به گزارش ایسنا به نقل از تابناک، مسعود کیمیایی در گفتوگوی تازهای گفته است: «فروغ فرخزاد در حادثه رانندگی سرش به جدول میخورد و کشته میشود. باید فردا برویم از پزشکی قانونی جنازهاش را تحویل بگیریم و تشییع کنیم. اتومبیل خواهرم را میگیرم. 19سالهام. تصدیق رانندگی ندارم. همه سوار میشوند. «محمدعلی سپانلو»، «مهرداد صمدی»، «اسماعیل نوریعلا» و «احمدرضا احمدی». راه میافتیم به سمت پزشکی قانونی. جنازه را با آمبولانس حمل میکنند. تند میرود. همه جا میمانند. جا ماندهها میروند ظهیرالدوله. ما به دنبال آمبولانس میپیچیم زرگنده، آنجا یک غسالخانه هست. مردی از غسالخانه بیرون میآید. میگوید: غسال زن نداریم. باید به مرحوم محرم شوید. خطبهای خوانده میشود. دو نفر از ما به فروغ محرم میشویم. میشویم برادران او. روی او آب میریزیم. (لحظهای سکوت) مگر میشود کسی این حوادث را دیده باشد و دروغ بگوید؟ مگر میتواند به خود اجازه دهد چیز دیگری بگوید؟ فیلمساز آینده این سرزمین است. اصلا مگر میتواند از اینها خلاص شود؟»
این گفتهها بلافاصله با پاسخهایی همراه شد که نخستین آنها درباره بحث غیرشرعی بودن چنین عملی است و اینکه اساسا مگر میشود که دو مردی که نسبت برادری ندارند، برایشان خطبه برادری با یک دختر مرده خوانده شود و اساسا اگر زنی در چنین موقعیتی قرار گیرد که هیچ زنی نباشد، غسلش توسط مرد نامحرم اشکال شرعی ندارد. هرچند اگر چنین موضوع جالبی که کیمیایی مطرح کرده در فقه بود، چه لزومی به طرح این موضوع با مسعود کیمیایی بود و برای خود غسال، خطبه برادری خوانده میشد!
اما «پوران فرخزاد» خواهر بزرگ «فروغ فرخزاد» از اساس این موضوع را تکذیب و تاکید کرد که حتی در نزدیکی محل غسل فروغ نیز مسعود کیمیایی حضور نداشته است.
پوران فرخزاد درباره وقایع منجر به غسل فروغ تصریح کرد: اینکه در زرگنده مردهشور نبود، درست است و پس از این، فروغ را به ظهیرالدوله آوردند. در ظهیرالدوله یک چتی کوچک و متروکی که انگار صد سال است کسی آنجا نرفته، وجود داشت که فروغ را آنجا بردند و مقداری طول کشید که کسی بیاید برای غسل و در نهایت زنی را پیدا کردند که آمد و غسل فروغ را انجام داد.
وی تاکید کرد: تنها من به همراه دختر عمهام، احمدرضا احمدی، علیرضا میبدی و اسماعیل نوری اعلاء (نوری اعلاء را مطمئن نیستم) حضور داشتیم که رفتند و فروغ را برای آخرین بار در آن اتاق دیدند. دختر عمهام اصرار کرد که برای آخرین بار بیا و فروغ را ببین و گفت «مثل ماه شده است» و من نتوانستم بروم و از آنجا آوردند و به خاک سپردند. شاهد حرفهای من هم اشخاصی که نام بردم، هستند.
فرخزاد ضمن اظهار تعجب از روایت مسعود کیمیایی از این واقعه یادآور شد: با کمال احترامی که برای آقای کیمیایی قائلم، گفتههایشان را تکذیب میکنم و متاسفانه تمام اینها که گفتهاند، داستان است. ایشان هیچ نقشی در غسل فروغ نداشت و من یادم نمیآید اصلا ایشان را دیده باشم. تصاویر این تشییع جنازه نیز ثبت شده و مشخص است که جایگاهها چگونه بوده است.
وی در پایان اظهار کرد: از همه درخواست میکنم برای کسب شهرت یا در جایگاه شهرت ماندن، راههای دیگری بیابند و خانواده من را رها کنند. من اهل جار و جنجال و مبارزات مطبوعاتی نیستم و به همین دلیل توقع دارم مطالب اینچنینی نیز بیان نشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر