورسیه افراد خاص طی می شده است.
3 - عصرایران به عنوان یک رسانه ، برای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ابراز تأسف می کند که برغم آن که 10 ماه است در دولت جدید از جریان بورسیه ها مطلع است، هنوز اقدامی در احقاق حقوق ملت نکرده و افرادی که به طور غیرقانونی بورسیه شده اند را شناسایی و اخراج نکرده و برای بازگرداندن وجوهی که بابت آنها صرف شده ، علیه شان اقامه دعوا ننموده است و هنوز وعده می دهد که اگر تخلفی بوده ، با آن برخورد خواهد کرد و بدتر از این که برای رسانه هایی که پیگیر ماجرا هستند اظهار تأسف عمیق می کند.
تأسف عمیق را باید به حال آموزش عالی کشور در "چند ده سال آینده" خورد که افرادی با سطح پایین علمی و صرفاً بر اساس توصیه و روابط بورسیه شده اند و عنقریب به عنوان استادان دانشگاه ها ، دانشجویان آینده را خواهند پروراند و تصور کنید که پزشک و مهندس و حقوقدان و پرستار و مدیر و دیگرانی که دانش آموخته مکتب "رانتخواران کم سواد" هستند، چه خواهند شد.
4 - محض اطلاع مسوولان شجاع(!) وزارت علوم ، این سخن حضرت علی (ع) در بدو خلافتش را یادآور می شویم که با توجه به غصب بیت المال در دولت قبل از خویش فرمودند که اگر بیت المال را مهر زنان شان هم کرده باشند، باز می گردانم و هرگز نگفتند که به تعهدات فراقانونی دولت قبلی متعهدند.
5 - با همه این اوصاف منتظریم وزارت علوم ، بعد از این که از تناقض گویی در خصوص بورسیه ها فارغ شد و بعد از آن که تأسف های عمیق اش برای رسانه ها به اتمام رسید، به وعده به تأخیر افتاده خود در خصوص برخورد با آنانی که به صورتی رانتی وارد بورسیه شده اند عمل کند و نتیجه را به طور مشخص اعلام کند. روزشمار وزارت علوم در این خصوص ، از همین امروز شروع می شود: امروز، 9 خرداد 1393 ، روز اول... !
ایران انگلستان
دهها هکتار از جنگلهای کهگیلویه بویراحمد در آتش سوخت
آتشسوزی در مراتع کلگان کوه خامی که پنجشنبه شب، هشتم خرداد، شروع شده بود، در روز جمعه مهار شد اما "به علت وجود کندههای نیمسوز" دوباره اوایل امروز، شنبه دهم خرداد، آتش شعلهور شد.
خبرنگار جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) از منطقه گزارش داده که در حال حاضر آتش مهار شده است.
این خبرگزاری به نقل از منابع محلی وسعت مراتع سوخته را ۶۰ هکتار گزارش کرده است.
موسی حسینی، فرماندار باشت به ایرنا گفته پنجشنبه شب، یک چرخبال برای خاموش کردن آتش به منطقه فرستاده شده اما "به دلیل تاریک بودن هوا نتوانست کاری انجام دهد."
محمدرضا جهان، مدیر منابع طبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد از نهادهای دولتی و مردم خواسته بود برای مهار آتش کمک کنند.
مراتع ۲۵ هزار هکتاری کوه خامی باشت پوشیده که از جنگلهای بلوط، زالزالک و بنه است، در ۱۰۰ کیلومتری یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد.
سال گذشته هم در همین منطقه آتشسوزی گستردهای گزارش شده بود.
شنبه 31 مي 2014 - 10 خرداد 1393
ایران انگلستان
اشتراک در:
پستها (Atom)